وبلاگ انتظار
|
لینک ثابت
لطفا در قسمت نظرات دل نوشته ای برای امام حاضر خود بنویسید التمـــــــــــاس دعا اللهم عجل لولیک الفرج برای خواندن دل نوشته ها به ادامه مطلب مراجعه کنید 1 سید مهدی طباطبایی وقتی پایت در گل باشد و راه دراز وقتی دستت بسته باشد و خرما بر نخیل دیگر آه کشیدنت چه معنایی دارد ؟! وقتی . . .
موضوعات مرتبط: دلنوشته، ، برچسبها: دلنوشته, انتظار, ادامه مطلب [ جمعه 4 آذر 1398
] [ 10:51 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ [ یک شنبه 1 تير 1393
] [ 1:30 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (51) هان اى كسانى كه ايمان آورديد، يهود و نصارا را دوستان خود مگيريد كه آنان دوست يكديگرند و كسى كه (از شما) آنان را دوست بدارد خود او نيز از ايشان است، چون خدا مردم ستمكار را به سوى حق هدايت نمىكن (مائده 51) با توجه به پخش سریال ضد اسلامی -ایرانی هوملند بر آن شدم تا سلسله مقالاتی تحت عنوان : تحلیل و بررسی سریال هوملند ارائه نمایم البته با جست و جویی که بنده در فضای سایبر انجام داده ام تعدادی نقد به این سریال نوشته شده است اما با تمام تلاشی که انجام داده بودند به صورت دقیق و تحلیلی به این سریال پرداخته نشده بود لذا این دغدغه را احساس کردم که تحلیلی دقیق بر این سریال و هدف اصلی ساخت این سریال و نکاتی که در آن نهفته است را برای نسل جوان بیان نمایم. کاراکتر های سریال Claire Danes نقش مامور CIA به نام Carrie Mathison Damian Lewis در نقش گروهبان برودی
Mandy Patinkin در نقش Saul Berenson مامور کار کشته و با سابقه CIA در نقش ابونظیر فرمانده القاعدهNavid Negahban این سریال را می توان به صورت لایه ای تحلیل و بررسی کرد و از لحاظ سیاسی منطقه ای و به صورت اخص از لحاظ دینی و شیعی آن را تبیین کرد که در این سلسله مقالات به آن پرداخته خواهد شد داستان این سریال در فصل اول و قسمت اول از عراق (بغداد) و حضور (کری) مامور CIA شروع می شود و او آمده است که تا با ملاقات یک زندانی عضور گروه ابونظیر که در شُرف اعدم شدن است اطلاعات در مورد این گروه بگیرد و این زندانی به مامور CIA می گوید : (( یکی از سربازان اسیر آمریکایی تغییر ایدولوژی داده است)) و با این جمله مامور CIA به فکر فرور می رود فضای سکانس های اول این سریال ابتدا با نشان دادن مسجدی در عراق و پخش اذان شروع می شود و طوری ساخته شده است که به مخاطب این حس را القا می کند در عراق نا امنی شدید (خصوصا به خاطر اسلام) وجود دارد و با حضور مامور امنیتی آمریکا این امنیت در حال برقرار شدن است و این مفهوم را القا می کند که عراق به خودی خود نا امن است و حضور آمریکا در عراق باعث برقراری امنیت در این کشور است
بعد از صحبت این زندانی سریال به ده ماه بعد از این حادثه می پردازد و در CIA معاون امور امنیتی در حال توضیح دادن مسئله ای مهم است که نیروهای آمریکایی بعد از هشت سال توانستند که یک گروهبان آمریکایی را پیدا کنند و آزاد کنند کری با مطلع شدن از این موضوع یاد صحبت آن زندانی می افتد که یک سرباز آمریکایی تغییر ایدولوژی داده است و خبر از یک عملیات تروریستی در آمریکا را داده است در اینجا گروهبان برودی گروهبان آزاد شده وارد سریال می شود و داستان شکل کامل تری به خود می گیرد و اگر از لحاظ سیاسی به بررسی این سریال بپردازیم به نکته جالبی بر میخوریم که سرباز آمریکایی آزاد شده بعد از هشت سال به وطن خویش باز میگردد و این نکته را در ذهن ما تداعی می کند که بعد از هشت سال دولتی جدید در ایران سرکار خواهد آمد و آماده سازی ذهن مخاطب برای ارتباط داستان این سریال با ایران است که به این مسئله به صورت مبسوط خواهیم پرداخت کری با شنیدن این موضوع این مسئله را با سول که مامور با سابقه و رده بالا و کارکشته CIA است مطرح میکند با همکاری سول خانه گروهبان برودی تحت شنود و کنترل کامل قرار می گیرد و این نکته قابل ذکر است که تمام سریال حول محور جریان شخصی به نام ابونظیر فرمانده القاعده ارائه می شود و بارها نام این شخص را در دیالوگ های افراد می شنویم کری مامور CIA دنبال این است که این موضوع را اثبات کند که برودی مامور نفوذی و عامل انجام عملیات تروریستی در آمریکا است اما هیچ سند محکمی ندارد و داستان همینطور پیش می رود و از گروهبان برودی به عنوان یک قهرمان ملی تجلیل می شود تا اینکه سریال به سکانسی می رسد که برودی در پارکینگ منزل شروع به وضو گرفتن و نماز خواندن می کند(این قسمت از خانه شنود نمی شود و تحت کنترل نیست) و این موضوع برای مخاطب اثبات می شود که او در این هشت سال در عراق مسلمان شده است و این نظریه به مخاطب القا می شود که اسلام دینی خشن و تروریستی است کری مامور امنیتی در یکی از مراسم متوجه انگشتان برودی می شود که به صورت خاصی در حال تکان خوردن است و به سول می گوید که او دارد با این حرکات به تیم خود علامت می دهد اما دلیل محکمی برای اثبات حرفش ندارد در قسمت دوم سریال به نقش عربستان سعودی اشاره می کند که شخصی به نام امیر با ابونظیر فرمانده القاعده در ارتباط است و این مسئله به گونه ای روشن می شود که CIA یکی از ماموران زن خود را به عنوان دخترانی که امیر میخرد در تشکیلات امیر نفوذ داده است و با امیر روابط غیراخلاقی دارد و البته با نشان دادن این موضوع کارگردان نمیخواهد کثیف بودن CIA را نشان دهد بلکه قدرت این سازمان را به نمایش میگذارد و همچنین لازم میدانم این نکته را بیان کنم که زنانی که در این سازمان به عنوان نفوذی تن به روابط غیر اخلاقی میدهند با اصطلاح حجت شرعی دارند و از اسطوره ای به نام استر و داستان این زن در کتاب مقدس الگو گرفته اند و به این کار افتخار می کنند
در قسمت سوم این سریال داستان ابعاد شخصیتی و زندگی برودی را باز می کند که در هشت سال قبل زندگی بسیار خوب و عاشقانه ای داشتند و حالا بعد از هشت سال زندگی دچار مشکلاتی شده و او بخاطر اینکه دین اسلام را پذیرفته دیگر نی متواند به سبک قبل زندگی کند و اسلام اورا به فردی خیلی خشن تبدیل کرده و در ادامه به بیان خاطراتش در این هشت سال می پردازد و سکانس هایی به نمایش در می آید که ابونظیر بسیار با او مهربان بوده است و او بخاطر محبت های او مسلمان شده است و نتیجه ای که از این مطلب می توان گرفت این است که اسلام افراد را ابتدا با محبت فریب می دهد و به سمت خود می کشد و سپس خشونت و تروریست بودن که در ذات این دین است را نشان می دهد و حالا مخاطب این نکته را می فهمد که برودی به خاطر مسلمان شدن دیگر آن انسان آرام و با محبت نیست در ادامه این قسمت از مشکلات فرزندان برودی میبینیم که پسرش دیگر اهمیتی به پدرش نمی دهد و دخترش نیز با پسری در دبیرستان دوست شده است و به مواد مخدر و ... رو آورده است و با نشان دادن این مطالب این مطلب به مخاطب القا می شود که باعث و بانی این مسائل که در این سریال برودی نماینده تمام سربازان آمریکا است اسلام و مسلمین و تروریست بودن آن ها است
نتایج کلی این سه اپیزود: 1- دین اسلام دینی خشن و در ذاتش تروریست است 2- سازمان CIA دارای قدرتی فوق العاده اطلاعاتی است 3- مسلمان شدن باعث خشونت و دور شدن از افراد محیط زندگی خود حتی خانواده میشود 4- کشور های مسلمان همواره درصدد انجام عملیات های تروریستی در آمریکا هستند
این مقاله تحلیلی مقدماتی و کوتاه از سه اپیزود اول این سریال بود که انشالله در مقالات بعدی به سمت تحلیل دقیق و موشکافانه تر خواهیم رفت مقالات بعد به تحلیل های بسیار مهمی درباره این سریال خواهد پرداخت
موضوعات مرتبط: مقالات، ، برچسبها: سریال, ضد, اسلامی, تحلیل, Homeland, ضد, ایرانی, نقد, , [ جمعه 2 اسفند 1392
] [ 16:51 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ به بهانه رسیدن روز ولنتاین (به اصطلاح روز عشاق) حقایقی رو در مورد این روز در تاریخ مسیحیت تقدیم می کنم و البته این نکته را گوشزد می نمایم که وجود چنین روزی اصلا بد نیست اما چرا اقتباس از فرهنگ غرب؟ ما میتوانیم روزهای دیگری از سال که هم میتوان ملی باشد و هم مذهبی به عنوان روز عشاق معین شود(البته برای همسران نه روابط امروزی یا همان bf gf) مثل روزهایی که در تقویم آورده شده است مثل روز مهرگان یا آبان گان و ... اما اصل داستان چیست؟؟؟ ماه فوریه زمان تشریفات و مراسم غیر اخلاقی بت پرستان قدیم بود اما چرا مراسم هایی که ریشه در آن سنت های کفر دارد به عنوان سنت های "مسیحی" در تقویم مسیحی ثبت شده است؟ "لوپرکلیا یا فستیوال گرگ که بسیاری درباره آن نوشته اند که در قدیم توسط چوپانان جشن گرفته می شد ارتباطی هم با آرکدیا لایکیا Arcadian Lycaea دارد. در این زمان بسیاری از جوانان اشراف زاده و از طبقه قضات برای ورزش و شادی عریان در میان شهر بالا و پائین می دوند در حالی که با تازیانه هایی پشمی کسانی را که ببینند می زنند. و بسیاری از زنان صاحب مقام هم عمداً سر راه آنان قرار می گیرند و مثل کودکان مدرسه ای دستانشان را جلو می آورند تا به دستانشان ضربه زده شود با این باور که به این طریق به زن باردار در وضع حملش و به نازا در باردار شدنش کمک می شود. این سنت در مراسم خاصی به نام تازیانه های دوشنبه عید پاکEaster Monday whippings باقی مانده است (وارد مسیحیت گشته و به فصل بهار منتقل شده است)." (دائرة المعارف انگلیسی ویکی پدیا The English Wikipedia Encyclopedia) باعث تأسف است که در فرهنگ مسیحی که می بایست از تعالیم پاک پیامبر خدا حضرت عیسی علیه السلام نشأت گرفته باشد، نه فقط ایده و تاریخ لوپرکیا (جشن روم باستان) از طریق به اصطلاح "روز ولن تاین" باقی می ماند، بلکه خود فستیوال و جشنواره غیراخلاقی سیرک-مانند لوپرکیا، تحت عنوان کارناوال مار دی-گرا باقی می ماند!! "جشن های شرک آمیز فصل بهار منشاء مار دی-گرا ی امروزی می باشد؛جشنواره های باستانی رومی و یونانی شامل موارد زیر بودند: قربانی کردن، مست کردن، عربده کشی، هرزگی، ارتباطات نامشروع و بروز بی شرمانه ی هواهای نفسانی و عیاشی. در کارناوال فستیوال مشرکان، خدایان دروغین پرستیده می شدند و بت ها را با تجلیل در جلوی گروه حرکت می دادند. کاهنان مشرک همراه بت ها حرکت می کردند و گلها و سبزی های معطر بهاری، غلات و سکه به میان مردم پرتاب می کردند؛ طلسم های مثبت و منفی و نفرین و ناسزا را با صدای بلند فریاد می زدند؛ همچنین برای حاجت گرفتن و برکت خواستن بت ها را صدا می زدند، لوپرکیا چنین جشنواره ای بود." (ویکی پدیای انگلیسی)
مسیحیان خودشان گفته اند که حضرت عیسی علیه السلام فرمود: مسخره و دردناک است ! چنین نیست؟ امروزه در زندگی به اصطلاح مسیحیان نه فقط در جشنواره ها و کارناوال هایی چون مار دی-گرا، زنان و مردان مجرد بلکه مردان و مردان و زنان و زنان... !!!حال آنکه طبق کتابی که از نظر مسیحیان کتاب مقدس می باشد، حتی نگاه شهوت آلود به یکدیگر گناه است و موجب عذاب ابدی جهنم می شود!!! به امید روزی که از فرهنگ غنی اسلامی ایرانی کشورمان به نحو احسن استفاده کنیم و آن را به جهانیان انتقال دهیم با تشکر ویژه از جناب دکتر فریدونی موضوعات مرتبط: مقالات، ، [ جمعه 25 بهمن 1392
] [ 11:32 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ هر روز که بیرون می آییم نور خورشید و حضور خورشید حس می کنیم اما چند بار به خورشید و نورش فکر می کنیم؟ دلیل این مساله دائمی و همیشگی بودن آن است همین که هوا ابری می شود یاد خورشید و نورش می افتیم چون لحظه ای نورش از ما دریغ شد حضور خدا هم مثل خورشید است در روز شاید خیلی کم و یا هیچ وقت به خدا فکر نیمی کنیم چون همراه همیشگی و نگاهش دائم برماست حالا بحث من اینجاست که امام معصوم به خورشید تشبیه شده است حال با خود حدیث نفس کنیم که در روز چقدر به فکر امام حی خویش هستیم کسی که به گفته خویش اگر لحظه ای نگاهش را از ما بردارد هلاک می شویم حال بیاییم خود را طوری تربیت کنیم که لحظه به لحظه خداوند عزوجل و امام زمان خویش را کنار خود حس کنیم
نگاه گرم تو آخر بهانه دستم داد شراب ساقی و ساغر بهانه دستم داد به سر هوای تو دارم اگرچه بی بالم از اینکه نام تو بر لب نشسته خوشحالم
التمـــــــــــــــاس دعا موضوعات مرتبط: دلنوشته، ، [ شنبه 9 آذر 1392
] [ 21:45 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ یک سال گذشت و باز روز عرفه آمد روزی که در روایات بیان شده است که اگر کسی در ماه رمضان بخشیده نشود در عرفه حتما بخشیده می شود روزی که حسین مسیر به نمایش گذاشتن عبودیت را آغاز می کند و و هر لحظه تا کربلا یک درس بزرگ است روزی آمد که همه در عرفات دعای عرفه زمزمه می کنند اما نمی دانم که متوجه هستند که حسین زمان خویش با آن ها عرفه زمزه می کند و هل من ناصر می طلبد ؟ نمی دانم متوجه هستند که مهدی برای آن ها دعا می کند و آنها برای حوائج خود؟ نمی دانم متوجه هستند که وقتی که دعا میکنند او پشت سرشان آمین میگوید ؟؟ نمی دانم متوجه هستند که اگر در آن سرزمین هستند به خاطر امضای اوست؟ نمی دانم متوجه غربت عظیم و بس بزرگتر از غربت جدش حسین هستند؟ نمی دانم متوجه هستند که در عرفات فقط باید به دنبال حضرت عشق یعنی او باشند؟ و هزاران سوال دیگر در ذهنم نقش بسته است که چرا و چرا وچرا مردم اصلی ترین موضوع یعنی امام زمان خویش را فراموش کرده اند و به حاشیه ها دقت می کنند شاید اصلا او را فراموش کرده اند... مدتی بود به این می اندیشیدم که چقدر علی (ع) مظلوم و غریب بوده است ارزو می کردم کاش در زمانش بودم و یاریش می کردم اما به یک باره فکرم به سمت امام زمان خویش رفت که چقدر او به اندازه همه زندگی علی حسن و حسین و...... غریب است و باز از اعما خویش خجل شدم که در راس آن اعمال نیست برای امام زمان نیست آری نمی فهمیم و نخواهیم فهمید که تمام هستی برای آمدن او فراهم شده و او برای نجات و برقراری حکومتی علوی بی قرار است آری همه ما به خود مشغول شدیم رفتیم به نماز ایستادیم و نفهمیدیم که اول شرط نماز یعنی قبله ما در کجا مانده است؟ نفهمیدیم که او در کجا تنها مانده است نفهمیدیم که نماز بدون امام عشق معنا ندارد نفهمیدیم که نماز بدون تکبیر پیشوای محبت نماز نیست و از اینرو همه نمازهایمان رنگ عادت به خود گرفت آری رفتیم به طواف حرم و نفهمیدیم که خورشید و ماه و ستاره همه مخلوقات طواف وجود او می کشد به پرده کعبه چنگ زدیم و هیچ نفهمیدیم که پرده کعبه حرمت لباس او نیز ندارد نفهمیدیم که همه حاجیان راه صفا گم کرده اند نمیفهمیم و نخواهیم فهمید.... موضوعات مرتبط: دلنوشته، حکایات، مقالات، ، برچسبها: عشق, امام زمان, انتظار, امام حسین, [ دو شنبه 22 مهر 1392
] [ 19:47 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[
«وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»{1} با توجه به اخباری که درباره منطقه وسوریه به گوش میرسد مطلبی را تحت عنوان "پروژه نابودی دنیا ،پروژه سقوط سوریه" درج کنم
همانطور که سال قبل در سخنرانی ها و تحلیل ها بیان کردم که سال 2012 دنیا نابود نخواهد شد و در سال 2013 باید منتظر اتفاقی در منطقه باشیم در مقاله قبل درباره 11 سپتامبر و توهین به پیامبر درج کردم هیچ منافاتی با این مقاله ندارد و هردوی این تحلیل ها و اتفاقات موازی هم و تکه های پازلی از یک پروژه شیطانی است در سخنرانی دانشگاه آزاد کمیجان در پاسخ سوال دانشجوییی که پرسید در 2012 آیا دنیا نابود میشود؟ بیان کردم که در سال 1980 قرار بود نظم نوین جهانی شکل بگیرد که یک سال قبل از آن یعنی سال 1979 انقلاب ایران پیروز شد و منطقه را دچار تغییرا ت کرد سپس پرزژه ای برای نابودی دینا در سال 2000 شکل گرفت با این موضوعات که سال 2000 دنیا نابود خواهد کلاهک های اتمی بمب هی اتمی منفجر خواهند شد و زمین از مدار خارج خواهد شد و از این قبیل مسائل. اما در سال 2000 هیچ اتفاقی رخ نداد و در عوض در سال 2001 برج های تجارت جهانی تخریب شد و به بهانه آن به دو کشور شیعی حمله شد و این پروژه ادامه داشت تا سال 2007 که قرار شد نظم نوین جهانی اعلام شود و برنامه این بود که سال 2005 لبنان سقوط کند و بعد سوریه و در نوبت اخرهم ایران که حزب الله لبنان شکست سختی به اسرائیل وارد کرد و در سال 2006 گابی اشک نازی وزیر جنگ وقت اسرائیل اعلام کرد" ما در سال 2005 اشتباه استراتژیک کردیم و به مچ حمله کردیم اما بازو خون رسانی کرد اینبار به سراغ بازو میرویم مچ خود انداخته خواهد شد و بهد به سراغ پیکر میرویم" که در این تعبیر مچ حزب الله لبنان و بازو سوریه و پیکر ایران است لذا ما دوستان خود از سال 2006 منتظر حمله و یا بهم ریختن سوریه بودیم اما حالا پروژه ، پروژ] 2012 است و مطمئنم که در این سال اتفاقی نخواهد افتاد اما به طور قطع منتظر اتفاقی در منطقه در سال 2013 هستم این پاسخی بود که به دانشجویی که سوال را پرسیده بود دادم اما این که درسال 2013 چه اتفاقی خواهد افتاد چند تحلیل که به نظرم میرسد بیان میکنم (نکته: این ها تحلیل است و ممکن است اتفاق نیفتند) با اتفاقات منطقه خصوصا سوریه ومصر به نظر میرسد اسرائیل برنامه ای مفصل برای کشورهای منطقه دارد اما مانند سال 2001 که برج های تجارت جهانی تخریب شد امسال هم در یازدهم سپتامبر احتمال حمله به سوریه میرود که مانند سال 2001 از قبل ذهن ها را با فیلم و رسانه آماده کرده اند(اشاره به فیلم هابیت Hobbit و صحنه ای از آن که به حمله و سقوط سوریه اشاره داشت) لذا این نکته بسیار مهم است که اگر امریکا به سوریه حمله کند جنگ منطقه ای شکل خواهد گرفت و این سوال مطرح می شود که آیا اسرائیل توانایی مقابله با حزب الله لبنان را دارد؟ زیرا در صورت حمله به سوریه حزب الله لبنان هم بیکار نخواهد نشست و از سوریه دفاع خواهد کرد تحلیل دوم : اخبار حاکی از آن است که امروز فردا اوباما دستور حمله به سوریه را صادر خواهد کرد ام تا کنون هیچ صحبت و مصاحبه از اوباما صورت نگرفته ست و احتمالا اوباما زیاد راضی نیست که با سوریه وارد جنگ شود و تحت فشار های لابی های صهیونیستی قرار دارد و نکته مهم اینجاست که اگر اوباما دستور حمله را ندهد در روز یازدهم سپتامبر ترور خواهد شد که در تاریخ امریکا یک بار این قضیه اتفاق افتاده است و ان هم ترور جان اف کندی بود که اوهم در فرستادن نیرو به ویتنام سستی میکرد و به دنبال پایان دادن جنگ بود ترور شد لذا بنده حدس میزنم که سرنوشتی چون جان اف کندی در مقابل اوباما قرار دارد که در صورت عدم دستور حمله به سوریه در روز های اتی او ترور خواهد شد تحلیل سوم : ممکن است اوباما دستور حمله به سوریه را در روز یازدهم سپتامبر را بدهد و به سوریه حمله شود و امریکا و هم پارگی هایش شکست بخورند و یا این جنگ برا امریکا و اسرائیل هزینه ساز بشود در این صورت برای رع اتهام از اوباما او را ترور میکن که احتمال میرود که این اتفاق برای او بیفتد زیرا در فیلم 2012 رولند امریش رئیس جمهور امریکا یک سیاه پوست بود در صحنه ای از فیلم ناو جنگی امریکا بر سر او فرود امد و کشته شد و این مفهوم را میرساند که اوباما به خاط جنگ با کشوری ترور آن جنگ میشود نکته: تاکید میکنم این ها تحلیل است و امکان دارد هیچ کدام اتفاق نیفتد و من این ها را به طور قطع بیان نکردم خب با وجود این سه تحلیل باید منتظر بود و دید که چه پیش خواهد آمد..
کوتاه ترین دعا برای بزرگترین آرزو: اللهم عجل لولیک الفرج ------------------ پی نوشت [1] . سورة قصص، آيه 5.
موضوعات مرتبط: مقالات، ، [ چهار شنبه 6 شهريور 1392
] [ 17:1 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ با سر قوش مانندم به چشم هاي عيسي كه بر صليب آويخته است نوك مي زنم بالهايم را به صورت محمد مي زنم و كورش مي كنم.{1}
از این که با این عبارات شیطانی این مطلب را آغاز می کنم عذرخواهم اما بی ارتیاط با عنوام موضوعی که میخواهم درباره ش هشدار بدهم نیست اما از مقدمه کوتاه میکنم و به اصل مطلب میپردازم از زمانی که خداوند حضرت عیسی را به نزد خودش در اسمان ها برد دین مسحیت از همان روز دستخوش انحرافات شد و انحرافات و تحریفات جدی از زمانی شروع شد که پولس (شائول یهودی) به عنوان نفوذی یهود جانشین عیسی شد و وظیفه تبلیغ و تفسیر دین را بر عهده گرفت . با اعتماد سازی که انجام داد پیروان دین مسیح او را به عنوان پیشوا پذیرفتند و او کار خود را شروع کرد و تحریفاتش را اغاز نمود از ختنه نکردن تا مخالف بودن حضرت مسیح با ازدواج و ... و این تنها به این دلیل بود که عیسی (ع) با یهودیان فریسی مبارزه می کرد و یهود نگذاشت که چیزی درستی از این دین بماند لذا تا توانستند چهرا مسیح را خراب کردند و مسیحیت را به سخره گرفتند و این اصل را جا انداختند که مسیحیت یعنی دین و وقتی مسیحیت از بین برود یعنی دین از بین میرود و به خوبی هم این استراتژی را عملی کردند تا جایی که الان چیزی به نام دین از مسیحیت باقی نمانده است بعد از تحریف مسیحیت شروع به توهین به شخصیت حضرت مسیح این کار را با دستگاه رسانه عملی کردند از ساخت فیلم هایی چون اخرین گناه مسیح و کد داوینچی و مصائب مسیح که هرکدام به نوع خود تهمتی ناروا به عیسی(ع) زد به طور مثال در فیلم کد داوینچی به دنبال مقبره و ذریه حضرت مسیح هستند و آن را میابند که حضزت مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرده و ذریه او ادامه داشته و کلیسا ان را پنهان کرده است یا در فیلم اخرین گناه مسیح میبینیم که عیسی(ع) تسلیم هوای نفسش میشود و زنا میکند به هر حال هرچه بود نتیجه آن شد که خط قرمز های مسیحیت را شکستند و توهین به مسیح و مسیحیت دیگر عادی شده است حتی برای خود مسیحیان اما حالا پروژه دیگری کلید خورده است آن هم شکستن خط قرمز های دین مبین اسلام و توهین به شخصیت پیامبر اعظم محمد مصطفی(ص) و این ها همه از سال ها قبل برنامه ریزی شده است و سندم هم همان عبارتی است که ابتدای مطلب اورده ام و این پروژه به طور رسمی از سال 2001 با تخریب برج های تجارت جهانی آغاز شد و برآیند آن حمله به دوکشور شیعی بود و اسلام هراسی آغاز شد مرحله ی بعد کشیدن کاریکاتور توهین آمیز از پیامبر اسلام (ص) بود تا اینکه در دوسال قبل قرآن سوزی توسط کشیش دیوانه تری جونز انجام شد و سال قبل انتشار فیلم معصومیت مسلمانان(فیلم موهن) و تکمیل کننده آن اهنگ شاهین نجفی ملعون بود این ها همه خبر از یک پروژه تمام عیار و حساب شده برای شکستن خط قرمزهای اسلام وبه طور خاص تشیع و عادی سازی توهین به پیامبر اسلام را می دهد و این پروژه درصدد آن است که روز یازدهم سپتامبر را به روز رسمی اسلام ستیزی تبدیل کند اگر ما هشیار نباشیم و نسبت به این خط قرمز ها جواب کوبنده ای ندهیم سرنوشتی چون مسیحیان خواهیم داشت و خدای نکرده توهین به اسلام و پیامبر در همه جای جهان عادی خواهد شد چند احتمال: 1- یازدهم سپتامبر(بیست شهریور ماه) نزدیک است و اخبار رسیده حاکی از آن است که قرآن سوزی دیگری انجام خواهد شد 2- احتمال انتشار کاریکاتور فیلم و یا مستند علیه پیامبر اسلام در این روز میرود 3-احتمال انتشار اهنگی علیه ائمه توسط خوانندگان مانند شاهین نجفی ملعون می رود چند توصیه: استفاده از احادیث و روایات تا روز بیست شهریور در فضای شهر و مجامع عمومی چاپ و پخش مقاله و بروشور در بین مردم در آگاه سازی مردم از این پروژه شیطانی انتشار مقالات با موضوع پیامبر اسلام پیامبر رحمت به زبان لاتین در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی
کلام اخر در مقابل خط قرمزهای دین و مذهب به هیچ عنوان کوتاه نمی آییم و کوبنده ترین پاسخ ها را خواهیم داد و سیره ما سیره اهل بیت است که در یک دستشان تقوا و دانش و محبت بود و در دست دیگر شمشیر و ما هم در مقابل این گونه توهین ها از هر دو دست استفاده خواهیم کرد از دست علم و تقوا برای اثبات اینکه اسلام دین رحمت و عقلانیت است و از دست دیگر برای ضربه زدن به افرادی چون تری جونز و سم باسیل و جوئل ریچاردسون و ... استفاده خواهیم کرد و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین
کوتاهترین دعا برای بزرگترین ارزو : اللهم عجل لولیک الفرج
---------------- پی نوشت {1} کتاب شریعت الیستر کروالی فصل سوم فقره 51 و52 موضوعات مرتبط: مقالات، ، برچسبها: یازدهم سپتامبر فیلم موهن مسیحیت قران سوزی اسلام ستیزی , [ چهار شنبه 6 شهريور 1392
] [ 2:14 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ با سلام بعد از گذشت یک هفته از درج مقاله نگاهی دیگر به کلاه پهلوی با وجه به ایمیل ها و نظرات دریافتی چه در وبلاگ شخصی بنده و چه در سایت کانون لازم دانستم تا بازهم درباره ی این سریال سخنانی را عرض کنم از مهمترین نظرات و ایمیل های دزیافت شده می توان به پیام و یا جوابیه مدیر محترم روابط عمومی سریال کلاه پهلوی اشاره کردکه این نشان دهنده این است که نظرات منتقدان برای دست اندر کاران این سریال مهم است و من از ایشان تشکر می کنم
در مقاله قبل عرض کردیم که نقش مبارزات و رهبری روحانیون در این سریال نادیده و بلکه حذف شده است و همین طور به پایین آوردن شان حضرت زهرا(س) اشاره کردیم و درمقابل مدیر محترم روابط عمومی سریال کلاه پهلوی بیان داشتند که تاریخ این قصه از سال 1314 تا سال 1320 می باشد و نمی توان به مبارزات آیت الله بروجردی و جلسات نجف اشاره کرد اما فکر می کنم ایشان از ذکر این مسئله برداشت اشتباهی داشته اند اما مقصود بنده از ذکر بخشی از مبارزات علما این بود که بگویم علمل و مراجع ومثل آیت الله بروجردی نقش برجسته و به سزایی در قضیه مبارزه با پهلوی و کشف حجاب داتند و منظور بنده ذکر خود جلسات نبود ایشان بیان کردند که به خاطر سخت گیری های زیاد حکومت روحانیون نمی توانستند ملبس باشند و باید از حوزه علمیه اجازه می گرفتند در پاسخ باید عرض کنم در این سریال صرفا روحانی را فردی در حد یک روضه خوان ساده که وقتی به او می گویند ساکت نخوان او ساکت می شود و فردی مطیع است نه انقلابی در صورتی که روحانیون آن زمان بیشتر روحیه انقلابی داشتند تا این شخصیتی که در این سریال به تصویر کشیده شده است سوال بنده اینجاست که شما فرمودید روحانیون نمی توانستند ملبس باشند چه برسد به شهری در اطراف تهران پس چگونه روحانی که برای ختم خواهر آقای تدین آمده بود ملبس بود؟؟؟؟
در جایی دیگر بیان کردند که این قصه مربوط شهر سامان است نه کل جغرافیای ایران !! باید عرض کنم که شما در حال روایت و به نصویرکشیدن مسائل کلی آن زمان که در ایران اتفاق ق افتاده است هستید و تمام مخاطبان هنگام تماشا این سریال اتفاقات را در وسعت ایران می بینند اگر حرف ببنده را قبول ندارید کافی است یک نظر سنجی انجام دهید و بپرسید که اتفاقات سریال را در وسعت شهر سامان میبینید یا در وسعت کشور ایران؟ بنده بحثم این جاست که شما ئ دست اندر کاران زحمت کش این سریال در حال روایت تاریخ به زبان رسانه و تلوزیون هستیدو تحریف تاریخ جفایی بزرگ به مردم ونسل های آینده است در خصوص این که فرمودید نمی شود مبارزات علمل را در این برهه بیان کرد باید عرض کنم که چطور است که آقای تدین تمام مجلاتی که در آن از غرب و تبلیغات غربی و مسائل روز و .... نوشته شده است که حتی آن را از دست همسرش پنهان می کند را در دست دارد!! اما بیانیه ها و تلگراف هایی که علما چه از نجف و چه از قم صادر می کردند را در دست نداشته است ؟؟؟ بطور مثال آیا نمی شد در سیر رهبری آن جامعه در دیالوگی بیان کند که فلان عالم در بیانیه تاریخ فلان روز این چنیین حرفی را زده؟؟؟
در پاسخ دوست عزیزی که فرموده بودند میرزا تدین حاجی بازاری نیست و روحانی است که بنا به شرایط آن روز لباس نمی پوشد عرض کنم بهتر است شما با دقت بیشتری سریال را تماشا کنید پاسخ شما را از سایت رسمی کلاه پهلوی از بخش شخصیت شناسی می دهم: میرزارضا تدین – محمدرضا شریفی نیا
کلام آخر: به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم آسیب این سریال برای نوجوانان و نسلی که تاریخ مبارزات علما و انقلاب را فقط در کتاب های درسی آن هم برای بالا بردن معدل می خوانند این است که بعد از دیدن سریال هایی از این قبیل برایشان دیگر قابل قبول نیست که روحانیت و مرجعیت در تاریخ انقلاب ها و قیام های ایران نقش به سزایی داشته اند زیرا که این نسل فقط به انچه میبینند باور دارند کوتاهترین دعا برای بزرگترین آرزو: اللهم عجل لولیک الفرج
موضوعات مرتبط: مقالات، ، [ جمعه 3 خرداد 1392
] [ 19:44 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ این انقلاب فقط با نام نشان امام خمینی در جهان شناخته می شود (مقام معظم رهبری مدظله العالی) امروزه با پیشرفت رسانه و ابزار گفتاری و شنیداری دیگر بیان حرف های علمی و تاریخی و از این دست مسائل آسان شده است و می شود به جای آنکه مقالات بسیار نوشت همان مقالات را به صورت یک مستند چنددقیقه ای ارائه داد. با این تفاسیر میبینیم که حتی مستئل تاریخی را با ساختن یک سریال به سادگی روایت کرد اما آن چیزی که باعث شد بنده این مقاله را بنویسم تحریفی بسیار ظریف در یک از سریال های تلوزیون بود که مدت ها سکوت کردم تا کسی آن را بیان کند اما چیزی بیان نشد . ما حدود سی هفته است که جمعه شب ها به تماشای سریالی تاریخیبه نام کلاه پهلوی می نشینیم سریالی با پیش تولید و تولید بسیار طولانی که به کارگردانی سیدضیاالدین دری ساخته شده است
روایتی از مسئله کشف حجاب پ هلوی ورود مدرنیته و جریان غرب زدگی که ایران اسلامی دچار آ ن شد اما آن چه بنده در این نوشتار می خواهم به آن بپردازم نوعی تحریف است که در این سریال و روند پخش آن مشاهده کردم اما اصل مطلب: سیر روایت این سریال طوری است که شهری به نام سامان نماینده ای از ایران و اتفاقات آن می شود و نوع جامعه ایی که معرفی میشود سنتی است که ناگهان فردی مدرن وارد جامعه می شود و ماموریت دارد شهر سامان را مدرن کند و به جامعه ای با فرهنگ غربی تبدیل کند
در مقابل این تغییر فرهنگ افرادی به عنوان مبارز و مخالف معرفی می شوند که رهبر مخالفان و مبارزان (آقا سید میرزا محمدرضا شریفی نیا) می باشد که فردی غیر روحانی و حاجی بازاری است
البته بنده منکر نقاط مثبت این سریال نیستم اما این مجموعه دارای گاف های تاریخی نیز هست به طور مثال بیان فراماسون بودن محمدعلی فروغی و میرزا ملکم خان جالب توجه است چون در آن زمان آگاهی لازم و کامل وجود نداشته است چه برسد به شناختن جوامع مخفی. اما بنده به نکته ای دیگر در این مجموعه اشاره می کنم و آن تحریف سیر مبارزه در تاریخ ایران است تمام مبارزات و قیام های ایران از نوع دینی و شرعی همواره با رهبری روحانیون و مراجع انجام می شده است اما در این مجموعه هیچ گونه اشاره به نقش روحانیون در مبارزه با مدرنیته و کشف حجاب مشاهده نمی کنیم بلکه شخص مبارز و رهبر را یک فرد بازاری و کت شلواری معرفی می کند که حتی رئیس با اصطلاح دادگستری که روحانی است (فخرالدین صدیق شریف) خود را شاگرد مکتب وی معرفی میکند و این توهین به علم روحانیون آن زمان است اما بنده نقد و اعتراض به این مسئله است که نسلی که تاریخ نقلاب ها و قیام های ایران را صرفا در کتب درسی می خوانند ب(برای امتحان و بالا بردن معدل) این گونه معرفی باعث می شود که خواه ناخواه نقش روحانیت را در این مسائل کم رنگ ببیند و حتی نام های امثال آیت الله سید حسن مدرس آیت الله کاشانی و ..... را نشوند و از یاد ببرد در این که مسئله کشف حجاب توطئه ای انگلیسی - آمریکایی بوده شکی نست اما چرا در این مجموعه اشاره ایی به مبارزات آیت الله سید حسن مدرس و آیت الله بروجردی و دیگر مراجع روحانیون نشده است؟ لازم می دانم گوشه ایی از مبرزات سیاسی آیت الله بروجردی را در عصر رضاشاه پهلوی به طور خلاصه بیان کنم: زمانیکه آیتالله بروجردی در نجف بودند، در منزل ایشان جلساتی تشکیل میشد که از عمدهترین دلایل تشکیل این جلسات و نشستها بررسی اوضاع ایران و مسائلی بود که به وسیله حکومت رضاخان بر روحانیت میگذشت؛ زیرا تازه مسئله کشف حجاب و نیز محدودیت در برگزاری جلسات مذهبی و فشار روزافزون بر روحانیت آغاز شده بود. حضرات آیات "نائینی" و "اصفهانی" با دریافت تلگراف علمای متحصن در قم، به حمایت از آنها برخاستند و تصمیم گرفتند نظرات و پیشنهادات خود را درباره تحصن علما در قم به گوش رضاخان برسانند، بنابراین آیتالله بروجردی، "شیخ احمد شاهرودی" را به نمایندگی از طرف خود انتخاب میکردند تا ضمن حرکت به سوی ایران و ملاقات با علمای قم و دادن دستورالعملهای لازم به آنها به تهران بروند و خواستههای علما و مهاجرین قم را به مقامات حکومتی منعکس کنند. آیتالله بروجردی زمانی که به مرز خسروی رسیدند، از طرف ماموران رضاخان دستگیر و به تهران انتقال و زندانی شدند؛ اما رضاخان بعد از مدت کوتاهی دستور آزادی ایشان را دادند. ایشان بعد از آزادی به مشهد مقدس میروند و حدود هشت ماه در آنجا میمانند1 علت بازداشت آیتالله بروجردی صرفا گزارش سفارت ایران از ملاقاتهای ایشان با علمای نجف بود؛ به ویژه در این زمان که رژیم رضاشاه به تازگی بحران مهاجرت علمای اصفهان به قم را پشت سر گذاشته بود، حساسیت بیشتری درباره فعالیت های عتبات داشت2
باید دید که این سریال در نهایت چه می شود با این نوع روایت داستان احتمالا در اتفاقات بعدی در جریان مصدق و آیت الله کاشانی طوری سریال پیش رود که حق با مصدق باشد و نقش آیت الله کاشانی نادیه گرفته شود و این تمام مشکلات این سریال نیست بلکه در قسمت اخیر این مجموعه شاهد پایین آوردن شان حضرت زهرا(س) بودیم که در آن سکانس خواهر میرزا در حالت مرگ چندبار نام حضرت زهرا(س) را می برد و نوری اتاق را فرا می گیرد این گونه نشان دادن مادر سادات (س) بسیار خطرناک است البته این مسئله در سریال ماه رمضان سال گذشته شبکه سه سیما با عنوان خداحافظ بچه شاهد بودیم که در قسمتی از آن مجموعه مادربزرگ بیدار شدن خوابش را این گونه بیان می کند که حضرت زهرا(س) گفت : دیدن نتیجه ات تو را بهشتی نمی کند بلکه بستگی به اعمال تو دارد که این مطلب را حتی یک مبلغ ساده هم که در روستا هستند می توانست بیان کند
حرف آخر: اگر قرار است با ساختن این نوع سریال ها نقش روحانیت و مرجعیت نادیده گرفته شود همان بهتر که سریالی ساخته نشود
البته صحبت درباره این سریال ها بسیار است که در این مقاله نمی گنجد به هر حال بر حسب وظیفه نکاتی را لازم دانستم که بیان کنم امیدوارم که مثمل ثمر قرار گرفته باشد این مقلات ادامه خواهد داشت به شرط حیات انشالله کوتاهترین دعا برای بزرگترین آرزو : اللهم عجل لویلک الفرج ------------------------------------------------------ پی نوشت: 1.دوانی، علی؛ مفاخر اسلام، تهران، مرکز اسناد، ج 12، 1379، ص117.
2 بصیرت منش، حمید؛ علما و رژیم رضاشاه، تهران، عروج، 1377، ص428.
موضوعات مرتبط: مقالات، ، [ شنبه 28 ارديبهشت 1392
] [ 1:32 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ ما برای دین یا دین برای ما
به بهانه رسیدن فاطمیه به فکر افتادم که این دین چگونه به من رسیده است و فهمیدم در راهی که هستم باید ان طور که زهرا و علی برای دین ایستاده اند باید من هم به بایستم برای خیلی از مردم حل نشده است این مسئله که ما برای دین یا دین برای ما و هیچ کس به این سوالات پاسخ نداده است که آیا ما باید برای دین فدا شویم یا دین برای ما آیا از حق خود برای دین باید بگذریم یا دین برای ما از حق خود بگذرد ؟ و سوال های بسیاری دیگر که هیچ کس به آن ها پاسخ نداده است اما مسئله این است ما دوست نداریم برای دین هزینه بدهیم علی برای اینکه دین باقی بماند و وحدت مسلمانان حفظ شود ناموس خود را فدا کرد و دختر رسول خدا برای دفاع از دین و امر خدا (خلافت) جان خود را گذاشت و برای اسلام سیلی خورد. از خود سوال می کردم که من چند بار برای دین سیلی خوردم حالا سیلی که هیچ غم هم نخورده ایم و حتی درد دین هم نداشته ایم بعد می خواهیم جوانان هم به دین دعوت کنیم اما حاضر نیستیم در این دعوت سیلی یا فحش یا متلک بشنویم با این تفاسیر من نمی توانم خود را شیعه علی و زهرا معرفی کنم اما در راهی که هستم تصمیم جدی گرفته ام که برای دین اسلام هزینه بدهم انشالله خالی از لطف نیست داستانی را بخوانید از دوست اینترنتی که کرامت حضرت زهرا (س) را نقل می کرد بخوانید شاید آتش گرفته اید: حدود ده سال است که ساکن مجیدیه هستیم و در تمام این مدت با یک خانواده ارمنی همسایه ایم که انسانهای شریفی هستند، حدود یک سال پیش دختر همسایه مبتلا به بیماری ای شد که باعث فلج شدن هر دو پایش گردید. از آن روز مدام مداوا و طبابت و عوض کردن این دکتر و آن دکترشان شروع شد، ولی فایده ای نکرد
پارسال یه روز (أیام فاطمیه بود ) که مرد همسایه داشت میرفت سر کار من هم از در بیرون میرفتم و باهم روبرو شدیم و پس از سلام و احوالپرسی جویای احوال دخترش شدم. گفت: این همه دکتر متخصص و گران قیمت هیچ تاثیری نداشت و هنوز دخترم قادر به حرکت نیست.
به او گفتم: میخواهی دکتر متخصصی را به تو معرفی کنم که حتما این درمان از دستش بر میاد؟؟ گفت: اگر چنین کسی هست و فکر میکنی میتونه خوب بگو! گفتم: ما مسلمونا یه بانوی بزرگواری داریم به اسم حضرت فاطمه زهرا (س) اگر به او متوسل شوی و از او بخواهی مطمئنم مشکلت حل میشود. وقتی این را شنید لبخندی زد و سوار ماشینش شد و گفت: از اینهمه دکتر فوق تخصص و متخصص چکاری بر آمد که از توسل بربیاد؟ ولی دوستام چند تا فوق تخصص که تازه از اروپا آمده اند بهم معرفی کردند. سراغ اونها میرم ببینم چکار میکنند، و خداحافظی کرده و رفت. من هم به دنبال کارم رفتم و دیگر از آنها خبر نداشتم تا اینکه چند هفته بعد به در خانه ما آمد زنگ زد و مرا کار داشت. رفتم دم در و پس از سلام و احوال پرسی جویای حال دخترش شدم. با چشم گریان گفت: بعد از آن روز که باهم صحبت کردیم من سراغ چندین متخصص دیگر رفتم ولی هیچ اثری نکرد. در صف انتظار یکی از متخصصین بودم و دخترم در کنارم خواب بود ، ناگهان یاد حرفهای تو افتادم و در دلم متوسل شدم به همان کسی که گفتی و گفتم: ای خانم بزرگواری که فلانی تو را معرفی کرد و من اسمت را یادم نیست ، من تاجر فرش هستم، نذر میکنم که اگر دخترم را شفا بدهی ، برای تمام صحن های حرمت فرش دستباف هدیه میکنم، در همین حال و هوای خودم بودم که دیدم دخترم مرا تکان میدهد، به خودم آمدم ، دخترم گفت : بابا ببین من راه میرم. اون خانم گفت: بابات از من خواسته که تورو خوب کنم. از جات بلند شو و منو بلند کرد و من تونستم رو پاهام واستم و راه برم. و حالا در حالی که از تو برای معرفی این خانم خیلی ممنونم ، ازت خواهش میکنم آدرس حرمش رو بدی تا من نذرمو ادا کنم
اینجا دیگه من بودم که زار میزدم که ای مرد، تو بی خبری که خانم بزرگ و با کرامت ما زهرای اطهر نه که حرم ندارد بلکه قبر مشخصی هم ندارد یا رب الزهرا بحق الزهرا اشف صدر الزهرا بظهور الحجه موضوعات مرتبط: دلنوشته، مقالات، ، [ سه شنبه 6 فروردين 1392
] [ 16:29 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ [ جمعه 1 دی 1391
] [ 2:0 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ همواره در انیمیشن ها شاهد هستنیم که با بنیاد گرایی دینی مبارزه می شود اما این بار در انیمیشن ها میبینیم که به مسئله منجی گرایی و اخرالزمان پرداخته می شود
خلاصه:
الف- خلاصه داستان پاندای کونگ فو کار
- طراحی اندام پاندا، چاقی، بی قواره گی، بی دست و پایی، تنبلی و رخوت، آرامش : 5- پنج قهرمان رزمی کار ( ببر ، میمون ، لک لک ، مار ، مانتیس) : ۷- شخصیت استاد ادوی ( لاک پشت ) : ۸- شخصیت تای لانگ ، نماد نیروی شر : ۹- تقابل میان خیر وشر : ۱۰- شکل گیری خیر و شر از معبد و مدرسه کونگ فو : نکته قابل تامل در مورد منجی گرایی ر این انیمیشن این است که منجی از میان آن پنج نفر نمی باشد که آن پنج نفر را می توان گفت: نماد پنج تن آل عبا می باشند و این نکته را می رساند که منجی از میان پنج تن و نسل ان ها نمی باشد همواره مشاهده می کنیم که چه در هالیوود و انمیشن های ان ها پنج تن مورد توهین های بسیار ظریف و هنری هستند مانند فیلم Imortals که پنج انسان خداگونه به روی زمین می آیند و یکی از آن ها زن می باشد که از پهلو صدمه می بیند و از بینن می رود و یکی از ان ها فرقش شکافته می شود یا یکی دیگر از ان ها سرش بریده میشود و این ها هرگر اتفاقی نیست بلکه با استفاده از ضمیر ناخوداگاه و تکنیک شرطی سازی به دنبال تشکیک در عقاید کودکان و نوجوانان و جوانان ما هستند و ما حاضر به قبول کردن این موارد در فیلم ها نیستیم نویسنده: علیرضا پورمسعود
التمــــــــاس دعا موضوعات مرتبط: حکایات، مقالات، ، [ یک شنبه 5 آذر 1391
] [ 2:0 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[
متن وصیت نامۀ امام حسین(ع)
بسم اللّه الرحمن الرحیم:
«هذا ما اوصی به الحسین بن علی الی اخیه محمد بن الحنفیهٔ . یـشـهـد ان لا اله الا اللّه وحده لا شریك له وان محمدا عبده ورسوله , جا بالحق من عن د الحق وان الـجـنهٔ والنار حق وان الساعهٔ اتیهٔ لا ریب فیها وان اللّه یبعث من فی القبور, وانی لم اخرج اشرا ولا بـطـرا ولا مفسدا ولا ظالما وانما خرجت لطلب الاصلا ح فی امهٔ جدی (ص ) ارید ان امر بالمعروف وانـهـی عـن المنكر واسیر بسیرهٔ جدی وابی علی ابن ا بی طالب(ع) فمن قبلنی بقبول الحق فاللّه اولـی بـالـحـق ومن رد علی هذا اصبرحتی یقضی اللّه بینی وبین القوم بالحق وهو خیر الحاكمین وهذه وصیتی یا اخی الیك وما توفیقی الا باللّه علیه توكلت والیه انیب ».
بعد از آنكه محمد حنفیه، خدمت برادر بزرگوارش سیدالشهدا(ع )شرفیاب شد و حضرت را از رفـتن به سمت عراق بر حذر داشت و حضرت امتناع كرد, آنگاه كاغذ وقلم طلب كرد و وصیتنامۀ فوق را مرقوم فرمود و به دست برادر سپرد. بـعـد از حـمد وثنای الهی، این چیزی است كه حسین بر برادرش محمد حنفیه وصیت می كند:
«شهادت می دهم به توحید و یگانگی خداوند و اینكه محمد بنده و فرستاده بحق اوست و اینكه بهشت و جـهـنـم حـق است و قیامت بدون هیچ شكی واقع می شود و خداوند انسانها را زنده می كند. خروج و قـیـام من از روی سركشی و خوشگذرانی و فساد و ظلم در روی زمین نیست، بلكه قیام من برای اصـلاح در امـت پـیـامـبـر(ص) و امـر بـه مـعـروف و نـهـی از مـنـكـر است، و می خواهم به سیرۀ پـیـامـبـر(ص)و پـدرم عـلـی بـن ابـیـطـالـب عـمـل كـنـم پـس هـر كـس قبول كند، در واقع خـداونـد را پـذیـرفـته است (چون راه من از راه خدا جدا نیست) و هر كه تخلف كند، صبر می كنم تـا خداوند بین من و مردم ستمكار، حكم كند برادرم! این وصیت و سفارش من به تو است و توفیق از خداوند است و توكل به او می كنم و بازگشت هم به سوی اوست .» هـمـچنان كه از متن وصیتنامه آشكاراست , این از قبیل وصیتنامه های معمولی وعرفی نیست كه اشخاص درباره اموال ودارایی خود می نویسند, بلكه اهداف و خط مشی وانگیزۀ امام حسین (ع) را در حـركـت خـود بـازگـو مـی كـند.
مناجات امام(ع) در قتلگاه
امام علیه السلام در آخرین لحظات حیات و زندگی، چشم هایش را باز کرد و به سوی آسمان متوجه شد و برای آخرین بار با پروردگار خود چنین راز و نیاز کرد:
«اللهم متعالی المکان، عظیم الجبروت، شدیدالمحال، غنی عن الخلائق، عریض الکبریاء، قادر علی ما تشاء، قریب اذا دعیت، محیط بما خلقت، قابل التوبه لمن تاب الیک، قادر علی ما اردت، تدرک ما طلبت، شکور اذا شکرت، ذکور اذا ذکرت، ادعوک محتاجاً، و ارغب الیک فقیراً، و افزع الیک خائفاً، و ابکی مکروباً، و استعین بک ضعیفاً، اتوکل علیک کافیاً.
اللهم احکم بیننا و بین قومنا فأنهم غرونا و خذلونا و غدروابنا و قتلونا، و نحن عتره نبیک و ولد حبیبک محمد صلی الله علیه و آله و سلم اصطفیته بالرساله و ائتمنته علی الوحی، فاجعل لنا من امرنا فرجاً و مخرجاً یا ارحم الراحمین.
صبرا علی قضائک یا رب لا اله سواک یا غیاث المستغیثین مالی رب سواک و لا معبود غیرک صبراً علی حکمک یا غیاث من لا غیاث له یا دائماً لا نفاذ له، یا محیی الموتی، یا قائماً علی کل نفس بما کسبت، احکم بینی و بینهم و انت خیر الحاکمین.
ای خدایی که مقامت بس بلند، عظیم و غضبت شدید است، تو که از مخلوقات خود بی نیازی، و کبریائیت فراگیر است، به آنچه بخواهی توانائی، رحمتت به بندگانت نزدیک، وعده ات صادق، نعمتت کامل و شامل، امتحاناتت زیبا، به بندگانت که تو را بخواهند نزدیک، و بر آنچه آفریده ای محیطی، هر که را که از در توبه درآید پذیرائی، آنچه را که اراده کنی توانائی، و آنچه را که طلب کنی می یابی، شاکرینت را شکرگزاری، یادکنندگانت را یادآوری، من نیازمندانه تو را خوانم و فقیرانه به سویت روی آرم، و بیمناکانه به پیشگاهت ناله می کنم، و غمگینانه در برابرت می گریم، و ضعیفانه از تو مدد می جویم و خود را به تو واگذار می کنم که تو بسنده ای.
خداوندا! تو در میان ما و این مردم داوری کن، که آنان درباره ی ما مکر و حیله کردند و دست از یاری ما برداشتند، در مورد ما عهد شکنی و خیانت کردند و ما را که عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و فرزندان حبیب تو محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستیم کشتند، پیامبری که تو او را به رسالت خویش برگزیدی، و امین وحی خود قرارش دادی، ای ارحم الراحمین در حوادث برای ما گشایش، و در گرفتاری ها برایمان رهایی عنایت فرما. »
و در نهایت مناجات خود را با این کلمات به پایان برد:
«ای پروردگار! که جز تو خدائی نیست در مقابل قضا و قدرت شکیبایم، ای فریادرس دادخواهان که جز تو مرا پروردگاری و معبودی نیست بر حکم و تقدیرت صابر و شکیبایم، ای فریادرس بیکسان! ای همیشه زنده ی بی پایان! ای زنده کننده ی مردگان! ای ثابت و برقراری که هر کسی را با کردارش می سنجی! میان من و این مردم حکم کن که تو بهترین حکم کنندگانی»
بارها این مطلب را شنیده ایم که: «اگر در روز عاشورا بودیم، چنین و چنان میکردیم. ...»اما آیا واقعاً آنقدر بندۀ مخلص خدا بوده ایم که در چنین روزی در سپاه حق جای بگیریم؟ بودند کسانی که تا آخرین لحظات با امام زمانشان بودند اما در حساس ترین زمان، تنهایش گذاشتند.
"شکمهایشان از مال حرام پر شده است"
این چیزی ست که دل را کور می کند و نگاه به حقیقت را تیره و تار می نماید. بانگ" هل من ناصر" مولایمان کوتاهتر از بانگ حسین(ع) نخواهد بود. تا نتوانی در سپاه حسین(ع) وارد شوی، بمانی و برایش بجنگی و جان بدهی، در اردوگاه حجت بن الحسنی(عج) جایی نداری و در آنجاست که انتخاب می کنی عباس باشی یا... ---------- 1. مصباح المتهجد و الاقبال
2. اسرارالشهاده، ص 423.
3. ریاض المصائب، ص 33
4. پس از آن صورت بر خاک گذاشت و فرمود: «بسم الله و فی سبیل الله و علی مله رسول الله» (لهوف).
5. بحار, ۴۴/۳۲۹, مقتل خوارزمی , ۱/۱۸۸حیاهٔ الحسین , ۲/۲۶۴ 6. وسائل , ۱۳/۳۵۲, ((باب وجوب الوصیهٔ)) موضوعات مرتبط: حکایات، ، [ یک شنبه 5 آذر 1391
] [ 1:30 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ و محرم آغاز شد... اهل بصیرت به همراه امام زمان شان به قربانگاه می روند تا عند ربهم یرزقون..... و غافلان دنیا پرست و مال اندوزان گرفتار کم و زیاد دنیای خود هستند ... تو خود دانی! عند ربهم یرزقون یا شایت و بایعت و تابعت علی قتله !؟ خاموش ماندن در عصر ظهور تماشا کردن قتلگاه است و چه سود که فردا گریبان چاک کنیم و صد ناله و فغان سر دهیم امام، به دعوت ندبه خوانانش خواهد آمد.... مراقب باش که کوفیان زمان نقشه های شطانی در سر دازند کجای قافله ای؟
التمــــــــــــاس دعا موضوعات مرتبط: دلنوشته، ، [ یک شنبه 28 آبان 1391
] [ 1:40 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ ابن ابى الحدید [ شنبه 27 آبان 1391
] [ 1:2 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ فردا چقدر دل گیر است فردا روزی است که حسین با تمام هستی اش به کربلا می رود فردا روزی است که حسین دعوت حق را با جان و دل لبیک می گوید و به سمت کعبه کربلا می رود فردا حسین زمان ما نیز به یاد جد مظلومش می گرید و عرفه زمزمه می کند و اما من برای او گریه می کنم که او از حسین نیز غریب تر است. هر هفته ، هر روز، هر ساعت ، هر لحظه به امید من نشسته است که بلکه من تکانی بخورم و بتوانم برای ظهور و آمدنش کاری کنم یا حداقل خود را آماده کنم اما افسوس که پنج شنبه ها وقتی نامه اعمال من به دستش می رسد دست به محاسنش می گیرد و رو به اسمان می کند و می گوید: خدایا این شیعه من را به حق مهدی ببخش و با خودش می گوید خراب کرد قرار نبود اینجوری بشه و باز من با اعمالم به غریب بودن او اضافه می کنم از غریبی حسین ما همین بس که او در مناسک حج شرکت می کند و حتی یک نفر او را نمی شناسد غریبی یعنی او در حال راه رفتن باشد و یک نفر به او طعنه بزند و بگوید آقا حواست رو جمع کن و او با لبخندی بگوید : ببخشید و آن فرد بدون اینکه او را بشناسد به راهش ادامه می دهد آقای من باز وقت آن نزدیک است که شال عزای جدت را به گردن بیندازی و برایش اشک بریزی آقای من مرا ببخش که حتی دیگر چشمانم انقدر به خاک گناه الوده شده که اشک آن را گل می کند و جلوی دید مرا می گیرد و حتی اشک هم دیگر به پاک شدن من کمک نمی کند کاش می دانستم کجا و در کنار چه کسی هستی کاش میدانستم غروب های جمعه نگاهت به کجا خیره می شود کاش می دانستم که روی کدام خاک سجده می کنی و کاش و کاش و کاش........ هر جمعه که می گذرد یک جمعه پیر می شوی و من یک جمعه از تو خجل تر می شوم آقا مرا به اشک های آن سه ساله ایی ببخش که تا چند وقت دیگر دست به پهلو می گیرد ببخش از این که دیگر نه قلمم و نه دلم یاریه صحبت باتو نیست چرا که از گناهانم پیش تو شرمنده هستم و خواهم بود...
91/8/3 نیمه شب چهارشنبه انتظار
التمـــــــــاس دعا موضوعات مرتبط: دلنوشته، ، [ چهار شنبه 3 آبان 1391
] [ 23:25 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[
مژده به ظهورامام مهدي(ع(از همان سالهاي آغازين ظهور اسلام آغاز شد و پيامبر گرامي اسلام(ص)در هر فرصت و مناسبتي که پيش مي آمد مردم را به ظهور عدالت گستر موعود در آخرالزمان بشارت ميدادند و آنها را از نسل و تبار، تولد وغيبت، ويژگيهاي ظاهري، نشانه هاي ظهور، شاخصه هاي قيام رهايي بخش و مؤلفه هاي حکومت جهاني آن حضرت آگاه مي ساختند. تا آنجا که امروز ما با صدها روايت که از طريق شيعه و اهل سنت از آن حضرت نقل شده مواجهه ايم.1
با توجه به لزوم شناخت امام دوازدهم و لزوم جلوگيري از حيرت و سرگرداني شيعه در شناسايي منجي موعود، امام رضا(ع) در احاديث متعددي، گاه به نقل از پدران و اجداد طاهرينش تا رسول گرامي اسلام(ص) و گاه بدون نقل از ايشان به معرفي سلسله نسب آن امام ميپرداختند.
دو سبط اين امت و دو سيد جوانان اهل بهشت، حسن و حسين، از[ فرزندان ] علي اند و از نسل حسين نه امامند که پيروي از آنان پيروي از من و نافرماني از آنها نافرماني از من است. نهمين نفر از اين امامان، قائم )برپا دارنده) و مهدي آنان است.
اگر از [ عمر [دنيا يک روز بيشتر باقي نمانده باشد خداوند عزّوجلّ آن روز را آن قدر طولاني ميکند تا او قيام کند و زمين را از عدل و داد پر کند همچنانکه از جور و ستم پر شده بود.
او از چنان قوت بدني برخوردار است که اگر دستش را به سمت بزرگترين درختي که بر روي وجود دارد دراز کند آن را از ريشه برميکند و اگر در بين کوهها فرياد کشد، صخره ها متلاشي ميشوند. عصاي موسي و خاتم سليمان، که بر آنها درود باد، با اوست و او چهارمين فرزند من است. خداوند او را تا زماني که بخواهد در پوشش خود غايب ميسازد، سپس او را آشکار ميسازد تا زمين را به وسيله او از قسط و عدل آکنده سازد آنچنانکه ]پيش از آن ] از جور و ستم پر شده بود.
امام رضا(ع) نيز چون ديگر اجداد طاهرينش موضوع غيبت آخرين حجت حق را پيش بيني و شيعيان را براي برخورد با اين پديده آماده نموده است. در يکي از رواياتي که «حسن بن علي بن فضال» از آن حضرت نقل کرده، در اين زمينه چنين ميخوانيم:
پس هر کس زمان او را دريابد بايستي به دين او درآويزد و به واسطه شک خود براي شيطان راهي به سوي خود باز نسازد، تا شيطان او را از آئين من زائل و از دين من بيرون نکند. همچنانکه پيش از اين پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد. به درستي که خداوند عزّوجلّ شيطان را سرپرست (وليّ) کساني که ايمان ندارند، قرار داده است.
موضوع ديگري که در زمينه باور مهدوي در کلام امام رضا(ع) يافت ميشود، موضوع «انتظار فرج» يا چشم به راه گشايش بودن است. آن حضرت در روايات متعددي به موضوع فضيلت انتظار فرج اشاره کرده اند. از جمله در روايتي خطاب به «حسن بن جهم» که از ايشان در مورد «فرج» ميپرسد، ميفرمايد:
فإذا خرج أشرقت الأرض بنوره [بنور ربّها] و وضع ميزان العدل بين الناس فلايظلم أحد أحدا، و هوالذي تطوي له الأرض ولايکون له ظلّ و هوالذي ينادي مناد من السماء يسمعه جميع أهل الأرض بالدّعاء إليه يقول: ألا إنّ حجةاللّه قد ظهر عند بيتاللّه فاتّبعوا فإنّ الحقّ معه و فيه و هو قول اللّه عزّوجلّ: «إن نشأ ننزّل عليهم من السماء آية فظلّت أعناقهم لها خاضعين»24.25
و آنگاه که خروج کند زمين به نورش [نور پروردگارش] روشن گردد و در ميان مردم ميزان عدالت را برقرار کند و هيچکس به ديگري ستم نکند واو کسي است که زمين براي او درهم پيچيده ميشود و سايه اي براي او نباشد و او کسي است که از آسمان ندا کننده اي او را به نام ندا کند و به وي دعوت نمايد به گونه اي که همه اهل زمين آن ندا را بشنوند، ميگويد: «آگاه باشيد که حجت خدا در کنار خانه خدا ظهور کرده است پس او را پيروي کنيد که حق با او و در اوست» و اين همان سخن خداي تعالي است که فرمود: «اگر بخواهيم از آسمان برايشان آيتي نازل ميکنيم که در برابر آن به خضوع سر فرود آورند».
ميان امام رضا(ع) و امام مهدي(ع) آنچنان پيوند قلبي وجود داشته که آن حضرت از سالها پيش از تولد نسل چهارم خود با بيانهاي متعدد و متفاوت او را دعا کرده و نصرت و ياريش را از خداوند طلب کرده است. در يکي از اين دعاها چنين ميخوانيم:
بيم و نگراني او را تبديل به امنيت و آرامش کن تا تنها تو را بپرستد و کسي را براي تو شريک نگيرد؛ هيچ يک از آفريدگانت را بر وليّات مسلط مساز؛ اجازه جهاد با دشمان تو و دشمنان خودش را به او عطا کن و مرا از ياران او قرار ده؛ چرا که تو بر همه چيز توانايي.
منبع : سبطین
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-= =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
موضوعات مرتبط: حکایات، ، [ پنج شنبه 6 مهر 1391
] [ 21:20 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ زمان این فیلم موهن ـ با نام "معصومیت مسلمانان" ـ دو ساعت است اما بخش هایی چند دقیقه ای از آن بر روی شبکه ویدئویی "یوتیوب" (وابسته به آمریکا) منتشر گردیده و با وجود اعتراضات تا این لحظه حذف نشده است. این در حالی است که این شبکه مدعی است ویدئوهایی که موجب خشونت شود یا توهینبه احساسات عمومی باشد را منتشر نمیکند.
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ فعالان ضد اسلام مقیم آمریکا با همکاری تعدادی از قبطیان مصری مهاجر در این کشور و «تری جونز» کشیش دیوانه آمریکایی اقدام به ساخت و پخش فیلمی شرم آور در توهین به پیامبر اکرم(ص) و دین اسلام کردند. این فیلم موهن، سخیف و حتی بدون کمترین ارزش هنری که "معصومیت مسلمانان (Innocence of Muslims) " نام دارد یک فیلم آماتوری به کارگردانی شخصی به نام «ناکولا بیسلی ناکولا» با نام مستعار «سام باسیل» است و حاوی صحنهها و توهینهایی به پیامبر اکرم(ص) است که زبان از بیان آنها شرم میکند.
وجه تسمیه این فیلم این است که مسلمانان در انجام خشونتها و ترورهای خود گناهی ندارند، بلکه افراد معصوم و ساده لوحی هستند که ـ نعوذ بالله ـ با آموزه های پیامبر اکرم(ص) و دین اسلام، گمراه شده اند! این فیلم پیش از این تنها یک بار در 30 ژوئن گذشته (10 تیر 1391) در سالنی در هالیوود به شکل خصوصی نمایش داده شد و قرار بود دیروز و در سالگرد حادثه 11 سپتامبر، یک تریلر 13 دقیقه ای از آن به نام "زندگی محمد[ص] رسول اسلام" در کلیسای تری جونز (کشیش سفیه) به نمایش درآید؛ اما این نمایش لغو شد. این کشیش دیروز و طبق اعلام قبلی، حرکت موهن دیگری به نام «محاکمه بین المللی محمد[ص]» برگزار کرد و به زعم خود، آن حضرت را محاکمه نمود. قرار بود این فیلم بعد از این محاکمه نمایش داده شود.
تری جونز در توجیه کار خود گفت: "این فیلم و نیز برنامه ما برای پخش قسمتی از آن، برای حمله به مسلمانان نیست؛ بلکه برای نشان دادن نقش تخریبی ایدئولوژی اسلام است". اما علیرغم عدم پخش رسمی این فیلم موهن، یک تریلر 13 دقیقه و 50 ثانیه ای از آن در فضای مجازی منتشر گردید و چون این کار از سوی قبطیان مهاجر مصری انجام شد، نخستین واکنشها از مصر علیه این اقدام برخاست و سپس به لیبی، یمن و دیگر کشورها کشیده شد.
شخصیتهای مسلمان، مسیحی و قبطی ساخت و پخش این فیلم را محکوم کردند. کاخ سفید نیز از ساخت آن ابراز بی اطلاعی کرد؛ اما مسلمانان خشمگین در مصر و لیبی، با حمله به نمایندگی های سیاسی آمریکا در "قاهره" و "بنغازی"، سفیر آمریکا در لیبی را کشتند.
دولت آمریکا که اینک با خشم مسلمانان بیدارشده مواجه شده است تلاش میکند خود را از این اقدام موهن بری کند؛ اما آیا میتوان باور کرد که ساخت فیلمی با سرمایه هنگفت 5 میلیون دلاری و نیز اقدامات مستمر کشیش دیوانه، بدون اطلاع و رضایت مقامات کاخ سفید انجام شده باشد؟ مخصوصاً اینکه «هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه آمریکا در مورد فیلم موهن گفت: "این فیلم «نفرتانگیز» و «قابل سرزنش» است، اما آمریکا هرگز شهروندانش را از ابراز کردن دیدگاههایشان هر چقدر هم که ناخوشایند باشند، باز نمی دارد!".
زمان این فیلم 2 ساعت است اما بخش هایی چند دقیقه ای از آن (به زبان انگلیسی و نیز با دوبله به زبان مصری محلی) بر روی شبکه ویدئویی "یوتیوب" (وابسته به شرکت آمریکایی گوگل) منتشر گردیده و با وجود اعتراضات تا این لحظه حذف نشده است. این در حالی است که این شبکه مدعی است فیلمهایی که موجب خشونت شود یا توهین به احساسات عمومی باشد را منتشر نمیکند.
شرکت گوگل در توجیه این عمل در اقدامی عجیب اعلام کرد: "این کلیپ با توجه به استانداردهای گوگل مشکلی ندارد(!) و بنابراین در یوتیوب باقی خواهد ماند؛ اما دسترسی به آن در لیبی و مصر ناممکن خواهد شد چرا که چیزی که در جایی توهینآمیز است، ممکن است در کشوری دیگر توهینآمیز نباشد!!". این در حالی است که اعتراضات علیه این فیلم و تریلر، تمام جهان را فرا گرفته است و همه ـ از ملیتها و ادیان مختلف ـ به توهین آمیز بودن آن اذعان کرده اند.
مشخصات فیلم
نام فیلم: معصومیت مسلمانان (به انگلیسی: Innocence of Muslims) کارگردان: ناکولا بیسلی ناکولا (به انگلیسی: Nakoula Basseley Nakoula) با نام مستعار «سام باسیل» (به انگلیسی: Sam Bacile) تهیه کننده: ناکولا بیسلی ناکولا (سام باسیل) سناریست: ناکولا بیسلی ناکولا (سام باسیل) بازیگران: تیم داکس ـ سیندی لی گارسیا ـ ناکولا بیسلی ناکولا ـ (بقیه: نا شناس) مشاور تولید و سناریو: استيو کلين (به انگلیسی: Steve Klein) محصول: 2011 ـ ایالات متحده آمریکا زمان: 120 دقیقه بودجه: گفته می شود 5 میلیون دلار حامیان مادی: صهیونیستها. حامیان معنوی: «عصمت زقلمه» رییس دولت خودخوانده قبطی (هیئت عالی حکومت قبطیان مهاجر در آمریکا) ـ «موریس صادق» وکیل قبطی دادگستری و عضو دولت خودخوانده مقیم آمریکا ـ «تری جونز» کشیش قرآنسوز آمریکایی ـ «استیو کلین» رییس مؤسسه ضد اسلامی "شهروندان نگران برای اولین متمم قانون اساسی" در کالیفرنیای آمریکا.
داستان فیلم این فیلم با صحنههایی از حملات گروههای تندرو به یک داروخانه مربوط به پزشکی قبطی در مصر آغاز میشود. در این صحنه چند مسلمان با محاسن بلند با چوب و چماق به داروخانه این پزشک حمله میکنند. آنان در راه حمله ناجوانمردانه به این مغازه، یک زن مسیحی را به طرز فجیعی با تبر به قتل می رسانند. این افراد سپس مغازه مرد مسیحی را ویران نموده، بعضی اجناس را سرقت می کنند، و در نهایت با دستور یک روحانی مسلمان، مغازه و اموال باقیمانده را به آتش می کشند. در تمام این مدت، پلیس و نیروهای نظامی مسلمان مصر تنها نظاره گر این حادثه هستند و پس از آن هم به جای کیفر دادن مهاجمان، 1400 نفر از مسیحیان را بازداشت می کنند و به گفته پزشک قبطی قصد داند آنها را شکنجه کنند و بکشند!
نکته جالب در این بخش، وجود مسجدی به نام "مسجد الرحمة" در مسیر حمله مسلمانان است که بر دیوارهای آن، شعار اسلام گرایان و انقلابیون کشورهای شمال آفریقا ـ یعنی "الاسلام هو الحل" ـ نوشته شده است. پس از این افتتاحیه خشونت بار، دختر نوجوان پزشک مسیحی که شاهد حمله فجیع مسلمانان افراطی به مغازه پدرش بوده است از دلیل خشن بودن مسلمانان می پرسد و پدرش در پاسخ، به تخدیر مسلمانان به وسیله آموزه های اسلامی و تبدیل شدن آنان از "افرادی معصوم و بیگناه" به "تروریست هایی خطرناک" سخن می گوید.
از این سکانس، فیلم به زمان گذشته و حیات پیامبر اعظم(ص) در صدر اسلام منتقل میشود و با پخش جلوه های خشن و نیز صحنه های مبتذل (که از بیان آنها معذوریم)، علاوه بر توهین به پیامبر اکرم(ص)، دین اسلام به عنوان "سرطان" و مسلمانان را افرادی خشن، عقب مانده و طرفدار خونریزی نشان می دهد.
گذشته از صحنههای سخیفی که ارزش بیان ندارد، یکی از شیطنتهای فیلم آن است که مسلمانان را افرادی شکنجهگر معرفی کرده است و در صحنه ای از فیلم، یک زن سالخورده به نحو عجیبی شکنجه می شود؛ در حالی که در تاریخ اسلام چنین چیزی وجود نداشته است. در واقع، در این فیلم بسیاری از جنایتهایی که نظامیان آمریکایی، اسرائیلی و غربی در سالهای اخیر در حق مردم فلسطین، عراق و افغانستان انجام داده و در "گوانتانامو" و "ابوغریب" مرتکب شده اند را بیشرمانه به اسلام و مسلمانان نسبت میدهد. در این فیلم نقش پیامبر(ص) را یک بازیگر آمریکایی با رفتاری کمدی و توهینآمیز بازی میکند. بازیگران دیگر نیز لهجه قوی آمریکایی دارند و مسلمانان را به عنوان افرادی زشت رفتار و کسانی که بی دلیل خشن هستند، به تصویر کشیده اند.
همچنین تلاش شده است تا نزول وحی بر پیامبر(ص) دروغ معرفی شود. قرآن كريم در این فیلم مخلوطی از آيات تورات است که یک راهب مسيحى آن را برای پیامبر نوشته است. این تهمت، تکرار شبهات بی پایه ای است که از صدر اسلام تاکنون به قرآن وارد شده ولی همواره در مقابل تحدی قرآن ـ که اگر راست می گویید چند آیه مانند آن بیاورید ـ شکست خورده است.
روزنامه وال استريت ژورنال در توصیف این فیلم نوشت: فيلم "معصومیت مسلمانان" یک فیلم سياسي و نه مذهبي است و در آن از اسلام به عنوان سرطان ياد شده است. کارگردان و سازنده واقعی این فیلم کیست؟ در ابتدای اتنشار این فیلم در اینترنت، «سام باسيل» یک شهروند اسرائیلی ـ آمریکایی ایالات متحده کارگردان آن معرفی شد. بنا بر اطلاعاتی که وی در تماس تلفنی با "آسوشیتد پرس" اعلام کرد وی یک مشاور املاک و فعال در امور ساخمانی است که در کاليفرنياي جنوبي زندگي ميکند و 56 سال دارد.
بررسی های اولیه نشان داد که او یک دشمن قسمخورده اسلام است که سابقه فعالیت علیه این دین مبین را در سالهای گذشته نیز دارد. اما از آنجا که هیچ تصویر یا اطلاعات دقیقی از باسیل منتشر نشد درباره اینکه این نام، حقیقی باشد تردید جدی به وجود آمد. باسیل از روز سه شنبه ۱۱ سپتامبر 2012 (۲۱ شهريور 1391) که با خبرگزاری "آسوشیتدپرس"، روزنامه صهیونیستی "هاآرتص" و روزنامه آمریکایی "وال ستریت ژورنال" مصاحبه کرد ناپدید شد. وی در این گفتگوها بار دیگر به دین اسلام توهین کرده و آن را «سرطان» خواند. وی همچنین اذعان کرد که فیلم او، یک بیانیه سیاسی با هدف محکوم کردن اسلام بوده است.
وی همچنین روز سه شنبه به روزنامه " وال استريت ژورنال" گفته بود: "برای ساخت اين فيلم 5 ميليون دلار از يكصد صهيونيست اعانه جمع آوری شده است. این فیلم با استفاده از 59 بازيگر و تيمی 45 نفره در پشت صحنه، به مدت سه ماه در اواسط سال گذشته میلادی در كاليفرنيا توليد شد".
اما با وجود این هزینه هنگفت، کیفیت فیلم بسیار پایین و دکورها و صحنهها بسیار آماتوری و پیش پا افتاده است؛ امری که علامت سؤال بزرگی نیز درباره چگونگی هزینه کرد این مبلغ ایجاد کرده است.
اطلاعات بعدی درباره هویت «سام باسیل» این احتمال را تقویت کرد که بر خلاف ادعاهای اولیه، سازنده این فیلم، یک شهروند دیگر ایالات متحده به نام «ناکولا بیسلی ناکولا (به انگلیسی: Nakoula Basseley Nakoula)» باشد.
ناکولا بیسلی ناکولا که در سکانسی از فیلم در نقش یک عرب کهنسال بازی هم کرده است، پیش از این به آسوشیتدپرس گفته بود که تنها مدیر قسمت لجستیک شرکت سازنده این فیلم بوده و نقش کاملی در ساخت فیلم موهن به پیامبر(ص) نداشته است. وی نیز سازنده اصلی فیلم را «سام باسیل» معرفی کرده بود.
اما پس از چند روز یک مقام آمریکایی که خواست بدون ذکر نام صحبت کند گفت: "شخص «ناکولا» سازنده اصلی فیلم است". سپس مقامات پليس آمريکا نیز تأييد کردند که ناکولا همان سام باسيل بوده و نويسنده و کارگردان فيلم موهن ضداسلامي است.
سایت اسرائیلی "تایمز آو اسرائیل" هم به نقل از مسؤولان آمریکایی نوشت که آنها در اسناد رسمی هیچ شخصی را با انام «سام باسیل» در کالیفرنیا نیافته اند. نام این فرد در هیچ مجوز خرید و فروش منازل ثبت نشده و هیچ تلفنی هم به نام او نیست.
علاوه بر این، خبرگزاری آسوشیتدپرس پس از آنکه با شخصی که خود را «سام باسیل» معرفی کرده بود مکالمه کرد تلفن همراه او را ردیابی نمود و متوجه شد فردی که خودش را باسیل معرفی کرده در نزدیکی محل سکونت «ناکولا» اقامت دارد. این موضوع هم مؤیدی بر این است که «ناکولا» و «سام باسیل» هر دو یک نفر هستند.
اما درباره ناکولا بیسلی نیز اطلاعات متناقضی وجود دارد. به گفته مقامات قضايي فدرال، ناکولا که سابقه کيفري دارد نامهاي جعلي بسياري دارد از قبيل مارک باسلي يوسف، يوسف ام. باسلي، نيکولا باسلی (Mark Basseley Youssef, Yousseff M. Basseley, Nicola Bacily). این نامها با نام BACILE شباهت دارد.
وی در يک کلاهبرداري از حسابهاي بانکي شرکت داشته است که شمارههاي تأمين اجتماعي را به سرقت ميبردهاند. سپس وي پول را از حسابهاي سرقتي برداشت کرده و به حسابهاي ديگر خود واريز ميکرده است. وی به دلیل این جرایم در سال 2010 محاکمه و به پرداخت 790هزار دلار جريمه و 21 ماه زندان و محرومیت از استفاده از اينترنت به مدت 5 سال محکوم شد. گفته می شود که وي داستان این فيلم موهن را در دوران همین زندان نوشته است.
درباره دین وی نیز اطلاعات متفاوتی وجود دارد. در حالی که ناکولا بیسلی در ابتدا "یک شهروند یهودی آمریکا" معرفی شد نشریه کانادایی The Globe and Mail وی را یک مسیحی قبطی با تبار مصری معرفی و تلفظ صحیح نام او را «نقوله باسلی نقوله» اعلام کرد.
«استیو کلین» مشاور تولید این فیلم هم در گفتگویی تلویزیونی در آمریکا درباره هویت کارگردان آن تأکید کرد: "باسیل «اسرائیلی» نیست. باسیل نام مستعار گروهی از مسیحیان عرب و آمریکایی است که قبلا در خاورمیانه فعالیت داشته و توافق کرده بودند که فیلمی ضد اسلام تولید کنند".
وی تصریح کرد: "فردی که خود را به عنوان سام باسیل معرفی کرده، یک قبطی است که از ترس جان خانواده خود در مصر، نامش را پنهان کرده است".
سرانجام در روز جمعه 24 شهریور محرز شد که هویت واقعی سازنده این فیلم «ناکولا بیسلی ناکولا» یک قبطی مصری ساکن کالیفرنیا است.
ناکولا بیسلی: از ساخت این فیلم پشیمان نیستم و به انتشار کامل آن فکر می کنم
پس از فاش شدن هویت واقعی کارگردان این فیلم شیطانی و ضد اسلامی، وی اعلام کرد که از ساخت این فیلم پشیمان نیست!
«ناکولا بیسلی ناکولا»ی 55 ساله گفت: "من سازنده این فیلم و همان کسی هستم که تریلر 13 دقیقه ای این فیلم را منتشر کردم و آن را در اینترنت قرار دادم و در حال حاضر به فکر انتشار کل این فیلم هستم!!".
وی ضمن اشاره به مرگ «کریس استیونز» سفیر آمریکا به همراه سه دیپلمات آمریکایی دیگر در لیبی در جریان تظاهرات صورت گرفته در اعتراض به این فیلم موهن، اعلام کرد: "نه، من بابت این فیلم تأسف نمی خورم؛ من از کشته شدن سفیر آمریکا غمگین شدم اما از ساخت این فیلم پشیمان نیستم!".
تهیه کننده فیلم موهن به پیامبر در پاسخ به این سؤال که آیا از اینکه خشونت ایجاد شده در واکنش به این فیلم، شهروندان آمریکایی را هدف بگیرد، احساس پشیمانی می کند یا خیر، گفت: "بله، من احساس گناه می کنم، آمریکا هیچ ربطی به این موضوع ندارد و در حال تحمل پیامدهای فیلمی است که هیچ ارتباطی با آن ندارد. من در سال 1994 میلادی کتابی درباره اسلام منتشر کردم که احزاب خاصی را تحت تاثیر قرار داد؛ آنها از من خواستند که این کتاب را به یک فیلم تبدیل کنم و من این کار را کردم".
بیسلی که خود را یک متفکر عرب علاقه مند به امور اسلامی توصیف کرده است، در ادامه مدعی شد: "من یک پیام برای کل جهان و نه مسلمانان دارم؛ من امیدوارم که شما قبل از قضاوت درباره این فیلم، کل آن را ببینید!".
سوء استفاده کارگردان از عوامل فیلم؟
در همین حال یک بازیگر زن که در این فیلم ایفای نقش کرده است ادعا کرد که عوامل فیلم از آنچه سازنده آن دنبال میکرده است، مطلع نبودهاند. وی میگوید که به وی گفته نشده بود که این فیلم در نهایت به کجا خواهد انجامید؛ بلکه در زمان فیلمبرداری، فیلم مزبور «جنگجویان صحرا (Desert Warriors)» نام داشته و زمان آن نیز مربوط به صدها سال پیش از ولادت پیامبر اسلام(ص) بوده است.
این بازیگر که «سیندی لی گارسیا» نام دارد، تصریح کرد: «قرار نبود این فیلم هیچ کاری به مذهب داشته باشد، بلکه قرار بود نشان دهد که شرایط مصر در 2000 سال پیش چگونه بوده است! در این فیلم چیزی در رابطه با [حضرت] محمد(ص) و یا مسلمانان نبود.»
وی درباره هویت کارگردان فیلم موهن هم گفت: "او خود را سام باسیل معرفی کرد و گفت که یک مصری الاصل است".
«تيم داکس» بازيگر فيلمهاي مبتذل، درجه چندم و خشن آمريکايی هم که نقش یک عرب جنگجو و خونریز را در این فیلم ایفاء کرده است نيز ادعا مي کند که گول خورده است. به گفته وی او برای بازی در فيلم "جنگجویان صحرا " یا "طوفان بيابان" مذاکره کرده بود و کاراکتر او کاملاً با بخشی که در يوتیوب پخش شد متفاوت است.
داکس افزود: صداهاي فيلم هم دوبله است و من شک دارد که صدای خودم در فيلم باشد.
یکی دیگر از اعضای گروه سازنده فیلم موهن هم که به دلایل امنیتی خواست تا نامش فاش نشود، روز چهارشنبه در تماس به شبکه خبری سیانان ابراز داشت: «تمام عوامل فیلم بشدت ناراحت هستند و احساس میکنند تهیهکننده فیلم از آنها سوءاستفاده کرده است. ما از این فیلم حمایت نمیکنیم و درباره مقصود و منظور آن دچار گمراهی شدیم. ما از بازنویسیهای فیلمنامه و دروغهایی که به عوامل فیلم گفته شد، شوکه شدهایم.»
همچنین بیانیهای از سوی عوامل فیلم منتشر و در آن اعلام شده است که نام پیامبر اسلام(ص) و هرچه که مربوط به اسلام است، پس از پایان مراحل فیلمبرداری به فیلم مزبور اضافه شده است. همچنین دیالوگهای اهانتامیز فیلم مزبور در زمان فیلمبرداری ضبط نشدهاند بلکه آن نیز بعداً بهوسیله دوبله تغییر داده شده و جایگزین دیالوگهای اصلی شدهاند.
این بیانیه تأکید کرده است که سام باسیل کارگردان فیلم از عوامل سازنده آن سوءاستفاده کرده است. در اين بيانيه آمده است: "ما پشت هيچ کدام از قضاياي اين فيلم نبوده ايم. ما از اتفاقاتي که رخ داده است بسيار ناراحت هستيم".
آیا این فیلم اصلاً وجود دارد؟
پس از بالا گرفتن خشم مسلمانان در سراسر جهان، برخی رسانه های آمریکایی و صهیونیستی و نیز همراهان آنان در منطقه ـ مانند شبکه سعودی "العربیة" ـ درباره اصل وجود یک فیلم کامل تشکیک میکنند. سایت شبکه "العربیه" در گزارشی تحت عنوان «خبر غافلگیرکننده .. فیلم توهین آمیز اصلا وجود ندارد» نوشت: "آنچه از این فیلم سینمایی در شبکه های اینترنتی تبلیغ شد کمتر از ربع ساعت با بازیگری ضعیف و حقه های سینمایی ابتدایی است. این همه چیزی است که تا این لحظه به شکل بخش هایی غیرمرتبط با یکدیگر از فیلم توهین آمیز علیه پیامبر(ص) در یوتیوب منتشر شده است". این رسانه ها ادعا دارند: "آمریکایی ها برای آگاهی از هویت سازندگان این فیلم به تکاپو افتاده اند تا به پشت پرده این جنجال پی ببرند؛ ولی خود را در محاصره شبکهای از دروغها یافتند که اساساً وجود خارجی فیلم را زیر سئوال می برد". اما این فرافکنی ها به دلایل متعدد مردود است؛ از جمله: 1. بازیگرانی که تاکنون شناسایی شده اند اعتراف کرده اند که در یک فیلم کامل ـ ولی با نامی دیگر ـ بازی کرده اند؛ نه در یک کلیپ چند دقیقهای. 2. کشیش سفیه «تری جونز» در بیانیه رسمی خود به ساخته شدن این فیلم با هدف نشان دادن نقش تخریبی ایدئولوژی اسلام اذعان کرد و اعلام نمود که یک بخش از آن در کلیسای من به نمایش در خواهد آمد. 3. همانطور که در خبر العربیة آمده است آنچه در تریلر یوتیوب وجود دارد «بخش هایی غیرمرتبط با یکدیگر» است. در حالی که اگر فیلمی وجود نداشت و فقط همین قطعه 13 دقیقه ای بود نباید بخشهای آن تکه تکه و غیر مرتبط میبودند. 4. اگر فیلمی وجود نداشت و تنها یک کلیپ ناقص ساخته شده بود، اول از همه دولت آمریکا ـ که منافعش در تمام جهان به خطر افتاده است ـ آن را اعلام میکرد؛ در حالی که دولتمردان آمریکا با "نفرت انگیز" خواندن این فیلم مسلمانان را به خویشتنداری دعوت میکنند.
5. بنا بر گزارش رسانه هایی همچون "دیلی تلگراف" و "اسکای نیوز" این فیلم شخصیت پیامبر اکرم(ص) را به طرزی طنزگونه ترسیم کرده است و مسائلی را نشان می دهد که زبان از بیان آن شرم دارد. واضح است که این موارد در یک کلیپ 13 دقیقه ای که بیش از 2 دقیقه از آن هم در زمان حال سپری می شود قابل انعکاس نیست.
6. و بالاخره مهمتر از همه اینکه خود «ناکولا بیسلی» سازنده این فیلم، پس از افشای هویت خود گفت: "من کسی هستم که این فیلم 14 دقیقه ای را منتشر کردم و آن را در اینترنت قرار دادم و در حال حاضر به فکر انتشار کل این فیلم هستم. من از کشته شدن سفیر آمریکا غمگین شدم اما از ساخت این فیلم پشیمان نیستم".
آشنایی با حامیان فیلم
گروه موسوم به «قبطیان مهاجر»: «دکتر عصمت زقلمة» از شخصیتهای قبطی مهاجر و ساکن در آمریکا، در سال گذشته میلادی با ادعای اینکه مسیحیان قبطی مصر در معرض ظلم و قتل هستند "حکومت قبطي در تبعید" را تشکیل داد و خود را رییس آن اعلام کرد. دیگر مقامات این دولت خودخوانده «مستشار موريس صادق» مدیر اجرایی، «مهندس نبيل بسادة» دبیرکل و «مهندس إيليا باسيلي» هماهنگ کننده بین المللی آن هستند. اما رهبران قبطی مقیم مصر، با رد تشکیل این دولت، اعلام کردند که زقلمة و موریس را نماینده خود نمی دانند. موريس صادق که وکیل دادگستری است تریلر فيلم موهن را در وبلاگ شخصي خود به نمايش گذاشت. اين افراطي قبطی که در واشنگتن زندگي ميکند به "آسوشيتدپرس" گفت: "اين فيلم را به نمايش گذاشتم تا مشکل قبطيها و رنج آنها از مسلمانان را نشان دهم". صادق که يکي از دوستان نزديک تري جونز است ، قرار بود تا از طريق رابطههاي خود اين فيلم را در تلويزيونهاي مصر به نمايش بگذارد. او همچنین در مصاحبهاي با "رويترز" هدف خود از نمايش فيلم را نشان دادن خطر اسلام براي مسيحيت اعلام کرده است. انتشار فيلم در وبلاگ او اولین جرقه تظاهرات گسترده مصری ها را زد. «استیو کلین» (به انگلیسی: Steve Klein): او که يک نظامي در زمان جنگ ويتنام بوده است مؤسسه افراطي و ضد اسلامي Courageous Christians United را تأسيس کرد. او هماکنون رييس مؤسسه Concerned Citizens for the First Amendment است که در کاليفرنيا فعال بوده و افراطي و ضد اسلامي است. اين گروه به تازگي با کميتهاي مسيحي افراطي همکاري داشته است که در مدارس کاليفرنيا حضور داشته و به پيامبر اسلام توهين ميكردهاند.گفته میشود کلین به دنبال ترويج رعب و وحشت از اسلام در بين جوانان آمريکايي بوده و به مدارس کاليفرنيا ميرود و عليه اسلام صحبت ميکند. اين مسیحی افراطی، مسيحيان خاورميانه و شمال آفريقا را تشويق به اقدامات نظامي عليه مسلمانان ميکند. او به مناطق مختلف سفر ميکند و مردم را به اقدامات نظامي عليه مسلمانان تحریک می کند.کلين در يکي از سخنرانيهاي ضد اسلامي خود در مارس 2011 گفت: " چرا مابايد مثل زنها رفتار کنيم؟ چرا بايد بترسيم؟ ما از خدا حکم داريم تا از شما حفاظت کنيم؟ چرا اجازه نمي دهيم ما کار خود را بکنيم( قتل مسلمانها)؟". در مصاحبهاي با پايگاه تحليلي آتلانتيک، کلين به خود افتخار کرده که به دنبال شکار مسلمانان است:"بعد از يازده سپتامبر من به دنبال تروريستها گشتم و آن ها را نيز پيدا کردم، خيلي آسان بود". او در صفحه فيس بوک خود در سال 2011 نوشت: "ما با اسلام در حال جنگ هستيم، اين جنگ تا پاي مرگ ادامه دارد و ما بايد آماده باشيم". او در يکي از پستهاي دیگر خود در فيس بوک اسلام را به «سرطان» تشبيه کرده و ادعا کرده است که جنگي مقدس در راه بوده که نشانههاي آن را ميتوان در همه جا پيدا کرد". او از سال 1997 آغاز جنگ مقدس خود را عليه اسلام شروع کرده است و دائما در بيرون مدارس اسلامي و مساجد پلاکاردهايي در دست داشته و به مسلمانان توهين ميکند. کلین زماني که تري جونز اقدام به آتش زدن قرآن کرد نیز از وي حمايت کرد. اين فرد افراطي در مدارس کاليفرنيا به دنبال تهييج دانشآموزان و ترس در ميان آنها از اسلام است. به گفته وی اگر کودکان ميخواهند بجنگند، انها خطر اسلام را درک کردهاند. من ميتوانم خونريزيها را ببينم، زمان بزرگي در راه است. کلين ـ که گفته ميشود مشاور فيلمنامه "معصومیت مسلمانان" بوده است ـ ميگويد که نام واقعي سام باسيل را نميداند،اما ادعا کرده است که باسيل از وي براي همکاري در فيلم درخواست کمک کرده است. دليل انتخاب وي اين بوده است که با گروههاي افراطي مسيحي در جنوب کاليفرنيا رابطه داشته است. وی می گوید: "سام باسيل درباره من تحقيق کرد و به سراغ من آمد. مسيحيان خاورميانه و جوامع يهودي به من اعتماد دارند". پس از جنجال و رسوایی اخیر، استيو کلین در مصاحبهاي با روزنامه انگليسی "ديلي ميل" گفت: "کسانی که سفیر آمريکا در لیبی را کشتند گناهکارند نه من! کساني که دست به تظاهرات زده و سفارت آمريکا را تسخير مي کند بايد احساس شرم کنند نه من!". «تری جونز» (به انگلیسی: Terry Jones): کشیش یک کلیسای کوچکی در ایالت فلوریدا است. وی جایگاهی در بین مسیحیان آمریکا ندارد و در کلیسای محلی او تنها حدود 20 و حداکثر ۵۰ نفر حاضر میشوند. وی از 11 سپتامبر سال 2001 تاکنون به همراه همسرش در کلیسایی کوچک در شهر "گینسویل" حمله علیه جهان اسلام را آغاز کردند. جونز در نهمین سالگرد حملات یازده سپتامبر خواستار برگزاری مراسم قرآن سوزی شد و سرانجام پس از غائلههای رسانهای فراوان و کسب شهرت منفی جهانی، در روز ۲۰ مارس ۲۰۱۱ این کار موهن را انجام داد. عواقب این کار ابلهانه وی گریبانگیر آمریکائیان مقیم کشورهای اسلامی و کارکنان سازمان ملل شد؛ و فقط در "مزار شریف" افغانستان دست کم ۱۲ نفر از نیروهای سازمان ملل کشته شدند. تری جونز از سوی رهبران دینی مسیحیت نیز مردود است و علاوه بر محکومیت رسمی وی از سوی "واتیکان" روحانیون مختلف مسیحی نیز کار وی را نفی کردهاند. رهبران دينی شهر ديربورن نيز با موضعگيری در برابر اين تصميم ضددينی تری جونز اعلام كرده بودند که مقابل مركز اسلامی ديربورن گرد هم خواهند آمد تا اعلام كنند مخالف اهانت به احساسات اقليتهای مسلمان هستند. وی پس از آنکه با سوءاستفاده از غائله سوزاندن قرآن در دو سال گذشته، از یک کشیش روستایی به یک چهره جهانی تبدیل شد پارسال نیز تبلیغات شدیدی را آغاز و سرانجام نسخه ای از قرآن را به آتش کشید. او امسال نیز نمایش مضحک "محاکمه بین المللی پیامبر(ص)" را به راه انداخت.
«خالد عبدالله» : مجري تلويزيوني شبکه النص مصر است و افکاري ضد اسلامي دارد. او در تاريخ 8 سپتامبر اقدام به پخش فيلم موهن ازتلويزيون خود کرد که باعث موج اصلي تظاهراتها شد. خالد از هر فرصتي استفاده ميکند تا به اسلام و مسلمانان حمله کند. او در زمان انقلاب 25 ژانویه مصر نيز بسيار اعتراض کرده بود و کساني که در زمان انقلاب در ميدان تحرير قاهره جمع ميشدند را "بچههاي بيارزش" خطاب کرده بود. خالد عبدالله جمهوری اسلامی ايران را نیز خطري به مراتب بزرگتر از يهوديان می داند! موضوعات مرتبط: طرح، حکایات، ، [ شنبه 25 شهريور 1391
] [ 1:32 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ [ دو شنبه 20 شهريور 1391
] [ 11:50 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ [ یک شنبه 12 شهريور 1391
] [ 7:12 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ امشب با خودم تصمیم گرفتم که بیام در خونت و باهات حرف بزنم برات ازدردام بگم ،از تنهاییام بگم و از روزگارو سختی هاش... وقتی آمدم و در زدم باخنده در رو بازکردی گفتم : سلام آقا.. جواب دادی: سلام عزیزم... بگو ... خبر دارم که میخواستی بامن حرف بزنی بگو... خواستم شروع کنم اما اما... تا خواستم دهنم رو باز کنم و حرف بزنم و درد دل کنم .... دیدم اگه بخوام از تنهاییام بگم دیدم تو هزار و اندی ساله که تنهایی و داری هل من ناصر ینصرنی میگی و جواب نمیشنوی ولی داری تحمل می کنی خواستم بگم آقا غصه دارم دیدم غصه گناهای من برا ی تو کافیه ولی تو انقدر بزرگواری که هیچ کدوم رو بروم نمیاری خواستم از زخم های دلم بگم دیدم تو انقدر بخاطر گناهای من زخم به دلت خورده که خجالت کشیدم بگم خواستم از اشکهای پنهانیم بگم دیدم تو شبها پنهانی میری سر مزار مادر پهلو شکسته تو اشک میریزی.... خواستم از بی وفایی های دور و بریام بگم دیدم خودم دم از وفای تو میزنم و از همه بی وفاترم هر روز صبح عهد میخونم و هرشب عهد می شکنم .... خواستم از بدقولی هایی که میبینم بگم دیدم هنوز قول هایی که به تو دادم و زدم زیرش هنوز یادمه... همه ی این فکرها که تو سرم داشت می گذشت تو با لحنی پدرانه گفتی: نمی خوای حرف بزنی؟ ناخودآگاه بغض کردم و گفتم: آقا امدم بگم شرمنده ام و منو ببخش گفتی: همین؟ گفتم: نه آقا یه چیز دیگه هم هست گفتی: بگو عزیزم گفتم : آقا خیلی دوست دارم... گفتی: بیشتر از اونی که فکرشو بکنی من دوستت دارم... اینو گفتی و من گونه هام سرخ شد از خجالت و اروم اشکاهام روی سرخی گونه هام سر میخورد وگفتم : آقا خداحافظ ... گفتی: زود به زود به ما سر بزن .... گفتم: چشم... و عقب عقب برگشتم و اما آقا نگفتم که چقدر دلم برای سر گذاشتن رو شونه هات تنگ شده ... ولی بازم نگفتم و بازم تو مهربونی کردی...
91/5/30 سحر دوشنبه انتظار
التمــــــــاس دعا موضوعات مرتبط: دلنوشته، ، [ دو شنبه 30 مرداد 1391
] [ 2:13 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ [ جمعه 27 مرداد 1391
] [ 6:9 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ بیش از این ظلم مگر می شود ای ماه بیا خلق را می کشد این ماتم جانکاه بیا
خواستم مقدمه بنویسم دیدم کربلای میانمار نیاز به مقدمه ندارد این متن نه سیاسی است نه اجتماعی نه داستان است و نه افسانه ...... بلکه واقعیتی است که اتفاق افتاده و ادامه دارد و جهان اسلام در بی خبری و سکوت هولناکی فرو رفته است آری میانمار .... شاید تا به حال بدون تعارف هیچ کدام حتی اسم ان را نشنیده ایم حاشا به غیرت ما که علی را الگوی خود می دانیم الگویی که در واکنش به در اوردن خلخالی از پای زنی یهودی فرمود:
به من خبر رسيده كه يكى از آنان به خانه زن مسلمان و زن غير مسلمانى كه در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده وارد شده و خلخال و دستبند، گردن بند و گوشواره هاى آنها را از تنشان بيرون آورده است... در حالى كه هيچ وسيله اى براى دفاع جز گريه و التماس كردن نداشته اند،
آنها با غنيمت فراوان برگشته اند بدون اينكه حتى يك نفر از آنها زخمى گردد و يا قطره اى خون از آنها ريخته شود اگر به خاطر اين حادثه مسلمانى از روى تاسف بميرد ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار و بجا است! متاسفم برای خودم و برای مسئولین کشورم که میانمار با وجود سی هزار شیعه حتی ایران انجا سفارتخانه ندارد هولوکاست واقعیه مسلمانان در میانمار دارد اتفاق می افتد و دیروز مسئولین کشور برای کاهش قیمت مرغ جلسه گذاشتن وحال باید کمی با صاحبمان درد دل کنم:
ای تنها میراث باقی مانده عدالت علی با تو هستم این بار نمیخواهم از درد هجرانت شکایت کنم و نمیخواهم از دردم برایت بگویم که هرچند حرفم هم درد است و هم هجران... آقای من میدانم که خبر داری در آن سوی جهان چه شده فقط می خواهم بگویم آقا ما بدیم اما شیعیان تو و لا اله الا الله گویان تو دارند زنده زنده سوزانده می شوند و ناموسشان مورد تجاوز قرار می گیرد درد انجاست که بودایی ها را اسوه صلح و نماد صلح معرفی میکنند آیا این صلح است؟؟؟؟؟؟؟؟ آقا در فراق تو جنین های در رحم مادر بیرون کشیده می شوند بیا .... آقا حالا که این جیره خواران یهود که دیگر زورشان به ما نمیرسد دست به کشتار مسلمانان بی دفاع زده اند آقا کربلایی رخ داده که به جای یک علی اصغر هزاران علی اصغر دارد جان می دهد وای برما که همینطور نشسته ایم و به روزه گرفتنمان اکتفا می کنیم و بحثمان این است که رمضان بدون ربنای شجریان صفا ندارد یا فلان سریال غمگین است آیا تا به حال فکر کرده ایم که انسوی جهان چگونه در آن بی امنیتی روزه می گیرند ؟؟؟
حال سخنی با مخاطبان:
بعد از اعلام حمایت ملت ایران از مردم میانمار و ایجاد وحدت مسلمانان برای دفاع از مردم مظلوم میانمار ناگهان دشمن شروع به فعالیت کرد همچنان که میبینم در بیشتر سایت ها و خصوصا شبکه های اجتماعی دوباره بحث های داخلی یا بحث های اختلافی شیعه و سنی باز گو میشود و از همه بدتر دوباره بحث های بی مورد شکل گرفته مثل بحث فتنه 88 یا دوباره بحث مسخره پرسپولیس و استقلال یا بحث های خاتمی و اظهاراتش براستی بعضی ها خسته نشده اند از این بحث ها درشرایطی که دشمن کمر به ریشه کن کندن اسلام دارد ما مشغول چه چیزهایی هستیم دوستان من آگاه باشید دشمن نمی خواهد ما باهم متحد باشیم و دارد سر مارا با این بحث ها گرم می کند تا از هدفمان دورشویم رسانه ی جمهوری اسلامی که سکوت اختیار کرده اما ما هرکدام می توانیم خود یک رسانه باشیم پس بیایید مطالب میانمار را و عکس های جنایات این بوداییان ملعون را نشر دهیم بلکه با دیدن آن ها دلی بسوزد و دعایش درگیر شود باز هم گوش زد می کنم فریب حربه دشمن را نخورید
کلام آخر: اگر ما داعیه آن داریم که پرچم انقلاب اسلامی را به دست منجیه عالم بشریت بدهیم نباید دست رو ی دست بگذاریم و باید جهان را از این جنایات آگاه کنیم بدانید اگر ما سکوت کنیم و هیچ عکس العملی انجام ندهیم فردا باید هم به امام زمان(عج) و هم به خدا جواب بدهیم
به امید ظهور یار غایب که صدالبته نزدیک است 91/5/4 انتظار
التمــــــــاس دعا
موضوعات مرتبط: دلنوشته، ، [ چهار شنبه 4 مرداد 1391
] [ 11:23 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ [ دو شنبه 2 مرداد 1391
] [ 6:59 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ هشت. ذخيره الهى
(بَقيّةُ اللّهِ خَيرٌ لَكُمْ اِنْ كُنتُم مُؤمِنينَ وَما اَنا عَلَيكُمْ بِحَفيظ);( 1)
« ذخيره خدا براى شما بهتر است اگر مؤمن باشيد و من نگهبان شما نيستم». تفسير آيه
اين آيه در ادامه آياتى است كه درباره گفتوگوى شعيب(عليه السلام) با قومش در رابطه با چگونگى معامله و مسائل مادى است. در پايان به آنان گوشزد مى كند كه ثروت فراوانى كه از راه نادرست به دست آيد، مفيد نبوده و هنگام نياز، به كار نمى آيد; بلكه مال حلال براى شما بهتر است. اين در صورتى است كه ايمان داشته باشيد; زيرا اين مال باقى بوده و بركات الهى را براى شما به همراه خواهد داشت. درك اين واقعيت و كسب بركات، وقتى است كه شما به خداوند ايمان داشته باشيد. تأويل آيه
در روايات متعدد مصداق كامل و تمام «بقية اللّه» حضرت مهدى(عليه السلام)معرفى شده و اين لفظ به آن جناب تأويل گشته است. صدوق(ره) در روايتى از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند:
«اَلقائُمُ مِنّا منصُورٌ بِالرُّعبِ، مؤيَّدٌ بِالنَّصرِ، تُطوى لَهُ الاَرضُ وَتَظهَرُ لَهُ الكُنُوزُ يَبْلُغُ سُلطانُهُ المَشرِقَ والمَغرِبَ وَيُظهِرُاللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِه دينَهُ عَلى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوكَرِهَ المُشرِكُونَ، فَلا يَبقى فِى الاَرضِ خرابٌ اِلا قَدْ عُمِرَ، وَيَنزِلُ روحُ اللّهِ عِيسَى بنُ مَريَم(عليها السلام)فَيُصَلّى خلفَهُ. قالَ قُلتُ: يَابنَ رَسُولِ اللّه مَتى يَخرُجُ قائِمُكُمْ، قالَ: اِذا تَشَبَهَ الرِّجالُ بِالنِساءِ وَالنِساءُ بالرّجالِ، وَأكتَفى الرِجالُ بِالرّجالِ والنِساءُ بِالنِّساءِ وَرَكِبَ ذَواتُ الفُرُوجِ السُّروجَ وَقُبِلَتْ شَهاداتُ الزُورِ وَرُدَّتْ شَهاداتُ العُدُولِ واستَخَفَّ الناسُ بِالدِّماءِ وارتِكابِ الزِنا وَأكلِ الرِّبا واتُّقِىَ الاَشرارُ مَخافَةَ اَلسِنَتِهِم وَخُروجَ السُفِيانى مِنَ الشامِ واليَمانِى مِنَ اليَمنِ وخَسف البِيداء وَقَتلَ غُلام مِن آلِ مُحَمد بينَ الرُّكنِ والمَقامِ اِسمُهُ مُحمدُ بن الحَسَنِ النَفسُ الزَكِيّةُ وجائَتْ صَيحَةٌ مِنَ السَّماءِ بِانَّ الحَقَّ فِيهِ وَفِى شِيعَتِه، فَعِندَ ذلِكَ خُرُوجُ قائِمِنا. فَاِذا خَرَجَ أسنَدَ ظَهرَهُ اِلَى الكَعبَةِ وَاجتَمَعَ اِلَيه ثَلاثُمِأة وَثُلاثَةَ عَشَرَ رَجُلا وَاولُ ما يَنطِقُ بِهِ هَذِه الايَةِ «بَقية اللّه خَيرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُم مُؤمِنينَ» ثُمَّ يَقُولُ: انَا بَقيَّةُ اللّهِ فِى اَرضِه وَخَليفَتُه وَحُجَّتُه عَلَيكُمْ فَلا يسلمُ عَلَيهِ مُسلِمٌ اِلا قال: اَلسَلامُ عَلَيكَ يا بَقيَّة اللّه فِى أرضِه...»;( 2)
قائم ما يارى شده به رعب و ترس است (ترس از او در دل دشمنان قرار مى گيرد) و به نصرت و پيروزى مدد گرفته. زمين براى او درنورديده شود و گنج ها براى او ظاهر مى شود و سلطنت و حكومتش شرق و غرب عالم را فرا گيرد و خداى متعال به واسطه او دينش را بر همه اديان چيره گرداند; گرچه مشركان را ناخوش آيد و در زمين ويرانه اى نماند، جز آنكه آباد گردد و روح اللّه عيسى بن مريم فرود آيد و پشت سر او نماز گزارد. راوى گويد: گفتم: اى پسر رسول خدا! قائم شما كى خروج مى كند؟ فرمود: آن گاه كه مردان خود را شبيه به زنان كنند و زنان، خود را مشابه مردان نمايند و مردان به مردان بسنده كنند و زنان به زنان، و زنان بر زين ها سوار شوند و شهادت هاى دروغ پذيرفته شود و شهادت هاى عادلان مردود گردد و مردم خون ريزى و ارتكاب زنا و رباخوارى را سبك شمارند و از اشرار به خاطر زبان شان پرهيز شود و سفيانى از شام خروج كند و يمانى از يمن، و در بيداء خسفى واقع شود و جوانى از آل محمد(صلى الله عليه وآله) ـ كه نامش محمد بن حسن، نفس زكيه است ـ بين ركن و مقام كشته شود و صيحه اى از آسمان بيايد و بگويد: حق با او و شيعيان او است. در اين هنگام است كه قائم ما خروج مى كند و چون ظهور كند به خانه كعبه تكيه زند و 313 مرد به دور او اجتماع كنند و نخستين سخن او اين آيه از قرآن است: (بَقيَةُ اللّه خَيرٌ لَكُم اِنْ كُنتُم مُؤمِنين). سپس مى گويد: «منم بقية اللّه در زمين و منم خليفه خداوند و حجت او بر شما» و هر درود فرستنده اى، به او چنين سلام گويد: «السلامُ عليكَ يا بَقيةَ اللّه فِى أرضِه».
امام باقر(عليه السلام) ضمن بيان برخى از ويژگى هاى دوران ظهور و بعضى از علايم ظهور، به محل قيام حضرت مهدى(عليه السلام) (مكه) اشاره دارد و چگونگى سلام دادن اصحاب و مردم را به آن حضرت بازگو مى كند. در اين زمان خود امام مهدى(عليه السلام)ابتدا به معرفى جايگاه خويش مى پردازد. كلينى(ره) در روايتى نقل مى كند:
«عمر بن زاهر عن ابى عبداللّه(عليه السلام)قالَ: سَألَهُ رَجُلٌ عَنْ القائِمِ يُسلَمْ عَلَيهِ بِاِمْرَةِ المؤمِنينَ قال: لا ذاكَ اِسمٌ سَمَّىَ اللّهُ بِه اَميرَالمُؤمِنينَ(عليه السلام) لَمْ يُسَمُّ به اَحَدٌ قَبْلَهُ وَلايَتَسَمّى بِهِ بَعدَهُ اِلاّ كافِرٌ. قُلتُ: جُعِلْتُ فِداكَ كَيْفَ يُسْلَمُ عَلَيه، قالَ: يَقُولُونَ: السَلامُ علَيكَ يا بَقِيَةَ اللّهِ. ثُمَّ قَرَأ: «بَقيَةُ اللّهِ خَيرٌ لَكُم اِن كُنتُم مُؤمِنينَ»;(3)
شخصى از امام صادق(عليه السلام)پرسيد: آيا به قائم به (لفظ) اميرالمؤمنين سلام گفته مى شود؟ حضرت فرمود: نه اين اسمى است كه خدا به اين اسم امام على(عليه السلام) را ناميده است. كسى قبل از او به اين ناميده نشد و بعد از او نيز ناميده نمى شود، مگر كافر.
گفتم: فداى شما بشوم! چگونه بر او سلام گفته مى شود؟ حضرت فرمود: مى گويند: «السَلامُ عَلَيكَ يا بَقِيَةَ اللّهِ». سپس حضرت اين آيه را خواند: (بَقيَةُ اللّه خيرٌ لَكُمْ اِن كُنتُم مُؤمِنين). بقية اللّه كيست؟
با توجه به لغت و كاربرد آن (به خصوص در آيه شريفه)، مى توان گفت كه «بقية اللّه»; يعنى، هر شىء مفيد و نافعى كه از طرف خدا (به عنوان موهبت) براى آدمى ذخيره مى شود و مايه خير و سعادت و فلاح او مى گردد. چون حضرت مهدى(عليه السلام) آخرين پيشوا و بزرگ ترين رهبر انقلابى است، پس يكى از روشن ترين مصاديق «بقية اللّه» مى باشد و از همه به اين لقب شايسته تر است. به ويژه كه او تنها باقى مانده از سلسله پيامبران و امامان است و خداوند به واسطه او به مؤمنان عزت مى دهد و دشمنان را خوار و ذليل مى كند: «اَيْنَ مُعزُّ الاولِياءِ وَمُذِلّ الاَعداءِ» و بناهاى شرك و نفاق را منهدم مى كند: «اَينَ هادِمُ اَبنِيَةِ الشِّركِ وَالنِّفاقِ» و دين را احيا مى كند: «اَينَ مُحيِى مَعالِم الدِّينِ وَاَهلِه».(4) چند نكته
1. انسان در برخورد با پيشوايان بايد سعى كند از چهارچوب دين و دستورات ائمه(عليهم السلام) خارج نشود و آنچه كه آنان مى گويند، انجام دهد. امام صادق(عليه السلام) در اين روايت به پرسشگر يادآور مى شود كه حتى براى سلام نيز نبايد فقط به فكر و عقل خود بسنده كرد; بلكه بايد مقررات دينى را رعايت نمود. اگر خداوند بر اساس مصالحى نام و يا وصفى را به شخصى اختصاص داده، بايد حريم آن حفظ شود.
2. هر چيزى كه رنگ الهى پيدا كند، براى انسان خير و رستگارى به همراه دارد. جامعه نيز ـ كه شأنى از شئون زندگى انسانى است ـ علاوه بر قانون، نياز به مجرى و حاكم دارد. يك پيشواى، الهى، قطعاً سعادت آدمى را نيز در آن جامعه، به ارمغان مى آورد.
--------------------------------------
1. هود(11)، آيه 86.
2. كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ب 32، ح 16. اين روايت در كتاب هاى متعددى ذكر شده است; ر.ك: معجم احاديث الامام المهدى(عليه السلام)، ج 5، ص 176.
3. كافى، ج 1، ح 2، ص 411. اين روايت در كتاب هاى متعددى ذكر شده است; ر.ك: معجم احاديث امام مهدى(عليه السلام)، ج 5، ص 176.
4. سيد بن طاوس، الاقبال، ص 297. التمـــــــــاس دعا موضوعات مرتبط: حکایات، ، [ پنج شنبه 29 تير 1391
] [ 16:15 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ شناخت امت ها با پيشوايشان
(يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناس بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً);1 «ياد كن روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى خوانيم. پس هر كس كارنامه اش را به دست راستش دهند، آنان كارنامه خود را مى خوانند و به قدر نخ هسته خرمايى به آنان ستم نمى شود. تفسير آيه خداوند متعال در ابتداى آيه به مسأله بسيار مهم رهبرى و نقش تعيين كننده آن در سرنوشت انسان ها پرداخته، مى فرمايد: روز قيامت هر گروهى را با امام و رهبرشان مى خوانيم (يَومَ نَدعُوا كُلَّ اُناس بِاِمامِهِم). مراد آيه اين است كه انسان ها هر رهبر و پيشوايى را در زمان خود برگزينند، در روز قيامت همراه او خواهند بود. اگر آنان رهبرى پيشواى دينى (پيامبر يا جانشين او) را در زمان خود بپذيرند، با او محشور خواهند شد و اگر رهبرى شيطان و پيشوايان گمراهى را انتخاب كنند، همراه آنها خواهند بود. پس در هر زمان هم امام نور وجود دارد و هم امام نار و هر كس امامت هر كدام را براى خويش برگزيند، در روز قيامت با او خواهد بود. چنين تعبيرى در عين اينكه يكى از اسباب تكامل انسان را بيان مى كند، به او نيز هشدار مى دهد كه در انتخاب رهبر دقت لازم را داشته باشد و راهبرى انديشه و برنامه زندگى خود را به دست هر كس نسپرد. او بايد بداند رهبر در نوع عملكرد آدمى، تأثير گذار بوده، او را در روز قيامت در صف «اصحاب يمين» (افرادى كه نامه عمل آنان به دست راست شان داده مى شود) و يا در گروه «اصحاب شمال» (افرادى كه نامه عمل آنها به دست چپ شان داده مى شود) قرار مى دهد. تأويل آيه از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه در هر زمانى، بايد امام نور و پيشواى آسمانى باشد تا در روز قيامت، مردم زمان او با وى محشور شوند. توجّه به اين نكته بايسته است كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)آخرين پيامبر الهى بود و از طريق عامه (اهل سنت) و خاصه (شيعه) از آن حضرت نقل شده كه بعد از من دوازده نفر خليفه و جانشين هستند. در روايات نخستين آنها امام على(عليه السلام)و آخرين شان امام مهدى(عليه السلام) معرفى شده است. از مطالب ياد شده به دست مى آيد كه يكى از مصاديق امام در اين آيه امام مهدى(عليه السلام) است.
كلينى(ره) از فضيل بن يسار نقل مى كند:
«سَألتُ اَبا عبدِاللّه(صلى الله عليه وآله) عَنْ قَولِ اللّه تبارَكَ و تَعالى (يَومَ نَدعُوا كُلَّ اُناس بِاِمامِهِم)؟ فقالَ: يا فُضَيل اِعرِفْ اِمامَكَ لَمْ يضُرُّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الاَمر أو تَأَخَّرَ وَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ ثُمَّ ماتَ قَبلَ اَنْ يَقُوم صاحِبُ هذَا الاَمرِ كانَ بِمَنزِلَةِ مَنْ كانِ قاعِداً فِى عَسكَرِهِ لا بَل بِمَنزَلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحتَ لِوائِهِ»;(2) از امام صادق(عليه السلام) درباره آيه شريفه يَومَ نَدعُوا كُلُّ اُناس بِاِمامِهِم پرسيدم، حضرت فرمود: اى فضيل! امامت را بشناس. پس به درستى كه اگر امامت را شناختى به تو ضرر نمى رسد كه اين امر (زمان فرج و قيام) جلو بيفتد يا به تأخير. كسى كه امامش را بشناسد و پيش از قيام صاحب الامر از دنيا برود، مانند كسى است كه در لشكر حضرت قرار دارد. نه، بلكه مثل كسى است كه در زير پرچم آن حضرت باشد. اينكه حضرت، كلمه «امام» را به صورت مفرد مى آورد و از ضمير مخاطب استفاده مى كند، به دست مى آيد كه هر چند معرفت همه امامان لازم است; ولى معرفت و شناخت امام زمان، جايگاه ويژه اى دارد و انسان بايد توجّه خاصى به او داشته باشد. لازمه اين بيان، اين است كه امام، بايد در هر زمانى باشد. در روايتى ديگر امام(عليه السلام) چنين مى فرمايد «فَمَنْ عَرفَ اِمامَهُ كانَ كَمَنْ كانَ فِى فُسطاطِ المُنتَظَر(عليه السلام)»;(3 پس، كسى كه امامش را بشناسد، مانند كسى است كه در خيمه منتظر(امام) باشد. از اين بيان استفاده مى شود كه امام صادق(عليه السلام) در معرفى امام منتظر ـ به عنوان يكى از مصاديق امام در آيه شريفه ـ عنايت ويژه اى دارد و روايت پيشين را به قيام صاحب الامر ربط مى دهد.(4 چند نكته در اين روايات نسبت به «معرفت امام» توجهى ويژه شده و وظيفه اصلى و مهم هر فرد، شناخت امام زمان دانسته شده است. 1. در اهميت معرفت مى توان گفت: آدمى موجودى داراى اختيار و اراده و در نوع انتخاب خود آزاد و مستقل است. لازمه انتخاب، وجود راه هاى متعدد است. براى انتخاب راه صحيح و رسيدن به هدف نهايى و كمال مطلوب، به معرفت و شناخت درست و كامل نياز است. شناخت نادرست يا ناقص، باعث مى شود راهى نامناسب انتخاب و پيموده شود كه به سرانجام نيك، پايان نمى پذيرد. در ميان شناخت ها، معرفت امام اهميت ويژه اى دارد; چرا كه خداوند سرپرستى امور انسان ها را به عهده امام گذاشته است. آنان نيز بايد پيرو و فرمان بردار او باشند و زمام امور و زندگى خود را به دست او داده و حول محور او بچرخند. در اين صورت طبيعى است كه انسان بايد بداند اختيار زندگى خويش را به دست چه كسى مى سپارد. 3. «معرفت امام» باعث مى شود كه انسان با وظيفه خود در زندگى آشنا شده و به آنچه امام از او بخواهد، عمل كند. اطاعت امام، اطاعت از خداوند است: (اَطيِعُوا اللّه وَاَطيِعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الاَمْرِ مِنْكُمْ)(5). چنين كسى در راه بندگى خدا گام مى نهد و از چيزى نمى ترسد و چيزى نيز به او آسيب نمى رساند; چرا كه خداوند عهده دار او است: (اللّهُ وَلِىُّ الَّذين آمَنُوا)(6) 4. پاداش اين فرد، همانند ثواب كسى است كه در لشكر حضرت حاضر بوده و از ياران آن بزرگوار است. پی نوشت: 1. اسراء (17)، آيه 71. 2. كافى، ج 1، ص 371، ح 2. 3. كافى، ج 1، ص 372، ح 7. 4. اين روايتها در كتاب هاى متعددى نقل شده است; ر.ك: معجم احاديث الامام المهدى(عليه السلام)، ج 5، ص 231. 5. نساء (4)، آيه 59. 6. بقره (2)، آيه 257 التمـــــــاس دعا موضوعات مرتبط: حکایات، ، [ پنج شنبه 29 تير 1391
] [ 16:8 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ امام، نعمت الهى
(أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي اْلأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللّهِ بِغَيْرِ عِلْم وَ لا هُدًى وَ لا كِتاب مُنير);(1)
«آيا ندانسته اند كه خدا آنچه را كه در آسمان ها و زمين است، مسخّر شما ساخته و نعمت هاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است؟ و برخى از مردم درباره خدا بى آنكه دانش و رهنمود و كتابى روشن داشته باشند، به مجادله بر مى خيزند». تفسير آيه
خداوند در اين آيه به انسان ها خطاب كرده و نعمت هاى بى پايان خويش را به آنان گوشزد مى كند: آيا شما به آسمان ها و زمين نگاه و در نظام شگرف آن تأمل نمى كنيد كه خداى متعال چگونه سراپاى عالم را مسخّر و محكوم اين نظام كرده است تا انسان (شريف ترين عضو آن) پديد آيد و با استفاده از نعمت ها به كمال برسد. خداوند در اين امر سنگ تمام گذاشت و نعمت هاى ظاهرى و باطنى را براى شما گسترش داده و تمام كرده است. «نعمت» براى چيزى استعمال مى شود كه با طبع و وجود آدمى سازگار باشد. «نعمت»هاى خدا هم «ظاهرى» است كه انسان به راحتى آنها را حس و درك مى كند; (مانند اعضاى بدن، سلامتى و رزق پاك و طيب، و هم «باطنى» است (مانند: شعور و اراده و عقل). هر چند لطف الهى بسيار روشن و غير قابل انكار است ولى باز گروهى از مردم به جدال و ستيز در برابر حق بر مى خيزند و بى آنكه داراى دانش و يا علمى باشند، به انكار حقيقت مى پردازند. اينان بدون تكيه بر حجت هاى قابل اعتمادى مانند علم و عقل، حقايق و الهام هاى الهى و كتاب هاى آسمانى به مجادله روى مى آورند و مى خواهند حقيقت و واقعيت را منكر شوند! تأويل آيه
يكى از مصاديقى كه براى «نعمت ظاهر» و «نعمت باطن» ذكر شده «امام ظاهر» و «امام غايب» است. محمد بن زياد ازدى مى گويد:
«سَأَلْتُ سَيِّدى مُوسى بنَ جَعفَر(عليه السلام)عَنْ قَول اللّهِ عَزَّوَجَلَّ: (وَأَسبَغَ عَلَيْكُمْ نِعمَهُ ظاهِرَةً و باطِنَة)فقال(صلى الله عليه وآله): اَلنِعمَةُ الظاهِرَةُ الاِمامُ الظاهِر وَالباطِنَةُ الامامُ الغايِبُ فَقُلْتُ لَهُ وَيَكُونُ فى الاَئِمَةِ مَن يَغيِبُ؟ قالَ: نَعَم يَغيبُ عَنْ ابصارِالنّاسِ شَخصُهُ وَلايَغيبُ عَنْ قُلُوبِ المُومِنينَ ذِكرُه وَهُوَ الثانِى عَشَر مِنّا يسهلَ اللّهُ لَهُ كُلَّ عَسير و يُذَلِّلُ لَهُ كُلَّ صَعْب وَيُظْهِرُ لَهُ كُنُوزَ الارضِ وَيُقَرِّبُ لَهُ كُلَّ بَعيد وَ يَبيرُ بِه كُلَّ جَبار عَنيد وَيَهْلُكُ عَلى يَدِه كُلَّ شَيطان مريد: ذلِكَ ابنُ سَيِّدَةِ الاماءِ الَّذِى تُخفى عَلى الناسِ وِلادَتُه و لايَحِلُّ لَهُمُ تَسمِيتُه حَتى يُظهِرَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فَيَملأُ الاَرضَ قِسطاً و َعَدلا كَما مُلِئَتْ جَوراً وَظُلما»;(2)
از سرور خودم امام موسى بن جعفر(عليه السلام)درباره كلام خدا «وَاَسبَغَ عَلَيكم...» پرسيدم، حضرت فرمود: نعمت ظاهرى امام ظاهر است و باطنى امام غايب. گفتم: آيا در ميان ائمه كسى هست كه غايب شود؟ فرمود: آرى شخص او از ديدگان مردم پنهان مى شود، اما ياد او از قلوب مؤمنان غايب نمى شود و او دوازدهمين ما امامان است. خداوند براى او هر امر سختى را آسان و هر امر دشوارى را هموار سازد و گنج هاى زمين را برايش آشكار كند و هر بعيدى را براى وى قريب سازد و به دست وى تمامى جباران عنود را نابود كند و هر شيطان متمردى را به دست وى هلاك سازد. او فرزند سرور كنيزان است. كسى كه ولادتش بر مردمان پوشيده و ذكر نامش بر آنان روا نيست تا آن گاه كه خداى تعالى او را ظاهر ساخته و زمين را پر از عدل و داد كند; همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد. چند نكته
1. «نعمت»، چيزى است كه موافق سرشت آدمى باشد و او را در رسيدن به كمال يارى كند. اينكه «امام غايب» به «نعمت باطنى» تشبيه شده، به اين دليل است كه هر چند غيبت او از جهتى براى انسان ها مشكلاتى را به همراه دارد; ولى از جهاتى نيز در تكامل انسان اثر خاصى دارد كه انسان ها نبايد از آن غافل شوند; مانند امتحان ويژه، پاداش فراوان و... .
2. خداوند نظام احسن را آفريد و «نعمت امامت» را بر انسان ها تمام كرد; ولى استفاده از آن به دست خود آدمى است و او بايد بخواهد تا از آن بهره ببرد، نه آنكه جبر باشد.
3. «امام غايب»، «نعمت» است; از اين رو بايد امكان بهره بردن از او فراهم باشد. از طرفى غيبت امام براى مؤمن، تنها پنهان بودن از چشم است، نه قلب و لذا ياد او هميشه در قلب مؤمن هست و همين عامل پويايى و تلاش او است.
4. «امام نعمت كامل» خدا است; پس ظهور و غيبت او در اصل يارى رسانى به مردم و بهره بردن مردم از او تأثير زيادى ندارد. بر اين اساس، وجودگرامى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه(عليهم السلام) ـ و حتى خود امام زمان(عليه السلام) ـ «امام غايب» را به خورشيد پشت ابر تشبيه كرده اند
-------------------------------------------
1. لقمان (31)، آيه 20. 2. اسراء (17)، آيه 71. موضوعات مرتبط: حکایات، ، [ پنج شنبه 29 تير 1391
] [ 16:0 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ حسن بصری یكی از دانشمندان قرن اول هجری است، كه دستگاه حكومت بنی امیه از چهره مذهبی او برای توجیه خیانت خود فراوان استفاده مینمود . در زمان حكومت امام علی علیه السلام حسن بصری جوانی نورس بود. پس از پایان جنگ جمل و فتح بصره به دست ارتش امام، هنگامی كه امام در میان هیاهوی مردم و موج جمعیت وارد بصره میشد، در لابلای مردم، جوانی را دید كه قلم و لوحی در دست دارد و چیزهایی را كه امام میگوید یادداشت میكند، حضرت با صدای بلند او را صدا زد كه: چه میكنی؟ حسن پاسخ داد: آثار شما را یادداشت میكنم، تا پس از شما برای مردم بازگو كنم. امام در اینجا جملهای فرمود كه جالب و قابل توجه است، فرمود: اما ان لكل قوم سامریا و هذا سامری هذه الامه لانه لایقول لامساس ولكنه یقول لاقتال؛ مردم آگاه باشید كه هر ملتی یك سامری دارد كه با تزویر خود و با چهره مذهبی خویش، جامعه را از مسیر واقعی خود منحرف میكند و این «حسن بصری» سامری این امت است، و تنها تفاوتش با سامری زمان موسی علیه السلام این است كه اگر او میگفت: «لامساس؛ كسی با من تماس نگیرد.» ولی این میگوید: «لا قتال؛ مبارزه با حكومت جنایتكار بنی امیه غلط است.» (سامری مردی بود كه پیروان حضرت موسی علیه السلام را به گوسالهپرستی دعوت كرد و سبب گمراهی گروهی از آنها شد. نقل شده كه پس از این كار مبتلا به وسواس شد و هر كسی را كه میدید وحشت میكرد و فرار مینمود و فریاد میزد (لامساس؛ با من تماس نگیرید.) پیشبینی امام درست از آب درآمد و این دانشمند، چنان خدمتی به دستگاه بنی امیه نمود كه به گفته یكی از محققین اگر زبان حسن بصری و شمشیر حجاج نبود حكومت مروانی در گهواره، زنده به گور میشد، مگر نمیبینید كه حسن نشسته و در جلوی او عدهای بیشمار، صف بستهاند و او با مهارتهایی كه در سخن گفتن دارد، ضمن سخنرانی میگوید: «پیامبر خدا فرمود: به زمامداران ناسزا نگویند كه آنان اگر نیكی كنند، برای آنها پاداش است و بر شما لازم است سپاسگزاری كنید و اگر بد نمایند، كیفر كردارشان را میبینند، و بر شما لازم است شكیبا باشید، كه آنها بلائی هستند كه خداوند به وسیله آنها از هر كس كه بخواهد انتقام میگیرد.» و همین دانشمند بود كه فتوا داد «اطاعت از پادشاهان بنی امیه واجب است هر چند ظلم كنند زیرا خداوند به وسیله آنان اصلاحاتی میكند كه از جنایات آنان بیشتر است.» به هر حال او از چهرههای مذهبی معروف زمان امامت امام چهارم، علی بن الحسین - علیهماالسلام - بود و امام برای رسوا ساختن او در مجلسی كه سخنرانی میكرد با او مناظره و گفتگوی جالبی دارد كه نقل میشود:
مناظره ای دیگر روزی حسن بصری در برابر انبوهی از جمعیت در سرزمین منا مشغول وعظ و سخنرانی بود، امام چهارم از آنجا عبور میكرد، وقتی كه منظره این سخنرانی را دید كمی ایستاد و به او فرمود: التمــــــــــــــاس دعا موضوعات مرتبط: حکایات، ، [ یک شنبه 4 تير 1391
] [ 17:40 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ تمام "ای کاش" های زندگیم راکه جمع کردم دیدم فقط یکی از "ای کاش" ها برای تو بود و این غریب بودن تو را نشان می دهد امامان قبل تو غریب بودند و ما میگوییم عجب مردمانی بودند؟ خدا لعنتشان کند آقا جان از آن روز می ترسم که تو بیایی و من نباشم و زمانی که تو از غریبی ات سخن بگویی مردم عصر تو بگویند عجب مردمانی بودند ؟ خدا لعنتشان کند نمی دانم شاید درست نباشد اما من فکر می کنم حتی تو از جدت حسین (ع) غریب تر هستی چرا که او حداقل 72 یار با وفا داشت اما تو آن هم ... همه جا را به بهانه تو آمدم و دنبالت گشتم اما غافل از اینکه تو در بر من و من از تو چقدر دور هستم و تو حاضری و من غایب ... صبح های جمعه که صدای ندبه از گوشه کنار این شهر بلند است با خودم فکر می کنم که هنوز تو را و وجودت را و امامتت را درک نکرده ام چرا که امام صادق(ع) انتظار آمدن تو را میکشیده است و درک او کجا و درک من از تو کجا؟؟؟؟؟ با خودم آرزو می کردم و می کفتم می شود روزی که ما برای فرزندانمان بگوییم: (( شما یادتان نمی آید ما جمعه ها صبح دعای ندبه می خواندیم تا امام بیاید و ظهور کند)) آقا جان نمی دانم برای چه گریه کنم و ندبه ام را به پای کدام اعمالم درگیر کنم چرا که دیگر اشک من نزد خدا ارزشی ندارد اما می دانم تو برای اینکه خدا مرا ببخشد خیلی گریه می کنی و گریه تو باعث می شود که اشک من نزد خدا قیمت پیدا کند من حتی شرمنده اشک های توو هستم من چه منتظری هستم که باع ث می شوم اشک هایی امام زمانم جاری شود؟؟ بعد با این وضع اعمال قلیل می خواهم از یاران تو باشم من کجا و یاران تو کجا..... آقا جان کمتر از 40 روز دیگر به میلادت مانده اما من هیچ چیز ندارم که برات هدیه کنم اگر بگویی نمازت را... حتی یک رکعت نماز درست ندارم اگر بگویی روزه هایت را... حتی یک روزه صحیح ندارم اما اگر بگویی گناهانت را... برایت از هرچه فکرش را بکنی رو می کنم و م آورم می ددانم که با هر گناه سیلی به صورت تو می زنم پس فرق من با مردم کوفه چیست؟؟؟؟ می دانم که دنیا و آرزوهایش مرا از تو دور کرده اما می دانم این را که فقط تو گناهان مرا میخری ... اما چه کنم با همه این حرف ها فقط این جمله را بلدم و تنها به امید این جمله زندگی می کنم و زنده ام... آقا جان دوستت دارم
91/3/20 انتظار التمـــــــــــاس دعا موضوعات مرتبط: دلنوشته، ، [ شنبه 19 خرداد 1391
] [ 23:58 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکين ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |