وبلاگ انتظار
|
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (51) هان اى كسانى كه ايمان آورديد، يهود و نصارا را دوستان خود مگيريد كه آنان دوست يكديگرند و كسى كه (از شما) آنان را دوست بدارد خود او نيز از ايشان است، چون خدا مردم ستمكار را به سوى حق هدايت نمىكن (مائده 51) با توجه به پخش سریال ضد اسلامی -ایرانی هوملند بر آن شدم تا سلسله مقالاتی تحت عنوان : تحلیل و بررسی سریال هوملند ارائه نمایم البته با جست و جویی که بنده در فضای سایبر انجام داده ام تعدادی نقد به این سریال نوشته شده است اما با تمام تلاشی که انجام داده بودند به صورت دقیق و تحلیلی به این سریال پرداخته نشده بود لذا این دغدغه را احساس کردم که تحلیلی دقیق بر این سریال و هدف اصلی ساخت این سریال و نکاتی که در آن نهفته است را برای نسل جوان بیان نمایم. کاراکتر های سریال Claire Danes نقش مامور CIA به نام Carrie Mathison Damian Lewis در نقش گروهبان برودی
Mandy Patinkin در نقش Saul Berenson مامور کار کشته و با سابقه CIA در نقش ابونظیر فرمانده القاعدهNavid Negahban این سریال را می توان به صورت لایه ای تحلیل و بررسی کرد و از لحاظ سیاسی منطقه ای و به صورت اخص از لحاظ دینی و شیعی آن را تبیین کرد که در این سلسله مقالات به آن پرداخته خواهد شد داستان این سریال در فصل اول و قسمت اول از عراق (بغداد) و حضور (کری) مامور CIA شروع می شود و او آمده است که تا با ملاقات یک زندانی عضور گروه ابونظیر که در شُرف اعدم شدن است اطلاعات در مورد این گروه بگیرد و این زندانی به مامور CIA می گوید : (( یکی از سربازان اسیر آمریکایی تغییر ایدولوژی داده است)) و با این جمله مامور CIA به فکر فرور می رود فضای سکانس های اول این سریال ابتدا با نشان دادن مسجدی در عراق و پخش اذان شروع می شود و طوری ساخته شده است که به مخاطب این حس را القا می کند در عراق نا امنی شدید (خصوصا به خاطر اسلام) وجود دارد و با حضور مامور امنیتی آمریکا این امنیت در حال برقرار شدن است و این مفهوم را القا می کند که عراق به خودی خود نا امن است و حضور آمریکا در عراق باعث برقراری امنیت در این کشور است
بعد از صحبت این زندانی سریال به ده ماه بعد از این حادثه می پردازد و در CIA معاون امور امنیتی در حال توضیح دادن مسئله ای مهم است که نیروهای آمریکایی بعد از هشت سال توانستند که یک گروهبان آمریکایی را پیدا کنند و آزاد کنند کری با مطلع شدن از این موضوع یاد صحبت آن زندانی می افتد که یک سرباز آمریکایی تغییر ایدولوژی داده است و خبر از یک عملیات تروریستی در آمریکا را داده است در اینجا گروهبان برودی گروهبان آزاد شده وارد سریال می شود و داستان شکل کامل تری به خود می گیرد و اگر از لحاظ سیاسی به بررسی این سریال بپردازیم به نکته جالبی بر میخوریم که سرباز آمریکایی آزاد شده بعد از هشت سال به وطن خویش باز میگردد و این نکته را در ذهن ما تداعی می کند که بعد از هشت سال دولتی جدید در ایران سرکار خواهد آمد و آماده سازی ذهن مخاطب برای ارتباط داستان این سریال با ایران است که به این مسئله به صورت مبسوط خواهیم پرداخت کری با شنیدن این موضوع این مسئله را با سول که مامور با سابقه و رده بالا و کارکشته CIA است مطرح میکند با همکاری سول خانه گروهبان برودی تحت شنود و کنترل کامل قرار می گیرد و این نکته قابل ذکر است که تمام سریال حول محور جریان شخصی به نام ابونظیر فرمانده القاعده ارائه می شود و بارها نام این شخص را در دیالوگ های افراد می شنویم کری مامور CIA دنبال این است که این موضوع را اثبات کند که برودی مامور نفوذی و عامل انجام عملیات تروریستی در آمریکا است اما هیچ سند محکمی ندارد و داستان همینطور پیش می رود و از گروهبان برودی به عنوان یک قهرمان ملی تجلیل می شود تا اینکه سریال به سکانسی می رسد که برودی در پارکینگ منزل شروع به وضو گرفتن و نماز خواندن می کند(این قسمت از خانه شنود نمی شود و تحت کنترل نیست) و این موضوع برای مخاطب اثبات می شود که او در این هشت سال در عراق مسلمان شده است و این نظریه به مخاطب القا می شود که اسلام دینی خشن و تروریستی است کری مامور امنیتی در یکی از مراسم متوجه انگشتان برودی می شود که به صورت خاصی در حال تکان خوردن است و به سول می گوید که او دارد با این حرکات به تیم خود علامت می دهد اما دلیل محکمی برای اثبات حرفش ندارد در قسمت دوم سریال به نقش عربستان سعودی اشاره می کند که شخصی به نام امیر با ابونظیر فرمانده القاعده در ارتباط است و این مسئله به گونه ای روشن می شود که CIA یکی از ماموران زن خود را به عنوان دخترانی که امیر میخرد در تشکیلات امیر نفوذ داده است و با امیر روابط غیراخلاقی دارد و البته با نشان دادن این موضوع کارگردان نمیخواهد کثیف بودن CIA را نشان دهد بلکه قدرت این سازمان را به نمایش میگذارد و همچنین لازم میدانم این نکته را بیان کنم که زنانی که در این سازمان به عنوان نفوذی تن به روابط غیر اخلاقی میدهند با اصطلاح حجت شرعی دارند و از اسطوره ای به نام استر و داستان این زن در کتاب مقدس الگو گرفته اند و به این کار افتخار می کنند
در قسمت سوم این سریال داستان ابعاد شخصیتی و زندگی برودی را باز می کند که در هشت سال قبل زندگی بسیار خوب و عاشقانه ای داشتند و حالا بعد از هشت سال زندگی دچار مشکلاتی شده و او بخاطر اینکه دین اسلام را پذیرفته دیگر نی متواند به سبک قبل زندگی کند و اسلام اورا به فردی خیلی خشن تبدیل کرده و در ادامه به بیان خاطراتش در این هشت سال می پردازد و سکانس هایی به نمایش در می آید که ابونظیر بسیار با او مهربان بوده است و او بخاطر محبت های او مسلمان شده است و نتیجه ای که از این مطلب می توان گرفت این است که اسلام افراد را ابتدا با محبت فریب می دهد و به سمت خود می کشد و سپس خشونت و تروریست بودن که در ذات این دین است را نشان می دهد و حالا مخاطب این نکته را می فهمد که برودی به خاطر مسلمان شدن دیگر آن انسان آرام و با محبت نیست در ادامه این قسمت از مشکلات فرزندان برودی میبینیم که پسرش دیگر اهمیتی به پدرش نمی دهد و دخترش نیز با پسری در دبیرستان دوست شده است و به مواد مخدر و ... رو آورده است و با نشان دادن این مطالب این مطلب به مخاطب القا می شود که باعث و بانی این مسائل که در این سریال برودی نماینده تمام سربازان آمریکا است اسلام و مسلمین و تروریست بودن آن ها است
نتایج کلی این سه اپیزود: 1- دین اسلام دینی خشن و در ذاتش تروریست است 2- سازمان CIA دارای قدرتی فوق العاده اطلاعاتی است 3- مسلمان شدن باعث خشونت و دور شدن از افراد محیط زندگی خود حتی خانواده میشود 4- کشور های مسلمان همواره درصدد انجام عملیات های تروریستی در آمریکا هستند
این مقاله تحلیلی مقدماتی و کوتاه از سه اپیزود اول این سریال بود که انشالله در مقالات بعدی به سمت تحلیل دقیق و موشکافانه تر خواهیم رفت مقالات بعد به تحلیل های بسیار مهمی درباره این سریال خواهد پرداخت
موضوعات مرتبط: مقالات، ، برچسبها: سریال, ضد, اسلامی, تحلیل, Homeland, ضد, ایرانی, نقد, , [ جمعه 2 اسفند 1392
] [ 16:51 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ به بهانه رسیدن روز ولنتاین (به اصطلاح روز عشاق) حقایقی رو در مورد این روز در تاریخ مسیحیت تقدیم می کنم و البته این نکته را گوشزد می نمایم که وجود چنین روزی اصلا بد نیست اما چرا اقتباس از فرهنگ غرب؟ ما میتوانیم روزهای دیگری از سال که هم میتوان ملی باشد و هم مذهبی به عنوان روز عشاق معین شود(البته برای همسران نه روابط امروزی یا همان bf gf) مثل روزهایی که در تقویم آورده شده است مثل روز مهرگان یا آبان گان و ... اما اصل داستان چیست؟؟؟ ماه فوریه زمان تشریفات و مراسم غیر اخلاقی بت پرستان قدیم بود اما چرا مراسم هایی که ریشه در آن سنت های کفر دارد به عنوان سنت های "مسیحی" در تقویم مسیحی ثبت شده است؟ "لوپرکلیا یا فستیوال گرگ که بسیاری درباره آن نوشته اند که در قدیم توسط چوپانان جشن گرفته می شد ارتباطی هم با آرکدیا لایکیا Arcadian Lycaea دارد. در این زمان بسیاری از جوانان اشراف زاده و از طبقه قضات برای ورزش و شادی عریان در میان شهر بالا و پائین می دوند در حالی که با تازیانه هایی پشمی کسانی را که ببینند می زنند. و بسیاری از زنان صاحب مقام هم عمداً سر راه آنان قرار می گیرند و مثل کودکان مدرسه ای دستانشان را جلو می آورند تا به دستانشان ضربه زده شود با این باور که به این طریق به زن باردار در وضع حملش و به نازا در باردار شدنش کمک می شود. این سنت در مراسم خاصی به نام تازیانه های دوشنبه عید پاکEaster Monday whippings باقی مانده است (وارد مسیحیت گشته و به فصل بهار منتقل شده است)." (دائرة المعارف انگلیسی ویکی پدیا The English Wikipedia Encyclopedia) باعث تأسف است که در فرهنگ مسیحی که می بایست از تعالیم پاک پیامبر خدا حضرت عیسی علیه السلام نشأت گرفته باشد، نه فقط ایده و تاریخ لوپرکیا (جشن روم باستان) از طریق به اصطلاح "روز ولن تاین" باقی می ماند، بلکه خود فستیوال و جشنواره غیراخلاقی سیرک-مانند لوپرکیا، تحت عنوان کارناوال مار دی-گرا باقی می ماند!! "جشن های شرک آمیز فصل بهار منشاء مار دی-گرا ی امروزی می باشد؛جشنواره های باستانی رومی و یونانی شامل موارد زیر بودند: قربانی کردن، مست کردن، عربده کشی، هرزگی، ارتباطات نامشروع و بروز بی شرمانه ی هواهای نفسانی و عیاشی. در کارناوال فستیوال مشرکان، خدایان دروغین پرستیده می شدند و بت ها را با تجلیل در جلوی گروه حرکت می دادند. کاهنان مشرک همراه بت ها حرکت می کردند و گلها و سبزی های معطر بهاری، غلات و سکه به میان مردم پرتاب می کردند؛ طلسم های مثبت و منفی و نفرین و ناسزا را با صدای بلند فریاد می زدند؛ همچنین برای حاجت گرفتن و برکت خواستن بت ها را صدا می زدند، لوپرکیا چنین جشنواره ای بود." (ویکی پدیای انگلیسی)
مسیحیان خودشان گفته اند که حضرت عیسی علیه السلام فرمود: مسخره و دردناک است ! چنین نیست؟ امروزه در زندگی به اصطلاح مسیحیان نه فقط در جشنواره ها و کارناوال هایی چون مار دی-گرا، زنان و مردان مجرد بلکه مردان و مردان و زنان و زنان... !!!حال آنکه طبق کتابی که از نظر مسیحیان کتاب مقدس می باشد، حتی نگاه شهوت آلود به یکدیگر گناه است و موجب عذاب ابدی جهنم می شود!!! به امید روزی که از فرهنگ غنی اسلامی ایرانی کشورمان به نحو احسن استفاده کنیم و آن را به جهانیان انتقال دهیم با تشکر ویژه از جناب دکتر فریدونی موضوعات مرتبط: مقالات، ، [ جمعه 25 بهمن 1392
] [ 11:32 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ یک سال گذشت و باز روز عرفه آمد روزی که در روایات بیان شده است که اگر کسی در ماه رمضان بخشیده نشود در عرفه حتما بخشیده می شود روزی که حسین مسیر به نمایش گذاشتن عبودیت را آغاز می کند و و هر لحظه تا کربلا یک درس بزرگ است روزی آمد که همه در عرفات دعای عرفه زمزمه می کنند اما نمی دانم که متوجه هستند که حسین زمان خویش با آن ها عرفه زمزه می کند و هل من ناصر می طلبد ؟ نمی دانم متوجه هستند که مهدی برای آن ها دعا می کند و آنها برای حوائج خود؟ نمی دانم متوجه هستند که وقتی که دعا میکنند او پشت سرشان آمین میگوید ؟؟ نمی دانم متوجه هستند که اگر در آن سرزمین هستند به خاطر امضای اوست؟ نمی دانم متوجه غربت عظیم و بس بزرگتر از غربت جدش حسین هستند؟ نمی دانم متوجه هستند که در عرفات فقط باید به دنبال حضرت عشق یعنی او باشند؟ و هزاران سوال دیگر در ذهنم نقش بسته است که چرا و چرا وچرا مردم اصلی ترین موضوع یعنی امام زمان خویش را فراموش کرده اند و به حاشیه ها دقت می کنند شاید اصلا او را فراموش کرده اند... مدتی بود به این می اندیشیدم که چقدر علی (ع) مظلوم و غریب بوده است ارزو می کردم کاش در زمانش بودم و یاریش می کردم اما به یک باره فکرم به سمت امام زمان خویش رفت که چقدر او به اندازه همه زندگی علی حسن و حسین و...... غریب است و باز از اعما خویش خجل شدم که در راس آن اعمال نیست برای امام زمان نیست آری نمی فهمیم و نخواهیم فهمید که تمام هستی برای آمدن او فراهم شده و او برای نجات و برقراری حکومتی علوی بی قرار است آری همه ما به خود مشغول شدیم رفتیم به نماز ایستادیم و نفهمیدیم که اول شرط نماز یعنی قبله ما در کجا مانده است؟ نفهمیدیم که او در کجا تنها مانده است نفهمیدیم که نماز بدون امام عشق معنا ندارد نفهمیدیم که نماز بدون تکبیر پیشوای محبت نماز نیست و از اینرو همه نمازهایمان رنگ عادت به خود گرفت آری رفتیم به طواف حرم و نفهمیدیم که خورشید و ماه و ستاره همه مخلوقات طواف وجود او می کشد به پرده کعبه چنگ زدیم و هیچ نفهمیدیم که پرده کعبه حرمت لباس او نیز ندارد نفهمیدیم که همه حاجیان راه صفا گم کرده اند نمیفهمیم و نخواهیم فهمید.... موضوعات مرتبط: دلنوشته، حکایات، مقالات، ، برچسبها: عشق, امام زمان, انتظار, امام حسین, [ دو شنبه 22 مهر 1392
] [ 19:47 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[
«وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»{1} با توجه به اخباری که درباره منطقه وسوریه به گوش میرسد مطلبی را تحت عنوان "پروژه نابودی دنیا ،پروژه سقوط سوریه" درج کنم
همانطور که سال قبل در سخنرانی ها و تحلیل ها بیان کردم که سال 2012 دنیا نابود نخواهد شد و در سال 2013 باید منتظر اتفاقی در منطقه باشیم در مقاله قبل درباره 11 سپتامبر و توهین به پیامبر درج کردم هیچ منافاتی با این مقاله ندارد و هردوی این تحلیل ها و اتفاقات موازی هم و تکه های پازلی از یک پروژه شیطانی است در سخنرانی دانشگاه آزاد کمیجان در پاسخ سوال دانشجوییی که پرسید در 2012 آیا دنیا نابود میشود؟ بیان کردم که در سال 1980 قرار بود نظم نوین جهانی شکل بگیرد که یک سال قبل از آن یعنی سال 1979 انقلاب ایران پیروز شد و منطقه را دچار تغییرا ت کرد سپس پرزژه ای برای نابودی دینا در سال 2000 شکل گرفت با این موضوعات که سال 2000 دنیا نابود خواهد کلاهک های اتمی بمب هی اتمی منفجر خواهند شد و زمین از مدار خارج خواهد شد و از این قبیل مسائل. اما در سال 2000 هیچ اتفاقی رخ نداد و در عوض در سال 2001 برج های تجارت جهانی تخریب شد و به بهانه آن به دو کشور شیعی حمله شد و این پروژه ادامه داشت تا سال 2007 که قرار شد نظم نوین جهانی اعلام شود و برنامه این بود که سال 2005 لبنان سقوط کند و بعد سوریه و در نوبت اخرهم ایران که حزب الله لبنان شکست سختی به اسرائیل وارد کرد و در سال 2006 گابی اشک نازی وزیر جنگ وقت اسرائیل اعلام کرد" ما در سال 2005 اشتباه استراتژیک کردیم و به مچ حمله کردیم اما بازو خون رسانی کرد اینبار به سراغ بازو میرویم مچ خود انداخته خواهد شد و بهد به سراغ پیکر میرویم" که در این تعبیر مچ حزب الله لبنان و بازو سوریه و پیکر ایران است لذا ما دوستان خود از سال 2006 منتظر حمله و یا بهم ریختن سوریه بودیم اما حالا پروژه ، پروژ] 2012 است و مطمئنم که در این سال اتفاقی نخواهد افتاد اما به طور قطع منتظر اتفاقی در منطقه در سال 2013 هستم این پاسخی بود که به دانشجویی که سوال را پرسیده بود دادم اما این که درسال 2013 چه اتفاقی خواهد افتاد چند تحلیل که به نظرم میرسد بیان میکنم (نکته: این ها تحلیل است و ممکن است اتفاق نیفتند) با اتفاقات منطقه خصوصا سوریه ومصر به نظر میرسد اسرائیل برنامه ای مفصل برای کشورهای منطقه دارد اما مانند سال 2001 که برج های تجارت جهانی تخریب شد امسال هم در یازدهم سپتامبر احتمال حمله به سوریه میرود که مانند سال 2001 از قبل ذهن ها را با فیلم و رسانه آماده کرده اند(اشاره به فیلم هابیت Hobbit و صحنه ای از آن که به حمله و سقوط سوریه اشاره داشت) لذا این نکته بسیار مهم است که اگر امریکا به سوریه حمله کند جنگ منطقه ای شکل خواهد گرفت و این سوال مطرح می شود که آیا اسرائیل توانایی مقابله با حزب الله لبنان را دارد؟ زیرا در صورت حمله به سوریه حزب الله لبنان هم بیکار نخواهد نشست و از سوریه دفاع خواهد کرد تحلیل دوم : اخبار حاکی از آن است که امروز فردا اوباما دستور حمله به سوریه را صادر خواهد کرد ام تا کنون هیچ صحبت و مصاحبه از اوباما صورت نگرفته ست و احتمالا اوباما زیاد راضی نیست که با سوریه وارد جنگ شود و تحت فشار های لابی های صهیونیستی قرار دارد و نکته مهم اینجاست که اگر اوباما دستور حمله را ندهد در روز یازدهم سپتامبر ترور خواهد شد که در تاریخ امریکا یک بار این قضیه اتفاق افتاده است و ان هم ترور جان اف کندی بود که اوهم در فرستادن نیرو به ویتنام سستی میکرد و به دنبال پایان دادن جنگ بود ترور شد لذا بنده حدس میزنم که سرنوشتی چون جان اف کندی در مقابل اوباما قرار دارد که در صورت عدم دستور حمله به سوریه در روز های اتی او ترور خواهد شد تحلیل سوم : ممکن است اوباما دستور حمله به سوریه را در روز یازدهم سپتامبر را بدهد و به سوریه حمله شود و امریکا و هم پارگی هایش شکست بخورند و یا این جنگ برا امریکا و اسرائیل هزینه ساز بشود در این صورت برای رع اتهام از اوباما او را ترور میکن که احتمال میرود که این اتفاق برای او بیفتد زیرا در فیلم 2012 رولند امریش رئیس جمهور امریکا یک سیاه پوست بود در صحنه ای از فیلم ناو جنگی امریکا بر سر او فرود امد و کشته شد و این مفهوم را میرساند که اوباما به خاط جنگ با کشوری ترور آن جنگ میشود نکته: تاکید میکنم این ها تحلیل است و امکان دارد هیچ کدام اتفاق نیفتد و من این ها را به طور قطع بیان نکردم خب با وجود این سه تحلیل باید منتظر بود و دید که چه پیش خواهد آمد..
کوتاه ترین دعا برای بزرگترین آرزو: اللهم عجل لولیک الفرج ------------------ پی نوشت [1] . سورة قصص، آيه 5.
موضوعات مرتبط: مقالات، ، [ چهار شنبه 6 شهريور 1392
] [ 17:1 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ با سر قوش مانندم به چشم هاي عيسي كه بر صليب آويخته است نوك مي زنم بالهايم را به صورت محمد مي زنم و كورش مي كنم.{1}
از این که با این عبارات شیطانی این مطلب را آغاز می کنم عذرخواهم اما بی ارتیاط با عنوام موضوعی که میخواهم درباره ش هشدار بدهم نیست اما از مقدمه کوتاه میکنم و به اصل مطلب میپردازم از زمانی که خداوند حضرت عیسی را به نزد خودش در اسمان ها برد دین مسحیت از همان روز دستخوش انحرافات شد و انحرافات و تحریفات جدی از زمانی شروع شد که پولس (شائول یهودی) به عنوان نفوذی یهود جانشین عیسی شد و وظیفه تبلیغ و تفسیر دین را بر عهده گرفت . با اعتماد سازی که انجام داد پیروان دین مسیح او را به عنوان پیشوا پذیرفتند و او کار خود را شروع کرد و تحریفاتش را اغاز نمود از ختنه نکردن تا مخالف بودن حضرت مسیح با ازدواج و ... و این تنها به این دلیل بود که عیسی (ع) با یهودیان فریسی مبارزه می کرد و یهود نگذاشت که چیزی درستی از این دین بماند لذا تا توانستند چهرا مسیح را خراب کردند و مسیحیت را به سخره گرفتند و این اصل را جا انداختند که مسیحیت یعنی دین و وقتی مسیحیت از بین برود یعنی دین از بین میرود و به خوبی هم این استراتژی را عملی کردند تا جایی که الان چیزی به نام دین از مسیحیت باقی نمانده است بعد از تحریف مسیحیت شروع به توهین به شخصیت حضرت مسیح این کار را با دستگاه رسانه عملی کردند از ساخت فیلم هایی چون اخرین گناه مسیح و کد داوینچی و مصائب مسیح که هرکدام به نوع خود تهمتی ناروا به عیسی(ع) زد به طور مثال در فیلم کد داوینچی به دنبال مقبره و ذریه حضرت مسیح هستند و آن را میابند که حضزت مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرده و ذریه او ادامه داشته و کلیسا ان را پنهان کرده است یا در فیلم اخرین گناه مسیح میبینیم که عیسی(ع) تسلیم هوای نفسش میشود و زنا میکند به هر حال هرچه بود نتیجه آن شد که خط قرمز های مسیحیت را شکستند و توهین به مسیح و مسیحیت دیگر عادی شده است حتی برای خود مسیحیان اما حالا پروژه دیگری کلید خورده است آن هم شکستن خط قرمز های دین مبین اسلام و توهین به شخصیت پیامبر اعظم محمد مصطفی(ص) و این ها همه از سال ها قبل برنامه ریزی شده است و سندم هم همان عبارتی است که ابتدای مطلب اورده ام و این پروژه به طور رسمی از سال 2001 با تخریب برج های تجارت جهانی آغاز شد و برآیند آن حمله به دوکشور شیعی بود و اسلام هراسی آغاز شد مرحله ی بعد کشیدن کاریکاتور توهین آمیز از پیامبر اسلام (ص) بود تا اینکه در دوسال قبل قرآن سوزی توسط کشیش دیوانه تری جونز انجام شد و سال قبل انتشار فیلم معصومیت مسلمانان(فیلم موهن) و تکمیل کننده آن اهنگ شاهین نجفی ملعون بود این ها همه خبر از یک پروژه تمام عیار و حساب شده برای شکستن خط قرمزهای اسلام وبه طور خاص تشیع و عادی سازی توهین به پیامبر اسلام را می دهد و این پروژه درصدد آن است که روز یازدهم سپتامبر را به روز رسمی اسلام ستیزی تبدیل کند اگر ما هشیار نباشیم و نسبت به این خط قرمز ها جواب کوبنده ای ندهیم سرنوشتی چون مسیحیان خواهیم داشت و خدای نکرده توهین به اسلام و پیامبر در همه جای جهان عادی خواهد شد چند احتمال: 1- یازدهم سپتامبر(بیست شهریور ماه) نزدیک است و اخبار رسیده حاکی از آن است که قرآن سوزی دیگری انجام خواهد شد 2- احتمال انتشار کاریکاتور فیلم و یا مستند علیه پیامبر اسلام در این روز میرود 3-احتمال انتشار اهنگی علیه ائمه توسط خوانندگان مانند شاهین نجفی ملعون می رود چند توصیه: استفاده از احادیث و روایات تا روز بیست شهریور در فضای شهر و مجامع عمومی چاپ و پخش مقاله و بروشور در بین مردم در آگاه سازی مردم از این پروژه شیطانی انتشار مقالات با موضوع پیامبر اسلام پیامبر رحمت به زبان لاتین در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی
کلام اخر در مقابل خط قرمزهای دین و مذهب به هیچ عنوان کوتاه نمی آییم و کوبنده ترین پاسخ ها را خواهیم داد و سیره ما سیره اهل بیت است که در یک دستشان تقوا و دانش و محبت بود و در دست دیگر شمشیر و ما هم در مقابل این گونه توهین ها از هر دو دست استفاده خواهیم کرد از دست علم و تقوا برای اثبات اینکه اسلام دین رحمت و عقلانیت است و از دست دیگر برای ضربه زدن به افرادی چون تری جونز و سم باسیل و جوئل ریچاردسون و ... استفاده خواهیم کرد و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین
کوتاهترین دعا برای بزرگترین ارزو : اللهم عجل لولیک الفرج
---------------- پی نوشت {1} کتاب شریعت الیستر کروالی فصل سوم فقره 51 و52 موضوعات مرتبط: مقالات، ، برچسبها: یازدهم سپتامبر فیلم موهن مسیحیت قران سوزی اسلام ستیزی , [ چهار شنبه 6 شهريور 1392
] [ 2:14 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ با سلام بعد از گذشت یک هفته از درج مقاله نگاهی دیگر به کلاه پهلوی با وجه به ایمیل ها و نظرات دریافتی چه در وبلاگ شخصی بنده و چه در سایت کانون لازم دانستم تا بازهم درباره ی این سریال سخنانی را عرض کنم از مهمترین نظرات و ایمیل های دزیافت شده می توان به پیام و یا جوابیه مدیر محترم روابط عمومی سریال کلاه پهلوی اشاره کردکه این نشان دهنده این است که نظرات منتقدان برای دست اندر کاران این سریال مهم است و من از ایشان تشکر می کنم
در مقاله قبل عرض کردیم که نقش مبارزات و رهبری روحانیون در این سریال نادیده و بلکه حذف شده است و همین طور به پایین آوردن شان حضرت زهرا(س) اشاره کردیم و درمقابل مدیر محترم روابط عمومی سریال کلاه پهلوی بیان داشتند که تاریخ این قصه از سال 1314 تا سال 1320 می باشد و نمی توان به مبارزات آیت الله بروجردی و جلسات نجف اشاره کرد اما فکر می کنم ایشان از ذکر این مسئله برداشت اشتباهی داشته اند اما مقصود بنده از ذکر بخشی از مبارزات علما این بود که بگویم علمل و مراجع ومثل آیت الله بروجردی نقش برجسته و به سزایی در قضیه مبارزه با پهلوی و کشف حجاب داتند و منظور بنده ذکر خود جلسات نبود ایشان بیان کردند که به خاطر سخت گیری های زیاد حکومت روحانیون نمی توانستند ملبس باشند و باید از حوزه علمیه اجازه می گرفتند در پاسخ باید عرض کنم در این سریال صرفا روحانی را فردی در حد یک روضه خوان ساده که وقتی به او می گویند ساکت نخوان او ساکت می شود و فردی مطیع است نه انقلابی در صورتی که روحانیون آن زمان بیشتر روحیه انقلابی داشتند تا این شخصیتی که در این سریال به تصویر کشیده شده است سوال بنده اینجاست که شما فرمودید روحانیون نمی توانستند ملبس باشند چه برسد به شهری در اطراف تهران پس چگونه روحانی که برای ختم خواهر آقای تدین آمده بود ملبس بود؟؟؟؟
در جایی دیگر بیان کردند که این قصه مربوط شهر سامان است نه کل جغرافیای ایران !! باید عرض کنم که شما در حال روایت و به نصویرکشیدن مسائل کلی آن زمان که در ایران اتفاق ق افتاده است هستید و تمام مخاطبان هنگام تماشا این سریال اتفاقات را در وسعت ایران می بینند اگر حرف ببنده را قبول ندارید کافی است یک نظر سنجی انجام دهید و بپرسید که اتفاقات سریال را در وسعت شهر سامان میبینید یا در وسعت کشور ایران؟ بنده بحثم این جاست که شما ئ دست اندر کاران زحمت کش این سریال در حال روایت تاریخ به زبان رسانه و تلوزیون هستیدو تحریف تاریخ جفایی بزرگ به مردم ونسل های آینده است در خصوص این که فرمودید نمی شود مبارزات علمل را در این برهه بیان کرد باید عرض کنم که چطور است که آقای تدین تمام مجلاتی که در آن از غرب و تبلیغات غربی و مسائل روز و .... نوشته شده است که حتی آن را از دست همسرش پنهان می کند را در دست دارد!! اما بیانیه ها و تلگراف هایی که علما چه از نجف و چه از قم صادر می کردند را در دست نداشته است ؟؟؟ بطور مثال آیا نمی شد در سیر رهبری آن جامعه در دیالوگی بیان کند که فلان عالم در بیانیه تاریخ فلان روز این چنیین حرفی را زده؟؟؟
در پاسخ دوست عزیزی که فرموده بودند میرزا تدین حاجی بازاری نیست و روحانی است که بنا به شرایط آن روز لباس نمی پوشد عرض کنم بهتر است شما با دقت بیشتری سریال را تماشا کنید پاسخ شما را از سایت رسمی کلاه پهلوی از بخش شخصیت شناسی می دهم: میرزارضا تدین – محمدرضا شریفی نیا
کلام آخر: به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم آسیب این سریال برای نوجوانان و نسلی که تاریخ مبارزات علما و انقلاب را فقط در کتاب های درسی آن هم برای بالا بردن معدل می خوانند این است که بعد از دیدن سریال هایی از این قبیل برایشان دیگر قابل قبول نیست که روحانیت و مرجعیت در تاریخ انقلاب ها و قیام های ایران نقش به سزایی داشته اند زیرا که این نسل فقط به انچه میبینند باور دارند کوتاهترین دعا برای بزرگترین آرزو: اللهم عجل لولیک الفرج
موضوعات مرتبط: مقالات، ، [ جمعه 3 خرداد 1392
] [ 19:44 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ این انقلاب فقط با نام نشان امام خمینی در جهان شناخته می شود (مقام معظم رهبری مدظله العالی) امروزه با پیشرفت رسانه و ابزار گفتاری و شنیداری دیگر بیان حرف های علمی و تاریخی و از این دست مسائل آسان شده است و می شود به جای آنکه مقالات بسیار نوشت همان مقالات را به صورت یک مستند چنددقیقه ای ارائه داد. با این تفاسیر میبینیم که حتی مستئل تاریخی را با ساختن یک سریال به سادگی روایت کرد اما آن چیزی که باعث شد بنده این مقاله را بنویسم تحریفی بسیار ظریف در یک از سریال های تلوزیون بود که مدت ها سکوت کردم تا کسی آن را بیان کند اما چیزی بیان نشد . ما حدود سی هفته است که جمعه شب ها به تماشای سریالی تاریخیبه نام کلاه پهلوی می نشینیم سریالی با پیش تولید و تولید بسیار طولانی که به کارگردانی سیدضیاالدین دری ساخته شده است
روایتی از مسئله کشف حجاب پ هلوی ورود مدرنیته و جریان غرب زدگی که ایران اسلامی دچار آ ن شد اما آن چه بنده در این نوشتار می خواهم به آن بپردازم نوعی تحریف است که در این سریال و روند پخش آن مشاهده کردم اما اصل مطلب: سیر روایت این سریال طوری است که شهری به نام سامان نماینده ای از ایران و اتفاقات آن می شود و نوع جامعه ایی که معرفی میشود سنتی است که ناگهان فردی مدرن وارد جامعه می شود و ماموریت دارد شهر سامان را مدرن کند و به جامعه ای با فرهنگ غربی تبدیل کند
در مقابل این تغییر فرهنگ افرادی به عنوان مبارز و مخالف معرفی می شوند که رهبر مخالفان و مبارزان (آقا سید میرزا محمدرضا شریفی نیا) می باشد که فردی غیر روحانی و حاجی بازاری است
البته بنده منکر نقاط مثبت این سریال نیستم اما این مجموعه دارای گاف های تاریخی نیز هست به طور مثال بیان فراماسون بودن محمدعلی فروغی و میرزا ملکم خان جالب توجه است چون در آن زمان آگاهی لازم و کامل وجود نداشته است چه برسد به شناختن جوامع مخفی. اما بنده به نکته ای دیگر در این مجموعه اشاره می کنم و آن تحریف سیر مبارزه در تاریخ ایران است تمام مبارزات و قیام های ایران از نوع دینی و شرعی همواره با رهبری روحانیون و مراجع انجام می شده است اما در این مجموعه هیچ گونه اشاره به نقش روحانیون در مبارزه با مدرنیته و کشف حجاب مشاهده نمی کنیم بلکه شخص مبارز و رهبر را یک فرد بازاری و کت شلواری معرفی می کند که حتی رئیس با اصطلاح دادگستری که روحانی است (فخرالدین صدیق شریف) خود را شاگرد مکتب وی معرفی میکند و این توهین به علم روحانیون آن زمان است اما بنده نقد و اعتراض به این مسئله است که نسلی که تاریخ نقلاب ها و قیام های ایران را صرفا در کتب درسی می خوانند ب(برای امتحان و بالا بردن معدل) این گونه معرفی باعث می شود که خواه ناخواه نقش روحانیت را در این مسائل کم رنگ ببیند و حتی نام های امثال آیت الله سید حسن مدرس آیت الله کاشانی و ..... را نشوند و از یاد ببرد در این که مسئله کشف حجاب توطئه ای انگلیسی - آمریکایی بوده شکی نست اما چرا در این مجموعه اشاره ایی به مبارزات آیت الله سید حسن مدرس و آیت الله بروجردی و دیگر مراجع روحانیون نشده است؟ لازم می دانم گوشه ایی از مبرزات سیاسی آیت الله بروجردی را در عصر رضاشاه پهلوی به طور خلاصه بیان کنم: زمانیکه آیتالله بروجردی در نجف بودند، در منزل ایشان جلساتی تشکیل میشد که از عمدهترین دلایل تشکیل این جلسات و نشستها بررسی اوضاع ایران و مسائلی بود که به وسیله حکومت رضاخان بر روحانیت میگذشت؛ زیرا تازه مسئله کشف حجاب و نیز محدودیت در برگزاری جلسات مذهبی و فشار روزافزون بر روحانیت آغاز شده بود. حضرات آیات "نائینی" و "اصفهانی" با دریافت تلگراف علمای متحصن در قم، به حمایت از آنها برخاستند و تصمیم گرفتند نظرات و پیشنهادات خود را درباره تحصن علما در قم به گوش رضاخان برسانند، بنابراین آیتالله بروجردی، "شیخ احمد شاهرودی" را به نمایندگی از طرف خود انتخاب میکردند تا ضمن حرکت به سوی ایران و ملاقات با علمای قم و دادن دستورالعملهای لازم به آنها به تهران بروند و خواستههای علما و مهاجرین قم را به مقامات حکومتی منعکس کنند. آیتالله بروجردی زمانی که به مرز خسروی رسیدند، از طرف ماموران رضاخان دستگیر و به تهران انتقال و زندانی شدند؛ اما رضاخان بعد از مدت کوتاهی دستور آزادی ایشان را دادند. ایشان بعد از آزادی به مشهد مقدس میروند و حدود هشت ماه در آنجا میمانند1 علت بازداشت آیتالله بروجردی صرفا گزارش سفارت ایران از ملاقاتهای ایشان با علمای نجف بود؛ به ویژه در این زمان که رژیم رضاشاه به تازگی بحران مهاجرت علمای اصفهان به قم را پشت سر گذاشته بود، حساسیت بیشتری درباره فعالیت های عتبات داشت2
باید دید که این سریال در نهایت چه می شود با این نوع روایت داستان احتمالا در اتفاقات بعدی در جریان مصدق و آیت الله کاشانی طوری سریال پیش رود که حق با مصدق باشد و نقش آیت الله کاشانی نادیه گرفته شود و این تمام مشکلات این سریال نیست بلکه در قسمت اخیر این مجموعه شاهد پایین آوردن شان حضرت زهرا(س) بودیم که در آن سکانس خواهر میرزا در حالت مرگ چندبار نام حضرت زهرا(س) را می برد و نوری اتاق را فرا می گیرد این گونه نشان دادن مادر سادات (س) بسیار خطرناک است البته این مسئله در سریال ماه رمضان سال گذشته شبکه سه سیما با عنوان خداحافظ بچه شاهد بودیم که در قسمتی از آن مجموعه مادربزرگ بیدار شدن خوابش را این گونه بیان می کند که حضرت زهرا(س) گفت : دیدن نتیجه ات تو را بهشتی نمی کند بلکه بستگی به اعمال تو دارد که این مطلب را حتی یک مبلغ ساده هم که در روستا هستند می توانست بیان کند
حرف آخر: اگر قرار است با ساختن این نوع سریال ها نقش روحانیت و مرجعیت نادیده گرفته شود همان بهتر که سریالی ساخته نشود
البته صحبت درباره این سریال ها بسیار است که در این مقاله نمی گنجد به هر حال بر حسب وظیفه نکاتی را لازم دانستم که بیان کنم امیدوارم که مثمل ثمر قرار گرفته باشد این مقلات ادامه خواهد داشت به شرط حیات انشالله کوتاهترین دعا برای بزرگترین آرزو : اللهم عجل لویلک الفرج ------------------------------------------------------ پی نوشت: 1.دوانی، علی؛ مفاخر اسلام، تهران، مرکز اسناد، ج 12، 1379، ص117.
2 بصیرت منش، حمید؛ علما و رژیم رضاشاه، تهران، عروج، 1377، ص428.
موضوعات مرتبط: مقالات، ، [ شنبه 28 ارديبهشت 1392
] [ 1:32 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ ما برای دین یا دین برای ما
به بهانه رسیدن فاطمیه به فکر افتادم که این دین چگونه به من رسیده است و فهمیدم در راهی که هستم باید ان طور که زهرا و علی برای دین ایستاده اند باید من هم به بایستم برای خیلی از مردم حل نشده است این مسئله که ما برای دین یا دین برای ما و هیچ کس به این سوالات پاسخ نداده است که آیا ما باید برای دین فدا شویم یا دین برای ما آیا از حق خود برای دین باید بگذریم یا دین برای ما از حق خود بگذرد ؟ و سوال های بسیاری دیگر که هیچ کس به آن ها پاسخ نداده است اما مسئله این است ما دوست نداریم برای دین هزینه بدهیم علی برای اینکه دین باقی بماند و وحدت مسلمانان حفظ شود ناموس خود را فدا کرد و دختر رسول خدا برای دفاع از دین و امر خدا (خلافت) جان خود را گذاشت و برای اسلام سیلی خورد. از خود سوال می کردم که من چند بار برای دین سیلی خوردم حالا سیلی که هیچ غم هم نخورده ایم و حتی درد دین هم نداشته ایم بعد می خواهیم جوانان هم به دین دعوت کنیم اما حاضر نیستیم در این دعوت سیلی یا فحش یا متلک بشنویم با این تفاسیر من نمی توانم خود را شیعه علی و زهرا معرفی کنم اما در راهی که هستم تصمیم جدی گرفته ام که برای دین اسلام هزینه بدهم انشالله خالی از لطف نیست داستانی را بخوانید از دوست اینترنتی که کرامت حضرت زهرا (س) را نقل می کرد بخوانید شاید آتش گرفته اید: حدود ده سال است که ساکن مجیدیه هستیم و در تمام این مدت با یک خانواده ارمنی همسایه ایم که انسانهای شریفی هستند، حدود یک سال پیش دختر همسایه مبتلا به بیماری ای شد که باعث فلج شدن هر دو پایش گردید. از آن روز مدام مداوا و طبابت و عوض کردن این دکتر و آن دکترشان شروع شد، ولی فایده ای نکرد
پارسال یه روز (أیام فاطمیه بود ) که مرد همسایه داشت میرفت سر کار من هم از در بیرون میرفتم و باهم روبرو شدیم و پس از سلام و احوالپرسی جویای احوال دخترش شدم. گفت: این همه دکتر متخصص و گران قیمت هیچ تاثیری نداشت و هنوز دخترم قادر به حرکت نیست.
به او گفتم: میخواهی دکتر متخصصی را به تو معرفی کنم که حتما این درمان از دستش بر میاد؟؟ گفت: اگر چنین کسی هست و فکر میکنی میتونه خوب بگو! گفتم: ما مسلمونا یه بانوی بزرگواری داریم به اسم حضرت فاطمه زهرا (س) اگر به او متوسل شوی و از او بخواهی مطمئنم مشکلت حل میشود. وقتی این را شنید لبخندی زد و سوار ماشینش شد و گفت: از اینهمه دکتر فوق تخصص و متخصص چکاری بر آمد که از توسل بربیاد؟ ولی دوستام چند تا فوق تخصص که تازه از اروپا آمده اند بهم معرفی کردند. سراغ اونها میرم ببینم چکار میکنند، و خداحافظی کرده و رفت. من هم به دنبال کارم رفتم و دیگر از آنها خبر نداشتم تا اینکه چند هفته بعد به در خانه ما آمد زنگ زد و مرا کار داشت. رفتم دم در و پس از سلام و احوال پرسی جویای حال دخترش شدم. با چشم گریان گفت: بعد از آن روز که باهم صحبت کردیم من سراغ چندین متخصص دیگر رفتم ولی هیچ اثری نکرد. در صف انتظار یکی از متخصصین بودم و دخترم در کنارم خواب بود ، ناگهان یاد حرفهای تو افتادم و در دلم متوسل شدم به همان کسی که گفتی و گفتم: ای خانم بزرگواری که فلانی تو را معرفی کرد و من اسمت را یادم نیست ، من تاجر فرش هستم، نذر میکنم که اگر دخترم را شفا بدهی ، برای تمام صحن های حرمت فرش دستباف هدیه میکنم، در همین حال و هوای خودم بودم که دیدم دخترم مرا تکان میدهد، به خودم آمدم ، دخترم گفت : بابا ببین من راه میرم. اون خانم گفت: بابات از من خواسته که تورو خوب کنم. از جات بلند شو و منو بلند کرد و من تونستم رو پاهام واستم و راه برم. و حالا در حالی که از تو برای معرفی این خانم خیلی ممنونم ، ازت خواهش میکنم آدرس حرمش رو بدی تا من نذرمو ادا کنم
اینجا دیگه من بودم که زار میزدم که ای مرد، تو بی خبری که خانم بزرگ و با کرامت ما زهرای اطهر نه که حرم ندارد بلکه قبر مشخصی هم ندارد یا رب الزهرا بحق الزهرا اشف صدر الزهرا بظهور الحجه موضوعات مرتبط: دلنوشته، مقالات، ، [ سه شنبه 6 فروردين 1392
] [ 16:29 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ همواره در انیمیشن ها شاهد هستنیم که با بنیاد گرایی دینی مبارزه می شود اما این بار در انیمیشن ها میبینیم که به مسئله منجی گرایی و اخرالزمان پرداخته می شود
خلاصه:
الف- خلاصه داستان پاندای کونگ فو کار
- طراحی اندام پاندا، چاقی، بی قواره گی، بی دست و پایی، تنبلی و رخوت، آرامش : 5- پنج قهرمان رزمی کار ( ببر ، میمون ، لک لک ، مار ، مانتیس) : ۷- شخصیت استاد ادوی ( لاک پشت ) : ۸- شخصیت تای لانگ ، نماد نیروی شر : ۹- تقابل میان خیر وشر : ۱۰- شکل گیری خیر و شر از معبد و مدرسه کونگ فو : نکته قابل تامل در مورد منجی گرایی ر این انیمیشن این است که منجی از میان آن پنج نفر نمی باشد که آن پنج نفر را می توان گفت: نماد پنج تن آل عبا می باشند و این نکته را می رساند که منجی از میان پنج تن و نسل ان ها نمی باشد همواره مشاهده می کنیم که چه در هالیوود و انمیشن های ان ها پنج تن مورد توهین های بسیار ظریف و هنری هستند مانند فیلم Imortals که پنج انسان خداگونه به روی زمین می آیند و یکی از آن ها زن می باشد که از پهلو صدمه می بیند و از بینن می رود و یکی از ان ها فرقش شکافته می شود یا یکی دیگر از ان ها سرش بریده میشود و این ها هرگر اتفاقی نیست بلکه با استفاده از ضمیر ناخوداگاه و تکنیک شرطی سازی به دنبال تشکیک در عقاید کودکان و نوجوانان و جوانان ما هستند و ما حاضر به قبول کردن این موارد در فیلم ها نیستیم نویسنده: علیرضا پورمسعود
التمــــــــاس دعا موضوعات مرتبط: حکایات، مقالات، ، [ یک شنبه 5 آذر 1391
] [ 2:0 ] [ علیرضا پورمسعود ]
[ |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکين ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |