وبلاگ انتظار
 
قالب وبلاگ

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (51)

هان اى كسانى كه ايمان آورديد، يهود و نصارا را دوستان خود مگيريد كه آنان دوست يكديگرند و كسى كه (از شما) آنان را دوست بدارد خود او نيز از ايشان است، چون خدا مردم ستمكار را به سوى حق هدايت نمى‏كن (مائده 51)

با توجه به پخش سریال ضد اسلامی -ایرانی هوملند بر آن شدم تا سلسله مقالاتی تحت عنوان : تحلیل و بررسی سریال هوملند ارائه نمایم البته با جست و جویی که بنده در فضای سایبر انجام داده ام تعدادی نقد به این سریال نوشته شده است اما با تمام تلاشی که انجام داده بودند به صورت دقیق و تحلیلی به این سریال پرداخته نشده بود لذا این دغدغه را احساس کردم که تحلیلی دقیق بر این سریال و هدف اصلی ساخت این سریال و نکاتی که در آن نهفته است را برای نسل جوان بیان نمایم.

home land

کاراکتر های سریال

Claire Danes  نقش مامور CIA  به نام Carrie Mathison

Damian Lewis در نقش گروهبان برودی

Mandy Patinkin در نقش  Saul Berenson مامور کار کشته  و با سابقه CIA

    در نقش ابونظیر فرمانده القاعدهNavid Negahban

این سریال را می توان به صورت لایه ای تحلیل و بررسی کرد و از لحاظ سیاسی منطقه ای و به صورت اخص از لحاظ دینی و شیعی آن را تبیین کرد که در این سلسله مقالات به آن پرداخته خواهد شد

داستان این سریال در فصل اول و قسمت اول از عراق (بغداد)  و حضور (کری) مامور CIA شروع می شود و او آمده است که تا با ملاقات یک زندانی عضور گروه ابونظیر که در شُرف اعدم شدن است اطلاعات در مورد این گروه بگیرد و این زندانی به مامور CIA می گوید : (( یکی از سربازان اسیر آمریکایی تغییر ایدولوژی داده است)) و با این جمله مامور CIA به فکر فرور می رود فضای سکانس های اول این سریال ابتدا با نشان دادن مسجدی در عراق و پخش اذان شروع می شود و  طوری ساخته شده است که به مخاطب این حس را القا می کند  در عراق نا امنی شدید (خصوصا به خاطر اسلام) وجود دارد و با حضور مامور امنیتی آمریکا  این امنیت در حال برقرار شدن است و این مفهوم را القا می کند که عراق به خودی خود نا امن است و حضور آمریکا در عراق باعث برقراری امنیت در این کشور است

 

بعد از صحبت این زندانی سریال به ده ماه بعد از این حادثه می پردازد و در CIA معاون امور امنیتی در حال توضیح دادن مسئله ای مهم است که نیروهای آمریکایی بعد از هشت سال توانستند که یک گروهبان آمریکایی را پیدا کنند و آزاد کنند کری با مطلع شدن از این موضوع یاد صحبت آن زندانی می افتد که یک سرباز آمریکایی تغییر ایدولوژی داده است و خبر از یک عملیات تروریستی در آمریکا را داده است در اینجا گروهبان برودی گروهبان آزاد شده وارد سریال می شود و داستان شکل کامل تری به خود می گیرد و اگر از لحاظ سیاسی به بررسی این سریال بپردازیم به نکته جالبی بر میخوریم که سرباز آمریکایی آزاد شده بعد از هشت سال به وطن خویش باز میگردد و این نکته را در ذهن ما تداعی می کند که بعد از هشت سال دولتی جدید در ایران  سرکار خواهد آمد و آماده سازی ذهن مخاطب برای ارتباط داستان این سریال با ایران است که به این مسئله به صورت مبسوط خواهیم پرداخت

کری با شنیدن این موضوع این مسئله را با سول که مامور با سابقه و رده بالا و کارکشته CIA است مطرح میکند با همکاری سول خانه گروهبان برودی تحت شنود و کنترل کامل قرار می گیرد و این نکته قابل ذکر است که تمام سریال حول محور جریان شخصی به نام ابونظیر فرمانده القاعده ارائه می شود و بارها نام این شخص را در دیالوگ های افراد می شنویم

کری مامور CIA  دنبال این است که این موضوع را اثبات کند که برودی مامور نفوذی و عامل انجام عملیات تروریستی در آمریکا است اما هیچ سند محکمی ندارد و داستان همینطور پیش می رود و از گروهبان برودی به عنوان یک قهرمان ملی تجلیل می شود تا اینکه سریال به سکانسی می رسد که برودی در پارکینگ منزل شروع به وضو گرفتن و نماز خواندن می کند(این قسمت از خانه شنود نمی شود و تحت کنترل نیست) و این موضوع برای مخاطب اثبات می شود که او در این هشت سال در عراق مسلمان شده است و این نظریه به مخاطب القا می شود که اسلام دینی خشن  و تروریستی است کری مامور امنیتی در یکی از مراسم متوجه انگشتان برودی می شود که به صورت خاصی در حال تکان خوردن است و به سول می گوید که او دارد با این حرکات به تیم خود علامت می دهد اما دلیل محکمی برای اثبات حرفش ندارد در قسمت دوم سریال به نقش عربستان سعودی اشاره می کند که شخصی به نام امیر با ابونظیر فرمانده القاعده در ارتباط است و این مسئله به گونه ای روشن می شود که CIA یکی از ماموران زن خود را به عنوان دخترانی که امیر میخرد در تشکیلات امیر نفوذ داده است و با امیر روابط غیراخلاقی دارد و البته با نشان دادن این موضوع کارگردان نمیخواهد کثیف بودن CIA را نشان دهد بلکه قدرت این سازمان را به نمایش میگذارد و همچنین لازم میدانم این نکته را بیان کنم که زنانی که در این سازمان به عنوان نفوذی تن به روابط غیر اخلاقی میدهند با اصطلاح حجت شرعی دارند و از اسطوره ای به نام استر و داستان این زن در کتاب مقدس الگو گرفته اند و به این کار افتخار می کنند

در قسمت سوم این سریال داستان ابعاد شخصیتی و زندگی برودی را باز می کند که در هشت سال قبل زندگی بسیار خوب و عاشقانه ای داشتند و حالا بعد از هشت سال زندگی دچار مشکلاتی شده و او بخاطر اینکه دین اسلام را پذیرفته دیگر نی متواند به سبک قبل زندگی کند و اسلام اورا به فردی خیلی خشن تبدیل کرده و در ادامه به بیان خاطراتش در این هشت سال می پردازد و سکانس هایی به نمایش در می آید که ابونظیر بسیار با او مهربان بوده است و او بخاطر محبت های او مسلمان شده است و نتیجه ای که از این مطلب می توان گرفت این است که اسلام افراد را ابتدا با محبت فریب می دهد و به سمت خود می کشد و سپس خشونت و تروریست بودن که در ذات این دین است را نشان می دهد و حالا مخاطب این نکته را می فهمد که برودی به خاطر مسلمان شدن دیگر آن انسان آرام و با محبت نیست در ادامه این قسمت از مشکلات فرزندان برودی میبینیم که پسرش دیگر اهمیتی به پدرش نمی دهد و دخترش نیز با پسری در دبیرستان دوست شده است و به مواد مخدر و ... رو آورده است و با نشان دادن این مطالب این مطلب به مخاطب القا می شود که باعث و بانی این مسائل که در این سریال برودی نماینده تمام سربازان آمریکا است اسلام و مسلمین و تروریست بودن آن ها است

 

نتایج کلی این سه اپیزود:

1- دین اسلام دینی خشن و در ذاتش تروریست است

2- سازمان CIA  دارای قدرتی فوق العاده اطلاعاتی است

3- مسلمان شدن باعث خشونت و دور شدن از افراد محیط زندگی خود حتی خانواده میشود

4- کشور های مسلمان همواره درصدد انجام عملیات های تروریستی در آمریکا هستند

 

این مقاله تحلیلی مقدماتی و کوتاه از سه اپیزود اول این سریال بود که انشالله در مقالات بعدی به سمت تحلیل دقیق و موشکافانه تر خواهیم رفت مقالات بعد به تحلیل های بسیار مهمی درباره این سریال خواهد پرداخت

 



موضوعات مرتبط: مقالات، ،
برچسب‌ها: سریال, ضد, اسلامی, تحلیل, Homeland, ضد, ایرانی, نقد, ,
[ جمعه 2 اسفند 1392 ] [ 16:51 ] [ علیرضا پورمسعود ] [ ]

به بهانه رسیدن روز ولنتاین (به اصطلاح  روز عشاق) حقایقی رو در مورد این روز در تاریخ مسیحیت تقدیم می کنم و البته این نکته را گوشزد می نمایم که وجود چنین روزی اصلا بد نیست اما چرا اقتباس از فرهنگ غرب؟ 

ما میتوانیم روزهای دیگری از سال که هم میتوان ملی باشد و هم مذهبی به عنوان روز عشاق معین شود(البته برای همسران نه روابط امروزی یا همان bf  gf) مثل روزهایی که در تقویم آورده شده است مثل روز مهرگان یا آبان گان و ...

اما اصل داستان چیست؟؟؟

ماه فوریه زمان تشریفات و مراسم غیر اخلاقی بت پرستان قدیم بود اما چرا مراسم هایی که ریشه در آن سنت های کفر دارد به عنوان سنت های "مسیحی" در تقویم مسیحی ثبت شده است؟
"مراسمی که امروزه به عنوان روز ولن تاین شناخته می شود همان شب لوپرکلیا Lupercalia- فستیوال باروری بت پرستان روم- است. در حقیقت 14 فوریه در روم بت پرست روزی بود که به قرعه های عشق اختصاص داده شده بود. 14 فوریه علاوه بر اینکه تعطیلی ای بود اختصاص یافته به جونوJuno - ملکه خدایان و حامی ازدواج- روزی هم بود که در آن نام دختران جوان را بر تکه های کاغذ می نوشتند و در کوزه هایی می انداختند تا توسط پسران برداشته شود. پس از آن انتخاب کننده و انتخاب شده در طول مدت فستیوال لوپرکلیا زوج می شدند. چنین جفت شدنی شانسی اغلب منتج به رابطه ای ادامه دار می شد."(دکتر لیئو روکبی Leo Ruickbie)

"لوپرکلیا یا فستیوال گرگ که بسیاری درباره آن نوشته اند که در قدیم توسط چوپانان جشن گرفته می شد ارتباطی هم با آرکدیا لایکیا Arcadian Lycaea دارد. در این زمان بسیاری از جوانان اشراف زاده و از طبقه قضات برای ورزش و شادی عریان در میان شهر بالا و پائین می دوند در حالی که با تازیانه هایی پشمی کسانی را که ببینند می زنند. و بسیاری از زنان صاحب مقام هم عمداً سر راه آنان قرار می گیرند و مثل کودکان مدرسه ای دستانشان را جلو می آورند تا به دستانشان ضربه زده شود با این باور که به این طریق به زن باردار در وضع حملش و به نازا در باردار شدنش کمک می شود. این سنت در مراسم خاصی به نام تازیانه های دوشنبه عید پاکEaster Monday whippings باقی مانده است (وارد مسیحیت گشته و به فصل بهار منتقل شده است)." (دائرة المعارف انگلیسی ویکی پدیا The English Wikipedia Encyclopedia)
در روم باستان اصول و باورهای بت پرستی موجود در میان مردم تازه مسیحی شده غیر قابل مقابله بود بنابراین کلیسا تصمیم گرفت تا آن آداب و رسوم را مسیحی کند. به این ترتیب قدیس شهیدی انتخاب شد و سرانجام این چیزی بود که اتفاق افتاد...:
ویکی پدیا انگلیسی می گوید: " بسیاری از شهدای مسیحی اولیه ولن تاین نام داشتند. ولن تاین هایی که در 14 فوریه گرامی داشته می شوند ولن تاین رُم ( Valentinus presb. m. Romae) [کشیشی که در قرن سوم مسیحی شهید شد] و ولن تاین ترنی (Valentinus ep. Interamnensis m. Romae) [کشیشی که در قرن سوم مسیحی شهید شد] می باشند. اما لغت نامه قدیسین آکسفورد می گوید که در مجموعه زندگی نامه های شهدا و قدیسین مسیحی((Acta Sanctorume، زندگی نامه هر دو ولن تاین غیر قابل اطمینان ست و نویسندگان این مجموعه(Bollandists) بر این عقیده اند که این دو ولن تاین در حقیقت یکی هستند."
ویکی پدیا ادامه می دهد:" در نسخه های اصلی ابتدای قرون وسطی از زندگی نامه این دو شهید هیچ عنصر رمانتیکی وجود ندارد. در طول زمان قدیس ولن تاین در قرن چهاردهم به داستان عاشقانه ربط داده شد . تمایز بین ولن تاین رُم و ولن تاین تری سرانجام گم شد."
" علاوه بر نام قدیس ولن تاین چیز دیگری از او نمی دانیم غیر از اینکه وی در 14 فوریه در ویا فلمینیا Via Flaminia دفن شد ." (Calendarium Romanum ex Decreto Sacrosancti Œcumenici Concilii Vaticani II Instauratum Auctoritate Pauli PP. VI Promulgatum (Typis Polyglottis Vaticanis, MCMLXIX), p. 117 Pre-Vatican II Calendar) (صفحه 117 از تقویم قبل از واتیکان 2)
"افسانه طلایی" The Golden Legend (لاتین : Legenda Aurea یا Legenda Sanctorum) مجموعه ای ست از زندگی نامه های پر اوهام قدیسین نوشته شده توسط ژاکوب دو وراژن Jacobus de Voragine که در اواخر قرون وسطی پرفروش شد. احتمالا این اثر در حدود سال 1260 گردآوری شد.
در نسخه "افسانه طلایی" Legenda Aurea این نقل آمده است، قدیس ولن تاین به عنوان یک مسیحی شکنجه شد و امپراطور روم کلدیوس دوم شخصا او را استنطاق کرد. کلودیوس تحت تأثیر ولن تاین قرار گرفت و در تلاش برای اینکه او را به دین بت پرستی روم بازگرداند تا زندگی او را نجات دهد با او مباحثه ای داشت. اما ولن تاین نپذیرفت و کوشش کرد تا کلودیوس را مسیحی کند و به همین جهت اعدام شد.
ویکی پدیا انگلیسی ادامه می دهد: "در داستان ولن تاین موجود در"افسانه طلایی" هیچ گونه ارتباطی با عشق و عاشقی یافت نمی شود؛ و در دوران اخیر به داستان شاخ و برگ داده شد و افسانه ای متناسب و مقتضی به داستان ولن تاین اضافه شد تا ولن تاین را به عنوان کشیشی که قانون بی سند منسوب به امپراطور روم کلودیوس دوم را نپذیرفت، به تصویر بکشد. بنا براین قانون منسوب به امپراطور کلودیوس مردان جوان می بایست مجرد می ماندند.فرضاً امپراطور این کار را کرد تا ارتشش را گسترش دهد با این باور که مردان متاهل سربازان خوبی نیستند. اما مثلاً کشیش ولن تاین جشن های ازدواجی به صورت پنهانی برای مردان جوان بر پا می کرد. زمانی که کلودیوس از این مسئله مطلع شد ولن تاین را دستگیر کرد و به زندان انداخت. موسسه (کارت و هدایای) تبریک امریکا American Greetings, Inc. شاخ و برگ تازه ای به افسانه طلایی اضافه کرد و آن را در اختیار سایت History.com گذاشت و این بارها تکرار گردید؛ در این شاخ و برگ جدید آمده است که در شب پیش از اعدام ولن تاین او خود اولین یادداشت ولن تاین را به دختر جوانی که به طرق متفاوت به عنوان محبوبه وی معرفی شده است، نگاشت." (سایت History.com ذیل عنوان تاریخ ولن تاین )
"لوپرکلیا به باورهای عامه در بریتانیا و فرانسه مبنی بر اینکه چهاردهم فوریه آغاز فصل جفت گیری پرندگان است پیوست تا اینکه شناخته شدن این روز در تصورعوام به عنوان روز عشق را تثبیت کند."(دکتر لیئو روکبی)
"علی رغم چنین پیشینه اولیه ای ، روز قدیس ولن تاین تا قرن هفدهم در بریتانیا به صورت وسیع جشن گرفته نمی شد. کارت های چاپ شده تا اواخر قرن هجدهم ظاهر نشدند تا اینکه در دهه 1840 استر ای هاولند Esther A. Howland به عنوان اولین فرد وارد کتابهای تاریخ شد تا اولین کارت های ولن تاین تولید انبوه در ایالات متحده امریکا را بفروشد. فرستادن ولن تاین در قرن نوزدهم در بریتانیای کبیر مُد بود و در 1847 استر هاولند تجارتی موفق را با کارت های دست ساخته ولن تاین بر اساس مدلهای بریتانیایی در خانه اش در شهر Worcester ایالت ماساچوست پایه گذاری کرد. این به عنوان یکی از مناسبت های های هال مارک Hallmark holiday شناخته می شود."(ویکی پدیا انگلیسی)
دائرة المعارف، مناسبت هال مارک را این گونه معرفی می کند: " مناسبت هال مارک اصطلاحی اهانت آمیزست که به صورت فراگیری در ایالات متحده مورد استفاده قرار می گیرد تا مناسبتی را توصیف کند که به جای اینکه یک اتفاق مذهبی یا غیر مذهبی ای که به طور سنتی برجسته است را یادآوری کند اصولا برای مقاصد تجاری وجود دارد. این نام از کارت های هال مارک – یک شرکت خصوصی امریکایی واقع در شهر کانزاس میسوری،- گرفته شده است که با فروش کارت های تبریک و دیگر چیزها از آن وقایع ساختگی نفع می برد."
شرکت کارت و هدایای هال مارک سرمایه دارترین شرکت تبریکاتی در ایالات متحده می باشد.
انجمن کارت تبریک ایالات متحده امریکا تخمین می زند تقریبا یک میلیارد کارت ولن تاین در هر سال در سطح دنیا فرستاده می شود.
اکنون کاملا واضح است که چرا موسسه (کارت و هدایای) تبریک امریکا این مطلب اضافه خیالی و موهوم را که در بالا به آن اشاره شد به به داستان ولن تاین اضافه کرد :" موسسه کارت های تبریک امریکا شاخ و برگ تازه ای به افسانه طلایی اضافه کرد و آن را در اختیار سایت History.com گذاشت و این بارها تکرار گردید؛ در این شاخ و برگ جدید آمده است که در شب پیش از اعدام ولن تاین او خود اولین یادداشت ولن تاین را ... "
عشق حقیقی مقدس است؛ عشق حقیقی عشق پاک خود خداوند و برگزیدگان اوست که عطا شده از سوی خدای متعال است. برگزیدگانی که بشر را به سوی سعدات جاودان رهنمون می شوند و این عشق حقیقی در اطاعت از خدای ارحم الراحمین بواسطه مودت و اطاعت دوست داشتنی ترین خلائق خداوند ، پیامبران و جانشینان ایشان علیهم السلام و از همه بیشتر پیامبر اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت ایشان علیهم السلام، تجلی پیدا می کند.
عشق صادقانه و پاک بین زن و مرد در همان عشق حقیقی ریشه دارد؛ عشق خیرخواهانه مسئولیت مدارنه و واقع گرایانه ای که بقا نسل بشر را مقدر می کند. عشقی که توسط خود خداوند عطا شده است ؛ فراموش نکنیم که خداوند عز و جل فرموده است:
وَ مِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمُ مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُواْ إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فىِ ذَالِکَ لایَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون‏
و از نشانه‏ هاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در بین تان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه‏ هایى است براى گروهى که تفکّر مى‏کنند! (قرآن کریم؛ سوره روم(30) آیه 21)
 

باعث تأسف است که در فرهنگ مسیحی که می بایست از تعالیم پاک پیامبر خدا حضرت عیسی علیه السلام نشأت گرفته باشد، نه فقط ایده و تاریخ لوپرکیا (جشن روم باستان) از طریق به اصطلاح "روز ولن تاین" باقی می ماند، بلکه خود فستیوال و جشنواره غیراخلاقی سیرک-مانند لوپرکیا، تحت عنوان کارناوال مار دی-گرا باقی می ماند!!
چنین می شود هنگامیکه تعالیم پیامبران و اوصیای برگزیده خداوند طرد می شوند، و به جای آن امیال نفسانی به رهبری غاصبان و دروغگویان که پیروان شیاطین هستند، تبعیت می شوند...

"جشن های شرک آمیز فصل بهار منشاء مار دی-گرا ی امروزی می باشد؛‌جشنواره های باستانی رومی و یونانی شامل موارد زیر بودند: قربانی کردن، مست کردن، عربده کشی، هرزگی، ارتباطات نامشروع و بروز بی شرمانه ی هواهای نفسانی و عیاشی. در کارناوال فستیوال مشرکان، خدایان دروغین پرستیده می شدند و بت ها را با تجلیل در جلوی گروه حرکت می دادند. کاهنان مشرک همراه بت ها حرکت می کردند و گلها و سبزی های معطر بهاری، غلات و سکه به میان مردم پرتاب می کردند؛ طلسم های مثبت و منفی و نفرین و ناسزا را با صدای بلند فریاد می زدند؛ همچنین برای حاجت گرفتن و برکت خواستن بت ها را صدا می زدند، لوپرکیا چنین جشنواره ای بود." (ویکی پدیای انگلیسی)
"جشنواره لوپرکیا توسط لوپرکی (لقب کاهن معبد) با قربانی دو بز نر و یک سگ شروع می شد، سپس دو جوان اشراف زاده را به قربانگاه می بردند و پبشانی آنها را با تکه پشم آغشته به شیری که خون چاقو را با آن پاک کرده بودند،‌خونین می کردند. سپس جشن قربانی ادامه می یافت و لوپرکی شلاق هایی از پوست بز های قربانی جدا می کرد که آن را فبروآ Februa می گفتند،و به تقلید از یکی از خدایان روم باستان به نام لوپرکس پوست بزهای قربانی را بر خود می پوشانیدند و به دور دیوارهای شهر باستانی در حالیکه مسیر دویدنشان با سنگ علامتگذاری شده بود می دویدند و با شلاق های در دستشان بر جمعیت مردم تماشاچی می زدند." (دایره المعارف ویکی پدیای انگلیسی)
توجه کنیم همانطور که بیان شد، شلاقها که از پوستهای قربانیان بودند Februa فبروآ نامیده می شدند و February که در فرانسه و فارسی فوریه تلفظ می شود،‌نام ماهی است که در آن این جشنواره یا فستیوال برپا می شد؛ طبق لغت نامه ی وبستر واژه فبروری به معنای ماهی است که قربانی برای کفاره داده می شد که از واژه فبروآ به معنای قربانی مشتق شده است.
علاوه بر این ویکی پدیا بیان می کند: "فبروآ Februa یا فبروئشو Februatio جشنواره رومی لوپرکیا بوده است... ماه رومی فبروئریوس Februarius مشتق از فبروآ Februa که فبروری February به انگلیسی از آن نشات گرفته به خاطر جشنواره فبروئشو Februatio این نام را گرفته است و در پانزدهمین روز ماه رومی فوریه واقع می شود.بعدها خدای رومی به نام فبروئس Februus از ماه مذکور مجسم شد. بنابراین نام فوریه به خاطر جشنواره ی مذکور می باشد نه به خاطر خدای بعداً خلق شده ."
"وقتی مسیحیت به روم رسید مقامات عالی رتبه ی کلیسای نخستین، تصمیم گرفتند که محتاطانه بود تا برخی از جنبه های آیین ها را با مسیحیت تلفیق کنند. این موجب ایجاد تفسیری مسیحی از این آیین باستانی شرک آلود شد. و "کارناوال"، زمان بی قیدی و ابراز شادی مفرط شد که قبل از دوران چله Lenten period (40 روز بدون احتساب یکشنبه ها که از چهارشنبه خاکسترآلود، بعد از سه شنبه ی چاق شروع می شود و به عید پاک ختم می شود) قرار گرفت. در طول این ماه جشنی برگزار می شد که چندین روز طول می کشید و شرکت کنندگان آن به طور داوطلبانه با به تن کردن ماسک ها و لباسهایی شبح مانند و ... تظاهر به دیوانگی افراط آمیز می کردند، و به طور کلی خودشان را تسلیم بت شراب و بت عشق می کردند و ‌همه لذات نفسانی در طول جشن کارناوال مجاز می بود... نهایتاً جشن به دیگر کشورهای اروپایی شیوع پیدا کرد. در آلمان نیز هنوز چنین کارناوالی مشابه آنچه در نیواورلین (ایالت لوئیزیانا در امریکا) برپا می شود،وجود دارد. این جشن در فرانسه و اسپانیا نیز برگزار می شود... فصل کارناوال در انگلستان نیز بر پا می شود همراه با مشروب خواری افراطی و ...ریشه کلمه ی کارناوالCarnival از کلمه ی لاتین "وداع با نفسانیت" می باشد،یعنی دوران لذّات دنیوی برای رفتن به پیشواز دوره کنترل نفس فصل چله؛ گمان می شود واژه ی "کارناوال" از جشن های قرون وسطی به نام Carnis Levamen به معنای تسلی جسم، گرفته شده است... هر آنچه که ابتدائاً توسط کلیسا طرد می شد، اینک پذیرفته شده است... در تلاش برای ترغیب مردم از آیین بت پرستی به مسیحیت، کلیسا تاریخ و زمان عید پاک را بر مبنای وقایع نجومی ماه شب 14 بعد از اعتدال بهاری که رسوم بهاری جشن گرفته می شد، ثابت کرد. ثابت کردن زمان عید پاک اجازه می دهد تا بدعت دوران چله ی روزه و چهارشنبه خاکستر آلود، بعد از مار دی-گرا واقع شود.
کلیسا به جای مقاومت در برابر راه مشرکان، بسیاری از این جشنواره ها را به امید آنکه مشرکان را مسیحی کند پذیرفت...
مار دی-گرا در زبان فرانسه به معنای سه شنبه ی چاق می باشد. این روزی است که پرخوری و افراط در خوردن قبل از فصل چله روزه و امساک می باشد." (برگرفته از رساله ای از کلیسای Last Call Ministries واقع در شهر Shreveport ایالت لوئیزیانای امریکا )
در واقع تحریفات بعد از حضرت عیسی علیه السلام با غصب منصب وصایت خدادادی شمعون صفا توسط پولس شروع شد، و تحریفات همچنان ادامه دارد تا آنجا که حتی آنان که ادعا دارند بعد از عیسی شمعون را دوست دارند، و به او احترام می گذارند نیز عملاً از تعالیم انحرافی پولس و انحرافاتی که بعد از او بوجود آمد، پیروی می کنند.
امّا هنوز در میان تاریکی های انحرافات، شعاع های درخشان نور حقیقت بیرون می تابد.

 

مسیحیان خودشان گفته اند که حضرت عیسی علیه السلام فرمود:
متی فصل 5 عبارات 28 – 30:
"لیکن من به شما می گویم، هر کس به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است. پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، از آنکه تمام بدنت در جهنم افکنده شود. و اگر دست راستت تو را بلغزاند، قطعش کن و از خود دور انداز، زیرا تو را مفیدتر آن است که عضوی از اعضای تو نابود شود، از آنکه کلّ جسدت در دوزخ افکنده شود."

مسخره و دردناک است ! چنین نیست؟ امروزه در زندگی به اصطلاح مسیحیان نه فقط در جشنواره ها و کارناوال هایی چون مار دی-گرا، زنان و مردان مجرد بلکه مردان و مردان و زنان و زنان... !!!حال آنکه طبق کتابی که از نظر مسیحیان کتاب مقدس می باشد، حتی نگاه شهوت آلود به یکدیگر گناه است و موجب عذاب ابدی جهنم می شود!!!
علاوه بر این کسانیکه مدعی اند از پیروان حضرت عیسی علیه السلام هستند تایید می کنند که عیسی احکام و شریعت حضرت موسی علیه السلام را انکار نکرد و تعلیم داد که داشتن ایمان تنها و بدون پیروی از احکام یا پیروی از احکام بدون داشتن ایمان قلبی هیچکدام کافی نیست؛فرد معتقد با داشتن ایمان صحیح باید از احکام خدا نیز اطاعت کند:
انجیل متی فصل 5 عبارات 17-19
"گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم. نیامده ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما می گویم ، تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه ای از تورات زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد،‌در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد."
انجیل متی فصل 23 عبارت 23
"وای بر شما ‌ای کاتبان و فریسیان ریاکار که نعناع و شبت و زیره را عشر [یک دهم] می‌دهید و اعظم احکام شریعت، یعنی عدالت و رحمت و ایمان را ترک کرده‌اید! می‌بایست آنها[احکام شریعت] را به‌جا آورده، اینها [ایمان و...] را نیز ترک نکرده باشید. "
و علاوه بر این نقل کرده اند،‌حضرت عیسی علیه السلام فرمودند:
انجیل متی فصل 18 عبارات 3-4 و 6-8
"3- و گفت: هر آیینه به شما می گویم تا بازگشت نکنید و مثل طفل کوچک نشوید، هرگز داخل ملکوت آسمان نخواهید شد.
4- پس هر که مثل این بچه ی کوچک خود را فروتن سازد، همان در ملکوت آسمان بزرگتر است.
6- و هر که یکی از این صغار را که به من ایمان دارند، لغزش دهد او را بهتر می بود که سنگ آسیایی بر گردنش آویخته در قعر دریا غرق می شد!
7- وای بر این جهان به سبب لغزش ها زیرا که لابّد است از وقوع لغزش ها، لیکن وای بر کسی که سبب لغزش باشد.
8- پس اگر دستت یا پایت تو را بلغزاند، آن را قطع کرده، از خود دور انداز زیرا تو را بهتر است که لنگ یا شل داخل حیات شوی از آنکه با دو دست یا دو پا در نار جاودانی افکنده شوی."
چگونه کسانیکه ادعا می کنند پیرو تعالیم حضرت عیسی علیه السلام هستند، به طور همزمان پیرو تعالیم پولس نیز می باشند، حال آنکه میان تعالیم حضرت عیسی علیه السلام و پولس غاصب تضاد آشکاری وجود دارد؟!
آیا پولس چنین نگفته است:
رساله پولس به قرنتیان فصل 6 عبارت 12 :" لکن هر چیز مفید نیست. همه چیز برای من حلال است، لیکن نمی گذارم که چیزی بر من تسلط یابد."
رساله پولس به کولسیان فصل2
"8- با خبر باشید که کسی شما را نرباید به فلسفه و مکر باطل، برحسب تقلید مردم و برحسب اصول دنیوی نه برحسب مسیح.
13- و شما را که در خطایا و نامختونی جسم خود مرده بودید، با او زنده گردانید چون که همه خطایای شما را آمرزید.
16- پس کسی درباره خوردن و نوشیدن و درباره ی عید و هلال ماه و سبت بر شما حکم نکند.
20- چون که با مسیح از اصول بچه گانه دنیوی مردید، چگونه است که مثل زندگان در دنیا بر شما فرایض نهاده می شود؟
21- لمس نکن، مچش، دست مگذار!"
آری از نظر پولس همه چیز جایز بود " همه چیز برای من حلال است ". او نمی خواست تسلیم احکام شریعت شود " نمی گذارم که چیزی بر من تسلط یابد ". علارغم اینکه حضرت عیسی علیه السلام فرموده بود " گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم" ، " وای بر کسی که سبب لغزش باشد". پولس به همه تعلیم داد که احکام، بایدها و نبایدها، حلال ها و حرام ها... را نادیده بگیردند. " کسی درباره خوردن و نوشیدن و درباره ی عید و هلال ماه و سبت بر شما حکم نکند" ؛ در حالی که حضرت عیسی علیه السلام فرموده بود:" پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد،‌در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود". پولس گفت که پیروی و احکام بچه گانه است " چون که با مسیح از اصول بچه گانه دنیوی مردید، چگونه است که مثل زندگان در دنیا بر شما فرایض نهاده می شود؟" در حالی که حضرت عیسی علیه السلام فرموده بود " پس هر که مثل این بچه ی کوچک خود را فروتن سازد، همان در ملکوت آسمان بزرگتر است" و " و هر که یکی از این صغار را که به من ایمان دارند، لغزش دهد او را بهتر می بود که سنگ آسیایی بر گردنش آویخته در قعر دریا غرق می شد!" و ...
تعالیم شیطانی پولس به عبارت دیگر تعالیم او که بعد از عیسی علیه السلام حق خدادادی جانشین بر حق پیامبر خدا را غصب کرد، راه را برای اعمال غیر اخلاقی که امروز رایج شده است هموار ساخت.
منظور ما تنها اعمال غیر اخلاقی مار دی-گرا که به نام خدا و دین انجام می شود، نیست بلکه روش زندگی باز جوامع به طور کلی است که فستیوال های به اصطلاح مسیحی مار دی-گرا تنها بروز خارجی اعتقاد و طرز فکر انسانهایی است که اینگونه جشنواره ها را تایید می کنند یا در آنها شرکت می کنند، یا آن را بدون اشکال می دانند، یا حتی نسبت به آن بی تفاوت هستند.
بی اعتنایی به تعالیم و احکام الهی، بی احترامی به زمان ها و مکان های مقدس، شرابخواری، عریان گری، ارتباطات نامشروع و ... فقط تعداد معدودی از روش های حیوانی ای می باشند که در زندگی به اصطلاح انسانی امروز گسترش یافته اند.
در اینجا بیایید به عنوان مثال مسئله ای را که شاید کمتر به آن پرداخته شده اجمالاً بررسی کنیم:
"تقویم مسیحی آنقدر از عهدین (تورات و انجیل) دور افتاده که نیازی به بررسی آن نیست، آ‌ن تقویمی شمسی است با ماه های خود ساخته که بیشتر با امپراطوری رومی مربوط می شود تا با سیر قمر. تقویم یهودی مشکل دارتر است... به طوریکه منشاء تقویم خاخام ها بعد از تورات می باشد. حتی بدون بررسی دقیق جزیئات تاریخی یهود که به Hillel دوم برمی گردد، واضح است تقویم خاخامی منشأ بعد توراتی دارد.
این حقیقت کاملا بدیهی ست که یهودیان 2000 سال پیش تقویم های متعدد متناقضی تنظیم کرده بودند. تدوین کنندگان همه آن تقویم ها ادعا داشتند که تقویم هایشان براساس عهدین تنظیم شدند در حالیکه هیچیک با تقویم یهودی ای که امروزه استفاده می شود،مطابقت ‌ندارند...
تقویم اسلامی شامل 12 ماه قمری در یک سال می باشد که هر ماه قمری با روئیت ماه آغاز می شود....تقویم قمری یهودی در سالهای خاصی ماه سیزدهمی را اضافه می کند و مطلقاً به رویت ماه در ابتدای هر ماه تکیه نمی کند... در عهدین فقط اشاره به 12 ماه قمری وجوددارد و ما ها با رویت قمر آغاز می شوند... تقویم اسلامی بر این مبنا قابل دفاع است که تمام تاریخ هایی که در کتاب عهدین به آنها اشاره شده است من جمله تمام 12 ماه سال هیچ تاریخی برای مناسبتی در ماه سیزدهم وجود ندارد. سیزدهمین ماه برای تاریخ های مسیحی ثبت شده، کاملاً ناشناخته است. هیچ اشاره ای به ماه سیزدهم در عهدین وجود ندارد پس قابل توجیه است که سال عهدینی 12 ماه می باشد. تعدادی از عبارات عهدین به ماه نو اشاره دارد، اما زبور داوود فصل 81 عبارت سوم مهمترین آنها برای بیان چگونگی فرآیند رویت ماه و پخش خبر شروع ماه نو می باشد: "کرنا را بنوازیددر اول ماه، در ماه تمام و در روز عید ما". ضرورت خبر دادن ماه نو، نشان می دهد که ماه نو با محاسبه معلوم نمی شد،‌ بلکه با رویت مشخص می شد." (توماس مکِل وین Thomas Mcelwain از کتاب اسلام در عهدینIslam in the Bible) البته اضافه کردن ماه سیزدهم به دوره کهانت باز می گردد و دلیل آن تغیرر نکردن یوم کیپور یهودیان است که باز کردن این روز در مقال نمی گنجد
بسیار مهم است که دریابیم از آغاز، همیشه وقایع مذهبی بر مبنای ماه های قمری بوده است، اما بعدها به عنوان یکی از ابزارهای تحریف، بسیاری از تاریخ ها براساس تقویم های باستانی یا شرک آمیز تنظیم شدند یا تقویم های شمسی یا مخلوطی از محاسبات شمسی و قمری یا وقایع نجومی یا... بنابراین تاریخ های واقعی مناسبت ها با تمام برکاتشان پنهان می مانند...به خاطر آوریم پولس –کسی که ابتدائاً یهودی بود- تعلیم داد لزومی ندارد،‌روزهای مقدس و ماه های نو را محترم بشماریم:" پس کسی درباره خوردن و نوشیدن و درباره ی عید و هلال ماه و سبت بر شما حکم نکند..." مثلا شاید یاران حقیقی حضرت عیسی علیه السلام می دانستند که او در چه روزی عروج کرد و به آسمانها برده شد و یقیناً آن روز، روز مقدسی بود؛ لیکن به تدریج از طریق ثابت نگه داشتن زمان آن، چنین تاریخی با تمام برکاتش گم شده است.
همانگونه که پیش تر بیان کردیم، این همان چیزی است که مسیحیان خود اقرار کردند: " در تلاش برای ترغیب مردم از آیین بت پرستی به مسیحیت، کلیسا تاریخ و زمان عید پاک را بر مبنای وقایع نجومی ماه شب 14 بعد از اعتدال بهاری که رسوم بهاری جشن گرفته می شد، ثابت کرد. ثابت کردن زمان عید پاک اجازه می دهد تا بدعت دوران چله ی روزه و چهارشنبه خاکستر آلود، بعد از مار دی-گرا واقع شود..."
مسیحیان چگونه می توانند این حقیقت آشکار را که پولس غاصب بعد از حضرت عیسی علیه السلام راه را برای تمام گمراهی های که بدعت گذاشته شده هموار کرد، انکار کنند؟!
 
اینک ان شاء الله هر چه بیشتر تعظیم و تکریم زمان ها و مکان های مذهبی و شعائر را قدر بدانیم.... به عنوان مثال خداوند وعده داده که در ماه رمضان خواب مومن را عبادت بشمارد و در شب قدر که همه فرشتگان به حضور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه، حجت خداوند در زمین، می آیند و فرمان ها به امضای آن حضرت می رسد... این واقعیت تنها در ماه رمضان از ماه های قمری واقع می شود. ...مناسک حج فقط در ماه قمری ذیحجّه انجام می شود...سالروز غدیر، تنها در 18 ماه قمری ذیحجه می باشد، روزی که صراط مستقیم و تنها راه رسیدن به سعادت جاودان برای انسانها رسماً به طور انکارناپذیر و قطعی تثبیت شد و بیعت تا روز قیامت از انسانها اخذ شد،‌و وعده داده شده که روزه این روز معادل روزه ی همه روزهای هستی باشد...سالروز عاشورا تنها دهم ماه قمری محرم می باشد و ...
 ما مسلمانان، ضرورت محبت و اطاعت از خداوند را بیابیم که در درون، ایمان و اعتقاد قلبی ست و در برون، اعمال و رفتار از طریق محبت، مودت و پیروی از تعالیم حقیقی خاتم الانبیا و جانشینان برگزیده الهی اش حضرت محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت ایشان.
اینها همه درس هایی برای ما است؛ ما نباید از امیال نفسانی پیروی کنیم، امیالی که مخالف خواست خداوند است، اگر چنین کردیم دیگر خدای یکتا را نمی پرستیم بلکه امیال نفسانیمان خدای ما شده اند که نهایتاً بازنده خواهیم بود.
فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ
اگر تو را اجابت نکنند، بدان که آنان تنها از هوسهاى خود پیروى مى‏کنند! و کیست گمراهتر از آن کس که پیروى هوس ها و امیال نفسانی ای که بر مبنای هدایت الهی نیست را کرد؟! مسلّماً خداوند قوم ستمگر را هدایت نمى‏کند! (قرآن کریم؛ سوره قصص(28)، آیه 50)
أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا

آیا دیدى کسى را که هواى نفسش را معبود خود برگزیده است؟! آیا تو مى‏توانى وکیل او باشی؟!
آیا گمان مى‏ برى بیشتر آنان مى‏ شنوند یا مى‏ اندیشند؟! آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند! (قرآن کریم؛ سوره فرقان(25)، آیات 43 و 44)

به امید روزی که از فرهنگ غنی اسلامی ایرانی کشورمان به نحو احسن استفاده کنیم و آن را به جهانیان انتقال دهیم

با تشکر ویژه از جناب دکتر فریدونی



موضوعات مرتبط: مقالات، ،
[ جمعه 25 بهمن 1392 ] [ 11:32 ] [ علیرضا پورمسعود ] [ ]

یک سال گذشت و باز روز عرفه آمد روزی که در روایات بیان شده است که اگر کسی در ماه رمضان بخشیده نشود در عرفه حتما بخشیده می شود روزی که حسین مسیر به نمایش گذاشتن عبودیت را آغاز می کند و و هر لحظه تا کربلا یک درس بزرگ است روزی آمد که همه در عرفات دعای عرفه زمزمه می کنند اما نمی دانم که متوجه هستند که حسین زمان خویش با آن ها عرفه زمزه می کند و هل من ناصر می طلبد ؟

نمی دانم متوجه هستند که مهدی برای آن ها دعا می کند و آنها برای حوائج خود؟

نمی دانم متوجه هستند که وقتی که دعا میکنند او پشت سرشان آمین میگوید ؟؟

نمی دانم متوجه هستند که اگر در آن سرزمین هستند به خاطر امضای اوست؟

نمی دانم متوجه غربت عظیم و بس بزرگتر از غربت جدش حسین هستند؟

نمی دانم متوجه هستند که در عرفات فقط باید به دنبال حضرت عشق یعنی او باشند؟

و هزاران سوال دیگر در ذهنم نقش بسته است که چرا و چرا وچرا مردم اصلی ترین موضوع یعنی امام زمان خویش را فراموش کرده اند و به حاشیه ها دقت می کنند شاید اصلا او را فراموش کرده اند...

مدتی بود به این می اندیشیدم که چقدر علی (ع) مظلوم و غریب بوده است ارزو می کردم کاش در زمانش بودم و یاریش می کردم اما به یک باره فکرم به سمت امام زمان خویش رفت که چقدر او به اندازه همه زندگی علی  حسن و حسین و...... غریب است و باز از اعما خویش خجل شدم که در راس آن اعمال نیست برای امام زمان نیست

آری نمی فهمیم و نخواهیم فهمید که تمام هستی برای آمدن او فراهم شده و او برای نجات و برقراری حکومتی علوی بی قرار است

آری همه ما به خود مشغول شدیم رفتیم به نماز ایستادیم و نفهمیدیم که اول شرط نماز یعنی قبله ما در کجا مانده است؟

نفهمیدیم که او در کجا تنها مانده است نفهمیدیم که نماز بدون امام عشق معنا ندارد نفهمیدیم که نماز بدون تکبیر پیشوای محبت نماز نیست و از اینرو همه نمازهایمان رنگ عادت به خود گرفت 

آری رفتیم به طواف حرم و نفهمیدیم که خورشید و ماه و ستاره همه مخلوقات طواف وجود او می کشد به پرده کعبه چنگ زدیم و هیچ نفهمیدیم که پرده کعبه حرمت لباس او نیز ندارد نفهمیدیم که همه حاجیان راه صفا گم کرده اند

نمیفهمیم و نخواهیم فهمید....



موضوعات مرتبط: دلنوشته، حکایات، مقالات، ،
برچسب‌ها: عشق, امام زمان, انتظار, امام حسین,
[ دو شنبه 22 مهر 1392 ] [ 19:47 ] [ علیرضا پورمسعود ] [ ]

 

 

«وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»{1}
«و اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين نعمت بخشيم و آنها را پيشوايان و وارثين روي زمين قرار دهيم.

با توجه به اخباری که درباره منطقه وسوریه به گوش میرسد مطلبی را تحت عنوان "پروژه نابودی دنیا ،پروژه سقوط سوریه" درج کنم

 

همانطور که سال قبل در سخنرانی ها و تحلیل ها بیان کردم که سال 2012 دنیا نابود نخواهد شد و در سال 2013 باید منتظر اتفاقی در منطقه باشیم در مقاله قبل درباره 11 سپتامبر و توهین به پیامبر درج کردم هیچ منافاتی با این مقاله ندارد و هردوی این تحلیل ها و اتفاقات موازی هم و تکه های پازلی از یک پروژه شیطانی است

در سخنرانی دانشگاه آزاد کمیجان در پاسخ سوال دانشجوییی که پرسید در 2012 آیا دنیا نابود میشود؟ بیان کردم که در سال 1980 قرار بود نظم نوین جهانی شکل بگیرد که یک سال قبل از آن یعنی سال 1979 انقلاب ایران پیروز شد و منطقه را دچار تغییرا ت کرد سپس پرزژه ای برای نابودی دینا در سال 2000 شکل گرفت با این موضوعات که سال 2000 دنیا نابود خواهد کلاهک های اتمی بمب هی اتمی منفجر خواهند شد و زمین از مدار خارج خواهد شد و از این قبیل مسائل.

اما در سال 2000 هیچ اتفاقی رخ نداد و در عوض در سال 2001 برج های تجارت جهانی تخریب شد  و به بهانه آن به دو کشور شیعی حمله شد و این پروژه ادامه داشت تا سال 2007 که قرار شد نظم نوین جهانی اعلام شود و برنامه این بود که سال 2005 لبنان سقوط کند و بعد سوریه و در نوبت اخرهم ایران که حزب الله لبنان شکست سختی به اسرائیل وارد کرد و در سال 2006 گابی اشک نازی وزیر جنگ وقت اسرائیل اعلام کرد" ما در سال 2005 اشتباه استراتژیک کردیم و به مچ حمله کردیم اما بازو خون رسانی کرد اینبار به سراغ بازو میرویم مچ خود انداخته خواهد شد و بهد به سراغ پیکر میرویم" که در این تعبیر مچ حزب الله لبنان و بازو سوریه و پیکر ایران است لذا ما دوستان خود از سال 2006 منتظر حمله و یا بهم ریختن سوریه بودیم اما حالا پروژه ، پروژ] 2012 است و مطمئنم که در این سال اتفاقی نخواهد افتاد اما به طور قطع منتظر اتفاقی در منطقه در سال 2013 هستم

این پاسخی بود که به دانشجویی که سوال را پرسیده بود دادم

اما این که درسال 2013 چه اتفاقی خواهد افتاد چند تحلیل که به نظرم میرسد بیان میکنم  (نکته: این ها تحلیل است و ممکن است اتفاق نیفتند)

با اتفاقات منطقه خصوصا سوریه ومصر به نظر میرسد اسرائیل برنامه ای مفصل برای کشورهای منطقه دارد اما مانند سال 2001 که برج های تجارت جهانی تخریب شد امسال هم در یازدهم سپتامبر احتمال حمله به سوریه میرود که مانند سال 2001 از قبل ذهن ها را با فیلم و رسانه آماده کرده اند(اشاره به فیلم هابیت Hobbit و صحنه ای از آن که به حمله و سقوط سوریه اشاره داشت) لذا این نکته بسیار مهم است که اگر امریکا به سوریه حمله کند جنگ منطقه ای شکل خواهد گرفت و این سوال مطرح می شود که آیا اسرائیل توانایی مقابله با حزب الله لبنان را دارد؟ زیرا در صورت حمله به سوریه حزب الله لبنان هم بیکار نخواهد نشست و از سوریه دفاع خواهد کرد

 تحلیل دوم : اخبار حاکی از آن است که امروز فردا اوباما دستور حمله به سوریه را صادر خواهد کرد ام تا کنون هیچ صحبت و مصاحبه از اوباما صورت نگرفته ست و احتمالا اوباما زیاد راضی نیست که با سوریه وارد جنگ شود و تحت فشار های لابی های صهیونیستی قرار دارد و نکته مهم اینجاست که اگر اوباما دستور حمله را ندهد در روز یازدهم سپتامبر ترور خواهد شد که در تاریخ امریکا یک بار این قضیه اتفاق افتاده است و ان هم ترور جان اف کندی بود که اوهم در فرستادن نیرو به ویتنام سستی میکرد و به دنبال پایان دادن جنگ بود ترور شد لذا بنده حدس میزنم که سرنوشتی چون جان اف کندی در مقابل اوباما قرار دارد که در صورت عدم دستور حمله به سوریه در روز های اتی او ترور خواهد شد

تحلیل سوم : ممکن است اوباما دستور حمله به سوریه را در روز یازدهم سپتامبر را بدهد و به سوریه حمله شود و امریکا و هم پارگی هایش شکست بخورند و یا این جنگ برا امریکا و اسرائیل هزینه ساز بشود در این صورت برای رع اتهام از اوباما او را ترور میکن که احتمال میرود که این اتفاق برای او بیفتد زیرا در فیلم 2012 رولند امریش رئیس جمهور امریکا یک سیاه پوست بود در صحنه ای از فیلم ناو جنگی امریکا بر سر او فرود امد و کشته شد و این مفهوم را میرساند که اوباما به خاط جنگ با کشوری ترور آن جنگ میشود

نکته: تاکید میکنم این ها تحلیل است و امکان دارد هیچ کدام اتفاق نیفتد و من این ها را به طور قطع بیان نکردم

خب با وجود این سه تحلیل باید منتظر بود و دید که چه پیش خواهد آمد..

 

کوتاه ترین دعا برای بزرگترین آرزو:   اللهم عجل لولیک الفرج

------------------

پی نوشت

[1] . سورة قصص، آيه 5.

 



موضوعات مرتبط: مقالات، ،
[ چهار شنبه 6 شهريور 1392 ] [ 17:1 ] [ علیرضا پورمسعود ] [ ]

با سر قوش  مانندم به چشم هاي عيسي كه بر صليب آويخته است نوك مي زنم بالهايم را به صورت محمد مي زنم و كورش مي كنم.{1}

 

از این که با این عبارات شیطانی این مطلب را آغاز می کنم عذرخواهم اما بی ارتیاط با عنوام موضوعی که میخواهم درباره ش هشدار بدهم نیست

اما از مقدمه کوتاه میکنم و به اصل مطلب میپردازم

از زمانی که خداوند حضرت عیسی را به نزد خودش در اسمان ها برد دین مسحیت از همان روز دستخوش انحرافات شد و انحرافات و تحریفات جدی از زمانی شروع شد که پولس (شائول یهودی) به عنوان نفوذی یهود جانشین عیسی شد و وظیفه تبلیغ و تفسیر دین را بر عهده گرفت . با اعتماد سازی که انجام داد پیروان دین مسیح او را به عنوان پیشوا پذیرفتند و او کار خود را شروع کرد و تحریفاتش را اغاز نمود از ختنه نکردن تا مخالف بودن حضرت مسیح با ازدواج و ...

و این تنها به این دلیل بود که عیسی (ع) با یهودیان فریسی مبارزه می کرد و یهود نگذاشت که چیزی درستی از این دین بماند لذا تا توانستند چهرا مسیح را خراب کردند و مسیحیت را به سخره گرفتند و این اصل را جا انداختند که مسیحیت یعنی دین و وقتی مسیحیت از بین برود یعنی دین از بین میرود و به خوبی هم این استراتژی را عملی کردند تا جایی که الان چیزی به نام دین از مسیحیت باقی نمانده است بعد از  تحریف مسیحیت شروع به توهین به شخصیت حضرت مسیح  این کار را با دستگاه رسانه عملی کردند از ساخت فیلم هایی چون اخرین گناه مسیح و کد داوینچی و مصائب مسیح که هرکدام به نوع خود تهمتی ناروا به عیسی(ع) زد به طور مثال در فیلم کد داوینچی به دنبال مقبره و ذریه حضرت مسیح هستند و آن را میابند که حضزت مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرده و ذریه او ادامه داشته  و کلیسا ان را پنهان کرده است یا در فیلم اخرین گناه مسیح میبینیم که عیسی(ع) تسلیم هوای نفسش میشود و زنا میکند

به هر حال هرچه بود نتیجه آن شد که خط قرمز های مسیحیت را شکستند و توهین به مسیح و مسیحیت دیگر عادی شده است حتی برای خود مسیحیان

اما حالا پروژه دیگری کلید خورده است آن هم شکستن خط قرمز های دین مبین اسلام و توهین به شخصیت پیامبر اعظم محمد مصطفی(ص) و این ها همه از سال ها قبل برنامه ریزی شده است و سندم هم همان عبارتی است که ابتدای مطلب اورده ام و این پروژه به طور رسمی از سال 2001 با تخریب برج های تجارت جهانی آغاز شد و برآیند آن حمله به دوکشور شیعی بود و اسلام هراسی آغاز شد مرحله ی بعد کشیدن کاریکاتور توهین آمیز از پیامبر اسلام (ص) بود تا اینکه در دوسال قبل قرآن سوزی توسط کشیش دیوانه تری جونز انجام شد و سال قبل انتشار فیلم معصومیت مسلمانان(فیلم موهن) و تکمیل کننده آن اهنگ شاهین نجفی ملعون بود این ها همه خبر از یک پروژه تمام عیار و حساب شده برای شکستن خط قرمزهای اسلام وبه طور خاص تشیع و عادی سازی توهین به پیامبر اسلام را می دهد و این پروژه درصدد آن است که روز یازدهم سپتامبر را به روز رسمی اسلام ستیزی تبدیل کند اگر ما هشیار نباشیم و نسبت به این خط قرمز ها جواب کوبنده ای ندهیم سرنوشتی چون مسیحیان خواهیم داشت و خدای نکرده توهین به اسلام و پیامبر در همه جای جهان عادی خواهد شد

چند احتمال:

1- یازدهم سپتامبر(بیست شهریور ماه) نزدیک است و اخبار رسیده حاکی از آن است که قرآن سوزی دیگری انجام خواهد شد

2- احتمال انتشار کاریکاتور فیلم و یا مستند علیه پیامبر اسلام در این روز میرود

3-احتمال انتشار اهنگی علیه ائمه توسط خوانندگان مانند شاهین نجفی ملعون می رود

چند توصیه:

استفاده از احادیث و روایات  تا روز بیست شهریور در فضای شهر و مجامع عمومی

 چاپ و پخش مقاله و بروشور در بین مردم در آگاه سازی مردم از این پروژه شیطانی

انتشار مقالات با موضوع پیامبر اسلام پیامبر رحمت به زبان لاتین  در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی

 

کلام اخر

در مقابل خط قرمزهای دین و مذهب به هیچ عنوان کوتاه نمی آییم و کوبنده ترین پاسخ ها را خواهیم داد و سیره ما سیره اهل بیت است که در یک دستشان تقوا و دانش و محبت بود و در دست دیگر شمشیر  و ما هم در مقابل این گونه توهین ها از هر دو دست استفاده خواهیم کرد از دست علم و تقوا برای اثبات اینکه اسلام دین رحمت و عقلانیت است و از دست دیگر برای ضربه زدن به افرادی چون تری جونز  و سم باسیل و جوئل ریچاردسون و ... استفاده خواهیم کرد

و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین

 

 

 

کوتاهترین دعا برای بزرگترین ارزو :

اللهم عجل لولیک الفرج

 

----------------

پی نوشت

{1} کتاب شریعت الیستر کروالی فصل سوم فقره 51 و52



موضوعات مرتبط: مقالات، ،
برچسب‌ها: یازدهم سپتامبر فیلم موهن مسیحیت قران سوزی اسلام ستیزی ,
[ چهار شنبه 6 شهريور 1392 ] [ 2:14 ] [ علیرضا پورمسعود ] [ ]

با سلام

بعد از گذشت یک هفته از درج مقاله نگاهی دیگر به کلاه پهلوی با وجه به ایمیل ها و نظرات دریافتی چه در وبلاگ شخصی بنده و چه در سایت کانون لازم دانستم تا بازهم درباره ی این سریال سخنانی را عرض کنم

از مهمترین نظرات و ایمیل های دزیافت شده می توان به پیام و یا جوابیه مدیر محترم روابط عمومی سریال کلاه پهلوی اشاره کردکه این نشان دهنده این است که نظرات منتقدان برای دست اندر کاران این سریال مهم است و من از ایشان تشکر می کنم

1

در مقاله قبل عرض کردیم که نقش مبارزات و رهبری روحانیون در این سریال نادیده و بلکه حذف شده است و همین طور به پایین آوردن شان حضرت زهرا(س) اشاره کردیم و درمقابل مدیر محترم روابط عمومی سریال کلاه پهلوی بیان داشتند که تاریخ این قصه از سال 1314 تا سال 1320 می باشد و نمی توان به مبارزات آیت الله بروجردی و جلسات نجف اشاره کرد اما فکر می کنم ایشان از ذکر این مسئله برداشت اشتباهی داشته اند اما مقصود بنده از ذکر بخشی از مبارزات علما این بود که بگویم علمل و مراجع ومثل آیت الله بروجردی نقش برجسته و به سزایی در قضیه مبارزه با پهلوی و کشف حجاب داتند و منظور بنده ذکر خود جلسات نبود

ایشان بیان کردند که به خاطر سخت گیری های زیاد حکومت روحانیون نمی توانستند ملبس باشند و باید از حوزه علمیه اجازه می گرفتند در پاسخ باید عرض کنم در این سریال صرفا روحانی را فردی در حد یک روضه خوان ساده که وقتی به او می گویند ساکت نخوان او ساکت می شود و فردی مطیع است نه انقلابی در صورتی که روحانیون آن زمان بیشتر روحیه انقلابی داشتند تا این شخصیتی که در این سریال به تصویر کشیده شده است

سوال بنده اینجاست که شما فرمودید روحانیون نمی توانستند ملبس باشند چه برسد به شهری در اطراف تهران پس چگونه روحانی که برای ختم خواهر آقای تدین آمده بود ملبس بود؟؟؟؟

3

در جایی دیگر بیان کردند که این قصه مربوط شهر سامان است نه کل جغرافیای ایران !! باید عرض کنم که شما در حال روایت و به نصویرکشیدن مسائل کلی آن زمان که در ایران اتفاق ق افتاده است هستید و تمام مخاطبان هنگام تماشا این سریال اتفاقات را در وسعت ایران می بینند اگر حرف ببنده را قبول ندارید کافی است یک نظر سنجی انجام دهید و بپرسید که اتفاقات سریال را در وسعت شهر سامان میبینید یا در وسعت کشور ایران؟

بنده بحثم این جاست که شما ئ دست اندر کاران زحمت کش این سریال در حال روایت تاریخ به زبان رسانه و تلوزیون هستیدو تحریف تاریخ جفایی بزرگ به مردم  ونسل های آینده است در خصوص این که فرمودید نمی شود مبارزات علمل را در این برهه بیان کرد

باید عرض کنم که چطور است که آقای تدین تمام مجلاتی که در آن از غرب و تبلیغات غربی و مسائل روز و .... نوشته شده است که حتی آن را از دست همسرش پنهان می کند را در دست دارد!! اما بیانیه ها و تلگراف هایی که علما چه از نجف و چه از قم صادر می کردند را در دست نداشته است ؟؟؟ بطور مثال آیا نمی شد در سیر رهبری آن جامعه در دیالوگی بیان کند که فلان عالم در بیانیه تاریخ فلان روز این چنیین حرفی را زده؟؟؟

2

در پاسخ دوست عزیزی که فرموده بودند میرزا تدین حاجی بازاری نیست و روحانی است که بنا به شرایط آن روز لباس نمی پوشد عرض کنم بهتر است شما با دقت بیشتری سریال را تماشا کنید پاسخ شما را از سایت رسمی کلاه پهلوی از بخش شخصیت شناسی می دهم:

میرزارضا تدین – محمدرضا شریفی نیا
محمد رضا شریفی نیا چهره ثابت اغلب سریال های تلویزیونی سال های اخیر است. کیف انگلیسی و مختارنامه دو سریال تاریخی است که پیش از این شریفی نیا را در آن دیده ایم. او در کلاه پهلوی نقش کارخانه دار مومن و متدینی را ایفاء می کند که خود، خانواده و پدرش مورد اعتماد مردم شهر بوده اند. او در کمال حسن نیت و سعه صدر با اقدامات فرماندار جدید همکاری می کند ولی هوشمندانه مراقب است و با صدور فرمان کشف حجاب و برگزاری مجالس مختلط زن و مرد به صورت اجباری، او به روش خاص خود با حکومت مقابله می کند.

لینک آدرس

 

 

کلام آخر:

به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم آسیب این سریال برای نوجوانان و نسلی که تاریخ مبارزات علما و انقلاب را فقط در کتاب های درسی آن هم برای بالا بردن معدل  می خوانند  این است که بعد از دیدن سریال هایی از این قبیل برایشان دیگر قابل قبول نیست که روحانیت و مرجعیت در تاریخ انقلاب ها و قیام های ایران نقش به سزایی داشته اند زیرا که این نسل فقط به انچه میبینند باور دارند

کوتاهترین دعا برای بزرگترین آرزو:          اللهم عجل لولیک الفرج

 



موضوعات مرتبط: مقالات، ،
[ جمعه 3 خرداد 1392 ] [ 19:44 ] [ علیرضا پورمسعود ] [ ]

این انقلاب فقط با نام نشان امام خمینی در جهان شناخته می شود  (مقام معظم رهبری مدظله العالی)

امروزه با پیشرفت رسانه و ابزار گفتاری و شنیداری دیگر بیان حرف های علمی  و تاریخی و از این دست مسائل آسان شده است و می شود به جای آنکه مقالات بسیار نوشت همان مقالات را به صورت یک مستند چنددقیقه ای ارائه داد.

با این تفاسیر میبینیم که حتی مستئل تاریخی را با ساختن یک سریال به سادگی روایت کرد اما آن چیزی که باعث شد بنده این مقاله را بنویسم تحریفی بسیار ظریف در یک از سریال های تلوزیون بود که مدت ها سکوت کردم تا کسی آن را بیان کند اما چیزی بیان نشد .

ما حدود سی هفته است که جمعه شب ها به تماشای سریالی تاریخیبه نام کلاه پهلوی می نشینیم سریالی با پیش تولید و تولید بسیار طولانی که به کارگردانی سیدضیاالدین دری ساخته شده است

1

روایتی از مسئله کشف حجاب پ هلوی ورود مدرنیته و جریان غرب زدگی که ایران اسلامی دچار آ ن شد اما آن چه بنده در این نوشتار می خواهم به آن بپردازم نوعی تحریف است که در این سریال و روند پخش آن مشاهده کردم

اما اصل مطلب:

سیر روایت این سریال طوری است که شهری به نام سامان نماینده ای از ایران و اتفاقات آن می شود و نوع جامعه ایی که معرفی میشود سنتی است که ناگهان فردی مدرن وارد جامعه می شود و ماموریت دارد شهر سامان را مدرن کند و به جامعه ای با فرهنگ غربی تبدیل کند

2

در مقابل این تغییر فرهنگ افرادی به عنوان مبارز و مخالف معرفی می شوند که رهبر مخالفان و مبارزان (آقا سید میرزا محمدرضا شریفی نیا) می باشد که فردی غیر روحانی و حاجی بازاری است

3

البته بنده منکر نقاط مثبت این سریال نیستم اما این مجموعه دارای گاف های تاریخی نیز هست به طور مثال بیان فراماسون بودن محمدعلی فروغی و میرزا ملکم خان جالب توجه است چون در آن زمان آگاهی لازم و کامل وجود نداشته است چه برسد به شناختن جوامع مخفی.

اما بنده به نکته ای دیگر در این مجموعه اشاره می کنم و آن تحریف سیر مبارزه در تاریخ ایران است تمام مبارزات و قیام های ایران از نوع دینی و شرعی همواره با رهبری روحانیون و مراجع انجام می شده است اما در این مجموعه هیچ گونه اشاره به نقش روحانیون در مبارزه با مدرنیته و کشف حجاب مشاهده نمی کنیم

بلکه شخص مبارز و رهبر را یک فرد بازاری و کت شلواری معرفی می کند که حتی رئیس با اصطلاح دادگستری که روحانی است (فخرالدین صدیق شریف) خود را شاگرد مکتب وی معرفی میکند و این توهین به علم روحانیون آن زمان است

اما بنده نقد و اعتراض به این مسئله است که نسلی که تاریخ نقلاب ها و قیام های ایران را صرفا در کتب درسی می خوانند ب(برای امتحان و بالا بردن معدل) این گونه معرفی باعث می شود که خواه ناخواه نقش روحانیت را در این مسائل کم رنگ ببیند و حتی نام های امثال آیت الله سید حسن مدرس آیت الله کاشانی و ..... را نشوند و از یاد ببرد

در این که مسئله کشف حجاب توطئه ای انگلیسی - آمریکایی بوده شکی نست اما چرا در این مجموعه اشاره ایی به مبارزات آیت الله سید حسن مدرس و آیت الله بروجردی و دیگر مراجع روحانیون نشده است؟

لازم می دانم گوشه ایی از مبرزات سیاسی آیت الله بروجردی را در عصر رضاشاه پهلوی به طور خلاصه بیان کنم:

زمانی­که آیت­الله بروجردی در نجف بودند، در منزل ایشان جلساتی تشکیل می­شد که از عمده­ترین دلایل تشکیل این جلسات و نشست­ها بررسی اوضاع ایران و مسائلی بود که به وسیله حکومت رضاخان بر روحانیت می­گذشت؛ زیرا تازه مسئله کشف حجاب و نیز محدودیت در برگزاری جلسات مذهبی و فشار روزافزون بر روحانیت آغاز شده بود. حضرات­ آیات "نائینی" و "اصفهانی" با دریافت تلگراف علمای متحصن در قم، به حمایت از آنها برخاستند و تصمیم گرفتند نظرات و پیشنهادات خود را درباره تحصن علما در قم به گوش رضاخان برسانند، بنابراین آیت­الله بروجردی، "شیخ احمد شاهرودی" را به نمایندگی از طرف خود انتخاب می­کردند تا ضمن حرکت به سوی ایران و ملاقات با علمای قم و دادن دستورالعمل­های لازم به آنها به تهران بروند و خواسته­های علما و مهاجرین قم را به مقامات حکومتی منعکس کنند. آیت­الله بروجردی زمانی که به مرز خسروی رسیدند، از طرف ماموران رضاخان دستگیر و به تهران انتقال و زندانی شدند؛ اما رضاخان بعد از مدت کوتاهی دستور آزادی ایشان را دادند. ایشان بعد از آزادی به مشهد مقدس می­روند و حدود هشت ماه در آن­جا می­مانند1

   علت بازداشت آیت­الله بروجردی صرفا گزارش سفارت ایران از ملاقات­های ایشان با علمای نجف بود؛ به ویژه در این زمان که رژیم رضاشاه به تازگی بحران مهاجرت علمای اصفهان به قم را پشت سر گذاشته بود، حساسیت بیشتری درباره فعالیت­ های عتبات داشت2

باید دید که این سریال در نهایت چه می شود با این نوع روایت داستان احتمالا در اتفاقات بعدی در جریان مصدق و آیت الله کاشانی طوری سریال پیش رود که حق با مصدق باشد و نقش آیت الله کاشانی نادیه گرفته شود

و این تمام مشکلات این سریال نیست بلکه در قسمت اخیر این مجموعه شاهد پایین آوردن شان حضرت زهرا(س) بودیم که در آن سکانس خواهر میرزا در حالت مرگ چندبار نام حضرت زهرا(س) را می برد و نوری اتاق را فرا می گیرد این گونه نشان دادن مادر سادات (س) بسیار خطرناک است البته این مسئله در سریال ماه رمضان سال گذشته شبکه سه سیما با عنوان خداحافظ بچه شاهد بودیم که در قسمتی از آن مجموعه مادربزرگ بیدار شدن خوابش را این گونه بیان می کند که حضرت زهرا(س) گفت : دیدن نتیجه ات تو را بهشتی نمی کند بلکه بستگی به اعمال تو دارد که این مطلب را حتی یک مبلغ ساده هم که در روستا هستند می توانست بیان کند

4

حرف آخر:

اگر قرار است با ساختن این نوع سریال ها نقش روحانیت و مرجعیت نادیده گرفته شود همان بهتر که سریالی ساخته نشود

 

 

البته صحبت درباره این سریال ها بسیار است که در این مقاله نمی گنجد

به هر حال بر حسب وظیفه نکاتی را لازم دانستم که بیان کنم امیدوارم که مثمل ثمر قرار گرفته باشد این مقلات ادامه خواهد داشت به شرط حیات

انشالله

کوتاهترین دعا برای بزرگترین آرزو :              اللهم عجل لویلک الفرج

------------------------------------------------------

پی نوشت:

1.دوانی، علی؛ مفاخر اسلام، تهران، مرکز اسناد، ج 12، 1379، ص117.
2 بصیرت منش، حمید؛ علما و رژیم رضاشاه، تهران، عروج، 1377، ص428.


 



موضوعات مرتبط: مقالات، ،
[ شنبه 28 ارديبهشت 1392 ] [ 1:32 ] [ علیرضا پورمسعود ] [ ]

ما برای دین یا دین برای ما

 

به بهانه رسیدن فاطمیه به فکر افتادم که این دین چگونه به من رسیده است و فهمیدم در راهی که هستم باید ان طور که زهرا و علی برای دین ایستاده اند باید من هم به بایستم برای خیلی از مردم حل نشده است این مسئله که ما برای دین یا دین برای ما  و هیچ کس به این سوالات پاسخ نداده است که آیا ما باید برای دین فدا شویم یا دین برای ما آیا از حق خود برای دین باید بگذریم  یا دین برای ما از حق خود بگذرد ؟

و سوال های بسیاری دیگر که هیچ کس به آن ها پاسخ نداده است

اما مسئله این است ما دوست نداریم برای دین هزینه بدهیم علی برای اینکه دین باقی بماند و وحدت مسلمانان حفظ شود ناموس خود را فدا کرد و دختر رسول خدا برای دفاع از دین و امر خدا (خلافت) جان خود را گذاشت و برای اسلام سیلی خورد.

از خود سوال می کردم که من چند بار برای دین سیلی خوردم حالا سیلی که هیچ غم هم نخورده ایم و حتی درد دین هم نداشته ایم بعد می خواهیم جوانان هم به دین  دعوت کنیم اما حاضر نیستیم در این دعوت سیلی یا فحش یا متلک بشنویم با این تفاسیر من نمی توانم خود را شیعه علی و زهرا معرفی کنم

اما  در راهی که هستم تصمیم جدی گرفته ام که برای دین اسلام هزینه بدهم

انشالله

خالی از لطف نیست داستانی را بخوانید از دوست اینترنتی که کرامت حضرت زهرا (س) را نقل می کرد

بخوانید شاید آتش گرفته اید:

حدود ده سال است که ساکن مجیدیه هستیم و در تمام این مدت با یک خانواده ارمنی همسایه ایم که انسانهای شریفی هستند، حدود یک سال پیش دختر همسایه مبتلا به بیماری ای شد که باعث فلج شدن هر دو پایش گردید. از آن روز مدام مداوا و طبابت و عوض کردن این دکتر و آن دکترشان شروع شد، ولی فایده ای نکرد

 

پارسال یه روز (أیام  فاطمیه بود ) که مرد همسایه داشت میرفت سر کار من هم از در بیرون میرفتم و باهم روبرو شدیم و پس از سلام و احوالپرسی جویای احوال دخترش شدم. گفت: این همه دکتر متخصص و گران قیمت هیچ تاثیری نداشت و هنوز دخترم قادر به حرکت نیست.
به او گفتم: میخواهی دکتر متخصصی را به تو معرفی کنم که حتما این درمان از دستش بر میاد؟؟
گفت: اگر چنین کسی هست و فکر میکنی میتونه خوب بگو!
گفتم: ما مسلمونا یه بانوی بزرگواری داریم به اسم حضرت فاطمه زهرا (س) اگر به او متوسل شوی و از او بخواهی مطمئنم مشکلت حل می‌شود. وقتی این را شنید لبخندی زد و سوار ماشینش شد و گفت: از اینهمه دکتر فوق تخصص و متخصص چکاری بر آمد که از توسل بربیاد؟ ولی دوستام چند تا فوق تخصص که تازه از اروپا آمده اند بهم معرفی کردند. سراغ اونها میرم ببینم چکار میکنند، و خداحافظی کرده و رفت.
من هم به دنبال کارم رفتم و دیگر از آنها خبر نداشتم تا اینکه چند هفته بعد به در خانه ما آمد زنگ زد و مرا کار داشت. رفتم دم در و پس از سلام و احوال پرسی جویای حال دخترش شدم. با چشم گریان گفت: بعد از آن روز که باهم صحبت کردیم من سراغ چندین متخصص دیگر رفتم ولی هیچ اثری نکرد. در صف انتظار یکی از متخصصین بودم و دخترم در کنارم خواب بود ،
ناگهان یاد حرفهای تو افتادم و در دلم متوسل شدم به همان کسی که گفتی و گفتم: ای خانم بزرگواری که فلانی تو را معرفی کرد و من اسمت را یادم نیست ، من تاجر فرش هستم، نذر میکنم که اگر دخترم را شفا بدهی ، برای تمام صحن های حرمت فرش دستباف هدیه میکنم، در همین حال و هوای خودم بودم که دیدم دخترم مرا تکان میدهد، به خودم آمدم ، دخترم گفت : بابا ببین من راه میرم. اون خانم گفت: بابات از من خواسته که تورو خوب کنم. از جات بلند شو و منو بلند کرد و من تونستم رو پاهام واستم و راه برم. و حالا در حالی که از تو برای معرفی این خانم خیلی ممنونم ، ازت خواهش میکنم آدرس حرمش رو بدی تا من نذرمو ادا کنم
اینجا دیگه من بودم که زار می‌زدم که ای مرد، تو بی خبری که خانم بزرگ و با کرامت ما زهرای اطهر نه که حرم ندارد بلکه قبر مشخصی هم ندارد

یا رب الزهرا بحق الزهرا اشف صدر الزهرا بظهور الحجه



موضوعات مرتبط: دلنوشته، مقالات، ،
[ سه شنبه 6 فروردين 1392 ] [ 16:29 ] [ علیرضا پورمسعود ] [ ]

همواره در انیمیشن ها شاهد هستنیم که با بنیاد گرایی دینی مبارزه می شود اما این بار در انیمیشن ها میبینیم که به مسئله منجی گرایی و اخرالزمان پرداخته می شود

 

 

 

خلاصه:
انیمیشن پاندای کونگ فوکار به تقابل میان نیروهای خیر وشر می پردازد و از گزاره های آخرالزمانی و منجی گرایی استفاده می نماید. تقابل میان خیر و شر را در قالب تقابل دو نیروی یین و یانگ یا انرژی مثبت و منفی نشان می دهد که دو شخصیت پاندا و پلنگ (تای لانگ) بیانگر آن می باشند.
این داستان به ظرافت های خاصی که در داستان و انیمیشن خود دارد، ذهن مخاطب را با گزاره های منجی گرایی، هزاره گرایی، تقابل خیر وشر و… در مکتب کنفسیوسی چنین آشنا می نماید و در نهایت برخی از مفاهیم مشترک با مهدویت در اسلام را مورد تحریف قرار می دهد.
در این مقاله سعی داریم به پرسش های زیر پاسخ گوییم.
۱- آیا فضای انیمیشن برای کودکان، بدور از مفاهیم فلسفی و کلامی می باشد؟
۲- آیا انیمیشن هایی چون پاندای کونگ فوکار، در جهت ایجاد فضای آخرالزمانی تلاش می نمایند؟
۳- آیا مفاهیم آخرالزمانی و منجی گرایی که در این انیمیشین ارائه می گردد، با مبانی اعتقادی شیعه در مهدویت سازگار است؟
۴- آیا کارتونی که برای کودکان ساخته می شود، تنها یک داستان سرگرم کننده است، یا دارای ابعاد پیچیده تری می باشد؟
این پژوهش دارای ابعاد زیر می باشد.
الف – خلاصه داستان پاندای کونگ فو کار
ب- مفاهیم و نکات داستان

 

 

الف- خلاصه داستان پاندای کونگ فو کار
بعد از کشف اسرار هماهنگی و تعادل و اسرار کونگ فو توسط استاد ادوی (لاک پشت)، نزدیک به هزار سال است که معبد چی و مردم شهر منتظر انتخاب شدن و ظهور جنگ جوی اژدها هستند تا تقدیر زندگی را کامل کند و آنها را به آرامش برساند. یکی از شاگردان معبد چی (تای لانگ) پس از آموزشهای فراوان کونک فو ، نامزد جنگ جوی اژدها می گردد، اما استاد ادوی ، قلب او را تاریک می بیند و او را انتخاب نمی کند. تای لانگ برای تصاحب طومار اژدها که به فرد قدرت جنگ جوی اژدها را می دهد دست به شرارت می زند اما استاد ادوی با او مقابله می کند و او به زندان می افتد.
پس از تای لانگ ، ۵ نفر برای رسیدن به مقام جنگ جوی اژدها ، آموزش می بینند تا یکی از آنها انتخاب گردد. زمانی که تای لانگ، پس از بیست سال، احتمال فرارش از زندان مطرح می گردد، مسابقه انتخاب جنگ جوی اژدها از میان گروه پنج ( ببر ، میمون ، لک لک ، مار و مانیتس ) آغاز می گردد اما با حادثه ای غیر منتطره ، پاندا که یک شاگرد آشپز بوده است به وسط میدان می افتد و توسط استاد ادوی به عنوان جنگ جوی اژدها انتخاب می گردد. استاد چیفو و گروه ۵ با انتخاب پاندا مخالف هستند. با فرار کردن تای لانگ از زندان، گروه ۵ برای مقابله با او می روند و استاد ادوی هدایت معبد را به استاد چیفو (راکن) می سپارد و می میرد.
استاد چیفو به آموزش پاندا می پردازد. گروه ۵ از تای لانگ شکست می خورند و تای لانگ به شهر می رسد و استاد چیپو را شکست می دهد، اما در نهایت پاندا در مقابل تای لانگ می ایستد بخاطر ویژگی های خاص جسمی اش، بر او غلبه می نماید و تای لانگ را شکست می دهد وآرامش را به شهر و معبد باز می گرداند.
ب – مفاهیم و نکات داستان
دراین قسمت بدلیل کثرت نکاتی که در این انیمیشن وجود دارد، بطور خلاصه به این نکات اشاره می نماییم تا خواننده محترم با آنها اشنا گردد و برای تحقیق بیشتر هر یک از این نکات را بطور تخصصی مورد بررسی قرار دهد.



۱- تیتراژ ابتدایی فیلم :

قرار گرفتن رزمی کار بر روی ماه. این قسمت شبیه به قرار داشتن جوکو در بازی پاسور می باشد که از روی ماه به سمت زمین نگاه می کند. در فیلم نیز، فرد رزمی کار پس از نشستن بر روی ماه با قلاب ماهیگیری به سمت زمین قرار می گیرد. نکته ای که می توان از این شباهت برداشت نمود، هدف بازی پاسور و هدف کارتون و فیلم می باشد.
رسالت اصلی بازی هایی همچون پاسور و امثال آن، سرگرم نمودن انسانها می باشد. سرگرم نمودن به معنای مشغول شدن به امور لغو و بیهوده که فایده ای جز اتلاف وقت و غافل شدن از مسیر حرکت بندگی ندارد. بازی هایی همچون پاسور و امثال آن رسالت اصلی آنها، ایجاد غفلت وبی توجهی نسبت به خداوند و مسیر بندگی او می باشد. شیطان برای ایجاد غفلت میان بندگان خداوند روشها و ابزارهای مختلفی را تولید نموده است که بازی ها و مسابقات و ورزشها و فیلم ها و… از انواع آن می باشند. رسالت اصلی سینمای هالیودی که باعث آگاهی و بیداری انسان ها نمی شود نیز در راستای غفلت زایی و دوری یاد خدا می باشد.
نماد فرد رزمی کار بر روی ماه نیز یادآور ماهیت غفلت زایی این کارتون ها و فیلم ها است که اگر فرد متوجه آن نباشد در غفلت و سرگرمی غرق می گردد.

۲- انتخاب پاندا به عنوان قهرمان داستان :

نکته ای که قابل توجه می باشد این است که در میان تمام حیوانات دارای قابلیت های مختلف هستند، چرا پاندا انتخاب شده است؟ پاندا حیوان ملی و نماد ملی کشور چین می باشد. پاندا نماد سرزمین چین و فرهنگ و تمدن چین می باشد. پیامی که این انتخاب به مخاطب انتقال می دهد، این نکته است که جنگ جوی اژدها، کسی که باعث آرامش دره جهانی می شود کسی که در مقابل هجوم – جبهه شر و مشکلات می ایستد و مقابله می کند، منجی دره تمدن جهانی پاندا یا همان کشور چین می باشد. در این انیمیشن ، چین با استفاده از سمبل کشور خود ، یعنی پاندا ، خود را منجی مشکلات جامعه جهانی معرفی نموده است.

- طراحی اندام پاندا، چاقی، بی قواره گی، بی دست و پایی، تنبلی و رخوت، آرامش :

در طراحی و شخصیت پردازی پاندا، تلاش شده است تا او را اوج تنبلی ، سستی و چاقی نشان دهند. استفاده از این پردازش دارای دو بعد می باشد، اول اینکه او را مظهر نرمی، آرامش و تغییرپذیری نشان دهند که سمبل انرژی یین و نیروی چی می باشد و دوم اینکه ویژگی های جنگ جوی اژدها را بر خلاف انتظار معرفی می نماید.
مکاتب شرقی، جهان را از مقابل و تبدیل دو انرژی یین و یانگ یا انرژی مثبت و انرژی منفی می دانند، انرژی یین مظهر آرامش ، نرمی ، انعطاف پذیری می باشد و انرژی یانگ مظهر سختی ، شدت و قدرت می باشد. طراحی شخصیت و اندام پاندا، او را سمبل انرژی یین ، یعنی نرمی ، آرامش و انعطاف پذیری قرار داده است.

۴- علاقه پاندا به کونگ فو در خواب و بیداری :

پاندا در خواب و بیداری بدنبال فراگیری و بکار بردن کونگ فو می باشد. او در اتاقش عروسک های قهرمانان کونگ فو را جمع نموده و در و دیوار اتاقش از عکس های مختلف کونگ فو پر شده است. این علاقه پاندا به کونگ فو ، تبلیغ ورزشهای رزمی چین و جذب جوانان دنیا به این سبک رزمی می باشد. این سیاست را در طول ۵۰ سال گذشته با ورود ورزش های رزمی به سینما، از طرف فیلم سازان مختلف شاهد هستیم. موج فیلم های رزمی بروس لی، جکی جان، جت لی و… همگی در راستای جهانی سازی ورزش های رزمی چین می باشد. این علاقه پاندا نیز به مخاطب کودک، خود انتقال داده شده کودکان جهان از کودکی شیفته ورزش کونگ فو می گردند و نسبت به ورزش های ملی و سنتی خود بیگانه می شوند.

5- پنج قهرمان رزمی کار ( ببر ، میمون ، لک لک ، مار ، مانتیس) :

برای انتخاب جنگ جوی اژدها ، ۵ نفر در معبد چی در حال آموزش می باشند. این ۵ حیوان نماینده چهار دسته از موجودات می باشند، ببر و میمون نماینده دسته پستانداران ، لک لک نماینده دسته پرندگان، مار نماینده خزندگان و مانتیس نماینده دسته حشرات می باشند. در واقع تمامی موجودات در انتخاب جنگ جوی اژدها ، نماینده دارند و تلاش می کنند تا انتخاب گردند. درگیر شدن تمامی دسته های موجودات اعم از پستانداران، پرندگان، خزندگان و حشرات در مسئله انتخاب جنگ جوی اژدها ، نشانگر اهمیت این موضوع و همه گیر بودن آن می باشد. در واقع مسئله جنگ جوی اژدها یا منجی شهر زمین، مربوط به تمام موجودات می باشد و در سرنوشت تمام موجودات تأثیرگذار می باشد، به همین دلیل تمامی دسته های جانوری در انتخاب آن شرکت دارند. این مطلب بیانگر این نکته است که مسئله منجی تنها مختص به انسان ها نمی باشد بلکه دیگر موجودات نیز با آن در ارتباط می باشند. (۱)
در واقع منجی در جایگاه حجت خداوند بر روی زمین و برای موجودات در حفظ زمین و حفظ حیات و بقاء بر روی زمین نقش دارد، به همین دلیل دیگر موجودات نیز نسبت به آن مسئولیت دارند. هر چند داستان پاندای کونگ فوکار بر مبانی شیعه ساخته نشده است اما به برخی از آنها اشاره شده است.
می توان این اشاره را بطور تصادفی دانست یا این که میان مبانی تفکر شیعی در مهدویت با تفکر کنفسیوسی در چین مشترکاتی وجود داشته باشد. همچنین این احتمال وجود دارد که از مبانی تفکر شیعه به نام خود استفاده نموده باشند.

۶- شهروندان شهر تنها سه حیوان هستند : اردک ، خرگوش و خوک :

استفاده از این سه حیوان به عنوان شهروندان شهر، دارای نماد می باشد. اردک در فرهنگ اسلامی و عرفان اسلامی ، نماد حرص و آز می باشد که به خاطر حرصی که در جستجوی میان گل ولای برای پیدا کردن کرم می زند، سمبل صفت حرص شده است. خرگوش نیز به دلیل قدرت تکثیر زیاد و جوندگی اش ، سمبل شهوت نیروی جنسی و شهوت شکم می باشد.
خوک بدلیل نجاست خواری جزء حرام گوشتان می باشد و ویژگی ای که دارد، فاقد غیرت و تعصب نسبت به جفت خود می باشد خوک تنها حیوانی است که اگر خوک دیگری با جفتش نزدیکی نماید، واکنشی نشان نمی دهد. به همین دلیل مصرف گوشت خوک باعث بی غیرتی و بی تفاوتی نسبت به ناموس می گردد، و به همین دلیل در اسلام حرام شده است. استفاده از این حیوانات در داستان پاندا، سمبل بی تفاوتی، مصرف گرایی، سطحی نگری، لذت طلبی جامعه انسانی می باشد که تنها به دنبال لذت های دنیایی و مصرف گرایی می باشد. از تفکر و تعمق در موضوعات و امور عالم فاصله گرفته است.
این جامعه سمبل جامعه لیبرال دموکراسی می باشد که اصالت را بر اباحی گری و لذت طلبی می داند و نسبت به حوادث و مشکلات و مسئولیت های آفرینشی، بی تفاوت می باشد. شاید سازندگان پاندای کونگ فوکار ، مبانی اسلامی را نسبت به شخصیت پردازی حیوانات ندانسته باشند، اما برای نشان دادن فرهنگ اباحه گری، بی تفاوتی، سطحی نگری، فانتری منشی، لذت طلبی و مصرف گرایی، بهترین حیواناتی که می توانستند انتخاب نمایند ، خوک و خرگوش و اردک می باشد.

۷- شخصیت استاد ادوی ( لاک پشت ) :

استاد ادوی کسی است که برای اولین بار اسرار تمرکز و هماهنگی در جهان را کشف نموده است و بر اساس آن فنون کونگ فو را ابداع نموده است. شخصیت ادوی ، شخصیتی پیامبرگونه دارد ، مکتب خاصی را ابداع نمود، از الهام برخوردار است، بیشتر در حال مراقبه و تفکر است ، نقش هدایت کنندگی دارد ، اوست که جنگ جوی اژدها را معرفی می نماید ، هزار سال است که منتظر آمدن جنگ جوی اژدهاست ، برخی مطالب را پیشگویی می نماید و… این شخصیت پردازی او را دارای ابعاد پیامبری معرفی می نماید.
در واقع ادوی پیامبری است که منجی را پیش بینی می کند و ویژگی های او را بیان می کند و در نهایت منجی اصلی ( جنگ جوی اژدها ) را معرفی می نماید.
استاد ادوی در ابتدای داستان ، پس از یک مراقبه ، آمدن تای لانگ ( نیروی شر ) را پیش بینی می کند و می گوید: به من الهام شده است که تای لانگ باز می گردد. این نوع الهام شبیه پیش گویی هایی است که توسط پیامبران گذشته پیرامون ظهور و خروج دجال در آخرالزمان بیان شده است. (۲)
استاد ادوی در داستان ، نقش هدایت کننده اصلی و پیرو مرشد را ایفا می نماید و انتخاب لا ک پشت برای این شخصیت به خاطر نزدیک بودن عملکرد طبیعی آن با این شخصیت پردازی می باشد.

۸- شخصیت تای لانگ ، نماد نیروی شر :

تای لانگ نماد سختی ، شدت ، قدرت و خشونت می باشد که سمبل نیروی یانگ می باشد. تای لانگ بچه سر راهی بوده است که جلوی معبد چی گذاشته می شود و استاد چیفو آن را بزرگ می کند و به او آموزش می دهد. هنگامی که برای انتخاب جنگ جوی اژدها شدن آماده می شود ، استاد ادوی قلب او را تاریک می بیند و موافقت نمی کند. نکات قابل توجه در این داستان این است که جنگ جوی اژدها باید دارای قلبی روشن باشد. قلب تاریک یا قلب روشن ، ضمیر روشن یا دل سیاه، از گزاره های معرفتی و اخلاقی اسلامی می باشد. مباحثی که در اخلاق و عرفان پیرامون قساوت قلب یا نورانیت قلب مطرح می گردد، موید این نکته می باشد و جالب اینکه در این داستان، شرط انتخاب شدن برای منجی ، نورانیت قلب می باشد.
نکته دیگر اینکه تای لانگ یک بچه سر راهی می باشد که اصل و نسب درستی ندارد ، چه کسی او را جلوی در معبد می گذارد؟ تای لانگ چگونه متولد شده است؟ آیا گذاشتن او در جلوی معبد ، هدف مند بوده است؟ آیا استاد چیفو دچار غفلت نشد که یک بچه سر راهی را که معلوم نیست فطرتش پاک است یا ناپاک ، به معبد آورد و تعلیم داد؟
آیا این یکی از روشهای شیطان نیست که افراد تاریک دل را به روشهای مختلف وارد جبهه حق می کند تا در مسیر حبهه حق مشکل ایجاد کنند؟ آیا جبهه شر برای مقابله با جبهه خیر به لباسهای مختلف در نمی آید تا بتواند در آن نفوذ نماید؟ جریان نفوذ جبهه باطل در جبهه حق ، همواره در طول تاریخ بوده است و جبهه حق همواره از این قسمت آسیب های جدی خورده است.
انتخاب امیه به فرزند خواندگی عبدالشمس و خریده شدنش در شام توسط عبدالشمس و سپس شکل گیری دودمان بنی امیه در قریش و اسلام ، از این نمونه است. این نفوذ و آسیب تا آخرالزمان ادامه دارد و در مقابل حضرت حجت ، سفیانی قرار می گیرد که از دودمان ابوسفیان و بنی امیه می باشد.
جبهه باطل از غفلت جبهه حق سوء استفاده می کند و در آن نفوذ می نماید. تای لانگ نماد نیروی شر می باشد که در دل جبهه خیر لانه می کند و هنگامی که به اوج می رسد ، خروج می نماید.

۹- تقابل میان خیر وشر :

یکی از گزاره های مهم در داستان پاندای کونگ فوکار ، تقابل میان خیر و شر می باشد. تاریخ بشر بر محور تقابل میان خیر و شر یا حق و باطل گذشته است. جبهه باطل همواره تلاش نموده تا بر جبهه حق پیروز گردد و شرارت و فساد را در عالم گسترش دهد. این تقابل از ابتدای خلقت وجود داشته و در آخرالزمان اوج به خود می رسد و در نهایت با پیروزی جبهه حق، خیر و صلح و صلاح بر جهان سیطره می یابد.
داستان پاندا با استفاده از این تقابل تاریخی، موضوع و محوریت داستان خود را بر این مطلب می گذارد و پاندا به عنوان نماد نیروی خیر و تای لانگ به عنوان نماد نیروی شر در برابر یکدیگر قرار می گیرند و در نهایت پاندا پیروز می گردد.
اساس فلسفه کنفسیوس چین بر این تقابل و تعامل میان خیر و شر بنا شده است. این فلسفه حرکت عالم را از تقابلات میان این دو می داند و دو انرژی یین و یانگ را نماد این دو عالم می داند.
این تقابل در اکثر ادیان و مکاتب آمده است و پیرامون آینده آن پیشگویی هایی شده است. (۳)

۱۰- شکل گیری خیر و شر از معبد و مدرسه کونگ فو :

در داستان پاندای کونگ فوکار ، محل شکل گیری نیروی شر ، معبد چی و مدرسه کونگ فو می باشد. تای لانگ ، نماد شرارت و باطل در همین معبد بزرگ می شود ، آموزش می بیند و نامزد جنگ جوی اژدها می گردد. همچنین گروه پنج و پاندا نیز در همین معبد آموزش می بینند و رشد می کنند. پیامی که این نکته به مخاطب القا می کند این است که خیر و شر ، هر دو از معبد و دین صادر می گردد. دین است که پرورش دهنده نیروی شر می باشد.
معبد به عنوان سمبل دین ، زادگاه خیر و شر معرفی می گردد. این نوع نگاه در واقع سیاه نمایی پیرامون دین و رسالت آن می باشد. آیا معبد به عنوان تربیت و تزکیه در دین ، می تواند محل رشد و آموزش و تربیت افراد شرور و جبهه باطل باشد؟ دین ، معبد و مسجد ، برای مقابله با شرارت و جبهه باطل است. دین و معبد نمی توانند هم پرورش دهنده شرارت باشند هم پرورش دهنده خیر و صلاح . ذات دین ، ضدیت با شر و باطل است و از متن دین خیر و صلح بیرون می آید.
داستان پاندا در این قسمت دارای تناقض می باشد. اگر باطن و قلب تای لانگ سیاه می باشد ، چرا استاد ادوی در ابتدای آموزش و پذیرش تای لانگ با آمدن او مخالفت نکرد؟ چرا اجازه رشد و پیشرفت تای لانگ را داد و اسرار کونگ فو را در اختیار او قرار داد؟ در حقیقت در داستان پاندا ، نگاهی که به دین می شود ، نگاهی خنثی می باشد. دین هم می تواند منبع خیر باشد و هم منبع شر گردد و این از نکات انحرافی این داستان می باشد.

۱۱- زندانی شدن تای لانگ و از بین نبردن آن :

در داستان پاندای کونگ فو کار ، تای لانگ به عنوان نماد شر ، پس از انجام شرارت به زندان انداخته می شود. نکته مهم و قابل توجه این است که زمانی که شرارت و باطل بودن تای لانگ مسجّل گردید ، چرا او را از بین نمی برند و تنها به زندانی کردن آن اکتفا می نمایند؟ تای لانگ در مبارزه نهایی اش با پاندا نیز از بین نمی رود بلکه شکست می خورد. چرا جبهه حق ، افراد جبهه باطل را از بین نبرده تا شر و بدی ریشه کن گردد؟
این نکته گویای این مطلب است که باطل هیچ گاه بطور کامل از بین نمی رود بلکه شکست می خورد و ضعیف می گردد، در طول تاریخ نیز تقابل میان حق و باطل اینگونه بوده است. اما اگر بپذیریم که باطل هیچ گاه از بین نمی رود و همواره وجود دارد، جنگ میان خیر و شر و حق و باطل، تا کی ادامه خواهد داشت؟ آیا عاقبت جهان با غلبه حق و از بین رفتن باطل همراه خواهد بود؟ آیا برای جهان عاقبت و پایانی وجود دارد که بدون باطل و شرارت باشد؟ آنچه از مبانی اعتقادی شیعه بر می آید، در زمان ظهور حضرت ، با مقابله ایشان با منابع اصلی شرارت مانند شیطان ، سفیانی ، یهود ، غرب و… اصل شر از میان می رود و جامعه بشری دیگری شاهد منابع شرارت زا نخواهد بود. (۴)
با از بین رفتن شیطان به عنوان ابر استراتژیست جبهه باطل ، دنیا شاهد گسترش و فراگیری صلاح و آرامش خواهد شد و اندکی از مفسدین که باقی می مانند در ضعف و ذلت قرار می گیرند و برای همیشه خیر و صلح بر جهان حاکم می گردد. اما در داستان پاندای کونگ فوکار، شر و بدی کامل از بین نمی رود و منبع شر تنها شکست می خورد و در زمان دیگر با قدرت گرفتن دوباره شروع به فتنه انگیزی می نماید.
یکی از نکات انحرافی این داستان همین می باشد که تقابل میان خیر و شر تمام نمی شود و اهل شر نابود نمی شوند. در واقع جبهه خیر ، وجود افراد شرور و جبهه شر را پذیرفته اند و در تعامل با آنها قرار می گیرند. این نکته ، ضعف فلسفه کنفسیوسی چین را نمایان می سازد، که اگر نیرو و انرژی منفی در جهان نباشد، حرکت و جریان انرژی و جهان چگونه خواهد بود؟ چون فلسفه یین و یانگ ، لازمه اش وجود دو نقطه متضاد و مقابل در این جهان می باشد.
در واقع فلسفه چین برای دوره ظهور که انرژی مثبت و خیر مطلق بر جهان حاکم است ، توضیحی ندارد.

۱۲- سخن استاد ادوی : وقتی سرنوشت این را رقم زده ، نمی شود مانع آن شد.

زمانی که استاد ادوی خروج تای لانگ را پیش بینی می نماید، استاد چیفو آنرا غیر ممکن می داند و امنیت زندان را در حدی می داند که خروج تای لانگ از آن محال می باشد. استاد چیفو برای محکم کاری پیکی را به زندان می فرستند تا امنیت زندان افزایش یابد ، اما استاد ادوی می گوید: وقتی سرنوشت این را رقم زده ، نمی شود مانع آن شد.
جمله فلسفی و تامل برانگیز او در بردارنده مباحث عمیق جبر و اختیار ، قضا و قدر ، قدر حتمی و غیر حتمی و علم الهی و اراده الهی می باشد. خروج تای لانگ جزء کدامیک از این موارد است؟ آیا قضا و قدر حتمی است و غیر قابل برگشت است؟ آیا اراده انسانی در عدم وقوع یا وقوع آن دخالتی ندارد؟ به نظر می رسد در این جمله برای اراده انسان و وظیفه بشری جایگاهی قائل نشده است و نوعی جبرگرایی را القاء می نماید. اراده انسان ها می تواند با عمل پیش گیرانه و تلاش بسیار قضا و قدر غیر حتمی را تغییر دهد و سرنوشت را عوض نماید. آنچه در دستورات دینی پیرامون عمل صالح و دعا بیان شده است در جهت تغییر قضا و قدر غیر حتمی می باشد.
پیش گویی خروج تای لانگ ، بسیار شبیه پیش گویی های خروج سفیانی و دجال می باشد. حتی خروج سفیانی که جزء علائم حتمی ظهور حضرت حجت (عج) می باشد، امکان بداء را دارد و ممکن است که بدون خروج سفیانی ظهور محقق گردد ، که این به عمل انسان ها ، خصوصاً مسلمانان بستگی دارد. (۵)
آنچه از مقدرات و علم الهی می باشد ، در دو لوح قرار دارد :
۱- لوح محفوظ: که آن لوحی است که هر چه در آن نوشته شود، پاک نشده و مقدرات آن تغییرنمی یابد؛ چرا که مطابق با علم الهی است: «بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ» (6)
«بلکه آن قرآن مجیدی است که در لوح محفوظ ثبت گردیده است»: مانند مسئله ظهور.
۲- لوح محو و اثبات: بنابر شرایطی، سرنوشتی که برای یک فرد یا جریان مطرح شده است بواسطه تغییر برخی امور یا انجام برخی کارها تغییر می کند. مانند طول عمر.
مسئله خروج سفیانی، یا خروج تای لانگ در این داستان ، جزء مواردی است که در لوح محو واثبات قرار دارد و امکان تغییر و بداء در آن می باشد. اصولا یکی از دلایل صدور روایاتی که خروج سفیانی را پیش گویی نموده و یا از فتنه های آخرالزمان گفته است، آگاهی ما برای پیشگیری از آن می باشد. در واقع نباید نسبت به حوادث آخرالزمان ، حالت منفعل داشت و منتظر منفعل بود ، بلکه انتظار پویا و واقعی انتظاری است که برای ظهور حضرت زمینه سازی می نماید و برای زمینه سازی با جریانات مخالف ، مقابله می نماید. به همین دلیل تلاش برای عدم شکل گیری جریان سفیانی و خاموش کردن آن در نطفه از الزامات نهضت زمینه ساز می باشد.
بنابراین جمله فلسفی که استاد ادوی بیان می کند ، القاء کننده انفعال نسبت به شکل گیری حوادث و فتنه های آینده است و نوعی جبرگرایی را در سرنوشت تأیید می کند.

نکته قابل تامل در مورد منجی گرایی ر این انیمیشن این است که منجی از میان آن پنج نفر نمی باشد که آن پنج نفر را می توان گفت: نماد پنج تن آل عبا می باشند و این نکته را می رساند که منجی از میان پنج تن و نسل ان ها نمی باشد

همواره مشاهده می کنیم که چه در هالیوود و انمیشن های ان ها پنج تن مورد توهین های بسیار ظریف و هنری هستند مانند فیلم Imortals که پنج انسان خداگونه به روی زمین می آیند و یکی از آن ها زن می باشد که از پهلو صدمه می بیند و از بینن می رود و یکی از ان ها فرقش شکافته می شود یا یکی دیگر از ان ها سرش بریده میشود  و این ها هرگر اتفاقی نیست بلکه با استفاده از ضمیر ناخوداگاه و تکنیک شرطی سازی به دنبال تشکیک در عقاید کودکان و نوجوانان و جوانان ما هستند و ما حاضر به قبول کردن این موارد در فیلم ها نیستیم

نویسنده: علیرضا پورمسعود

 

التمــــــــاس  دعا



موضوعات مرتبط: حکایات، مقالات، ،
[ یک شنبه 5 آذر 1391 ] [ 2:0 ] [ علیرضا پورمسعود ] [ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهد آمد بر شوره زار دل ها باران نخواهد آمد شاید به شعر تلخم خرده بگیری اما جایی که سفره خالیست ایمان نخواهد آمد رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد... اللهم عجل لولیک الفرج علیرضا پورمسعود
نويسندگان
آخرين مطالب
برچسب‌ ها
هفته دوم بهمن 1392 هفته سوم بهمن 1392 هفته دوم دی 1392 هفته چهارم دی 1392 هفته دوم بهمن 1392 هفته سوم بهمن 1392 هفته سوم دی 1392 هفته دوم بهمن 1391 هفته چهارم بهمن 1391 هفته چهارم بهمن 1391 هفته سوم بهمن 1391 هفته چهارم دی 1391 هفته اول بهمن 1391 هفته چهارم بهمن 1391 هفته سوم بهمن 1391 هفته دوم دی 1391 هفته دوم بهمن 1391 هفته چهارم دی 1391 هفته دوم دی 1391 هفته چهارم بهمن 1391 هفته اول بهمن 1391 هفته چهارم بهمن 1391 هفته سوم بهمن 1391 هفته سوم دی 1391 هفته دوم دی 1391 هفته چهارم بهمن 1391 هفته سوم بهمن 1391 هفته دوم بهمن 1391 هفته اول بهمن 1391 هفته چهارم دی 1391 هفته سوم دی 1391 هفته دوم دی 1391 هفته سوم بهمن 1391 هفته دوم بهمن 1391 هفته اول بهمن 1391 هفته چهارم دی 1391 هفته سوم دی 1391 هفته دوم دی 1391 هفته چهارم بهمن 1390 هفته سوم بهمن 1390 هفته دوم بهمن 1390 هفته سوم دی 1390 هفته دوم بهمن 1390 هفته دوم بهمن 1390 هفته سوم دی 1390 هفته چهارم بهمن 1390 هفته سوم بهمن 1390 هفته دوم بهمن 1390
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 299
بازدید کل : 10474
تعداد مطالب : 106
تعداد نظرات : 153
تعداد آنلاین : 1

انتظار
کد لوگوی انتظار
بيداري انديشه
کسی واسه عاشقی