
مژده به ظهورامام مهدي(ع(از همان سالهاي آغازين ظهور اسلام آغاز شد و پيامبر گرامي اسلام(ص)در هر فرصت و مناسبتي که پيش مي آمد مردم را به ظهور عدالت گستر موعود در آخرالزمان بشارت ميدادند و آنها را از نسل و تبار، تولد وغيبت، ويژگيهاي ظاهري، نشانه هاي ظهور، شاخصه هاي قيام رهايي بخش و مؤلفه هاي حکومت جهاني آن حضرت آگاه مي ساختند.
تا آنجا که امروز ما با صدها روايت که از طريق شيعه و اهل سنت از آن حضرت نقل شده مواجهه ايم.1
اين سير پس از رحلت نبي مکرم اسلام(ص) در ميان اهل بيت طاهرين او(ع) استمرار يافت و هر يک از ايشان نيز در عصر خود تلاش کردند که باور مهدوي و فرهنگ انتظار را در ميان امت اسلامي زنده و پويا نگه دارند و بدين طريق پيروان خود را در برابر هجوم مصائب، رنجها، دردها و بلاهاي گوناگوني که از سوي حاکمان جور بر آنها روا داشته مي شد، صبر و پايداري بخشند.
حرکت رو به گسترش معارف مهدوي در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع)به اوج خود رسيد و آن دو امام بزرگوار ضمن تبيين، تشريح، پالايش و پيرايش آموزه هاي اسلامي در زمينه هاي مختلف اعتقادي، اخلاقي و فقهي و تحکيم پايه هاي ايماني پيروان خود، تلاش فراواني براي توسعه و تعميق انديشه مهدوي و فرهنگ انتظار در ميان شيعيان نمودند و با به جا گذاردن صدها روايت در اين زمينه، اين انديشه و فرهنگ را تازگي و طراوت بيشتري بخشيدند.2
پس از اين دو امام و پيش ازامام حسن عسکري(ع)امامي که بيش از همه بر مواريث شيعي در زمينه باور مهدوي و فرهنگ انتظار افزود و گنجينه هاي گرانبهايي براي امت اسلام به يادگار گذاشت امام رضا(ع(است.
براساس پژوهش مؤلف محترم مسند الإمام رضا(ع)3 و تتبع پژوهشگران ارجمند مجموعه ارزشمند معجم أحاديث الإمام المهدي(ع)4 افزون بر 30 روايت از امام رضا(ع) در زمينه باور مهدوي و فرهنگ انتظار نقل شده که هر يک از آنها ما را با بعدي از ابعاد بيکران شخصيت امام مهدي(ع) و قيام رهايي بخش و عدالت گستر آن حضرت آگاه ميسازد.
1. خالي نبودن زمين از حجتهاي الهي
امام رضا(ع) در مواضع متعددي با تأکيد بر اينکه زمين هيچگاه از حجت الهي و امام به حق خالي نميماند به طور غير مستقيم موضوع امامت را تثبيت ميکردند.
از جمله آن حضرت در پاسخ «سليمان الجعفري» يا «سليمان بن جعفر الحميري» که ميپرسد:
تخلو الأرض من حجةاللّه؟
آيا زمين از حجت خدا خالي ميماند؟
ميفرمايد:
لوخلت الأرض طرفة عين من حجة لساخت بأهلها.5
اگر زمين [به اندازه] يک چشم برهم زدن از حجت خالي بماند، ساکنانش را در خود ميبرد.
مضمون اين روايت از سوي تعدادي ديگر از راويان با تغييرات جزيي در عبارت، نقل شده است.6
براساس اين روايت تا آستانه قيامت زمين از امامي که حجت خداست خالي نخواهد ماند، هر چند که در مقاطعي از تاريخ اين حجت الهي بنابر ضرورتهايي در غيبت به سر برد.
2. نام و نسب امام مهدي(ع)
با توجه به لزوم شناخت امام دوازدهم و لزوم جلوگيري از حيرت و سرگرداني شيعه در شناسايي منجي موعود، امام رضا(ع) در احاديث متعددي، گاه به نقل از پدران و اجداد طاهرينش تا رسول گرامي اسلام(ص) و گاه بدون نقل از ايشان به معرفي سلسله نسب آن امام ميپرداختند.
از جمله در يکي از روايتهايي که امام رضا(ع) به واسطه پدران بزرگوار خود از رسول گرام اسلام(ص) نقل ميکنند، چنين آمده است:
أنا سيّد من خلق اللّه، عزّوجلّ، وأنا خير من جبرئيل و ميکائيل و اسرافيل و حملة العرش و جميع ملائکة اللّه المقربين و أنبياءاللّه المرسلين، و أنا صاحب الشفاعة والحوض الشريف و أنا و عليّ أبوا هذه الأمّة من عرفنا فقد عرف اللّه عزّوجلّ و من أنکرنا فقد أنکر اللّه، عزّوجلّ، و من عليّ سبطا أمّتي و سيداشباب أهل الجنّة، الحسن والحسين و من ولد الحسين تسعة أئمّة، طاعتهم طاعتي و معصيتهم معصيتي، تاسعهم قائمهم و مهديّهم.7
من سرور آفريدههاي خداي عزّوجلّ هستم؛ من از جبرئيل، ميکائيل، اسرافيل، حاملان عرش، همه فرشتگان مقرب خدا، و پيامبران مرسل خدا برترم؛ من صاحب شفاعت و حوض شريف [ کوثر [هستم. من و علي دو پدر اين امتيم؛ هر کس که ما را شناخت خداي عزّوجلّ را شناخته است و هر که ما را انکار کند، خداي عزّوجلّ را منکر شده است.
دو سبط اين امت و دو سيد جوانان اهل بهشت، حسن و حسين، از[ فرزندان ] علي اند و از نسل حسين نه امامند که پيروي از آنان پيروي از من و نافرماني از آنها نافرماني از من است. نهمين نفر از اين امامان، قائم )برپا دارنده) و مهدي آنان است.
آن حضرت در روايت ديگري ميفرمايد:
الخلف الصالح من ولد أبي محمد الحسن بن علي و هو صاحب الزمان و هوالمهدي.8
آن جانشين صالح از فرزان ابومحمد حسن بن علي است و او صاحب الزمان و مهدي است.
در روايت ديگري امام رضا(ع) پس از آنکه «دعبل» در پيشگاه آن حضرت قصيده معروف خود را در وصف اهل بيت ميخواند و در آن از قيام آخرين امام ياد ميکند، ميفرمايد:
يا دعبل الإمام بعدي محمد ابني و بعد محمد ابنه عليّ و بعد علي ابنه الحسن و بعدالحسن ابنه الحجة القائم المنتظر في غيبته، المطاع في ظهوره لولم يبق من الدنيا إلاّ يوم واحد لطوّل اللّه عزّوجلّ ذلک اليوم حتّي يخرج فيملاء الأرض عدلاً کما ملئت جورا.9
اي دعبل! امام پس از من فرزندم محمد و پس از محمد فرزندش علي و پس از علي فرزندش حسن و پس از حسن فرزندش حجت قائم است. همو که در غيبتش انتظار کشيده ميشود و در ظهورش اطاعت ميگردد.
اگر از [ عمر [دنيا يک روز بيشتر باقي نمانده باشد خداوند عزّوجلّ آن روز را آن قدر طولاني ميکند تا او قيام کند و زمين را از عدل و داد پر کند همچنانکه از جور و ستم پر شده بود.
در اين زمينه احاديث ديگري نيز از آن حضرت نقل شده که در اين مجال فرصت پرداختن به همه آنها نيست.10
3. صفات و ويژگيهاي امام مهدي(ع)
امام هشتم شيعيان(ع) در موارد متعددي به توصيف ويژگيهاي ظاهري و جسمي امام مهدي(ع) پرداخته اند تا باب هرگونه شبهه و اشتباه را بر مردم ببندند.
از جمله آن حضرت در پاسخ «ريان بن صلت» که ميپرسد:
أنت صاحب هذا الأمر؟
آيا صاحب اين امر [ حکومت اهل بيت(ع) [ شماييد؟
ميفرمايد:
أنا صاحب هذا الأمر ولکنّي لست بالذي أملؤها عدلاً کما ملئت جورا، و کيف أکون ذلک علي ماتري من ضعف بدني و إنّ القائم هوالذي إذا خرج کان من سنّ الشيوخ و منظر الشبّان، قويّا في بدنه حتّي لومدّ يده إلي أعظم شجرة علي وجه الأرض لقلعها ولو صاح بين الجبال لتدکدکت صخورها يکون معه عصا موسي و خاتم سليمان عليهماالسلام، ذاک الرابع من ولدي يغيّبه اللّه في ستره ما شاء، ثم يظهره فيملوء [به] الأرض قسطا و عدلاً. کما ملئت جورا و ظلما.11
من صاحب اين امر هستم، اما آنکه زمين را پر از عدل ميکند همچنانکه پر از جور شده بود، من نيستم. و چگونه من با اين ناتواني جسمي که ميبيني ميتوانم او باشم. به درستي که قائم کسي است که به هنگام قيامش در سن پيرمردان و با چهره جوانان ظاهر ميشود.
او از چنان قوت بدني برخوردار است که اگر دستش را به سمت بزرگترين درختي که بر روي وجود دارد دراز کند آن را از ريشه برميکند و اگر در بين کوهها فرياد کشد، صخره ها متلاشي ميشوند.
عصاي موسي و خاتم سليمان، که بر آنها درود باد، با اوست و او چهارمين فرزند من است. خداوند او را تا زماني که بخواهد در پوشش خود غايب ميسازد، سپس او را آشکار ميسازد تا زمين را به وسيله او از قسط و عدل آکنده سازد آنچنانکه ]پيش از آن ] از جور و ستم پر شده بود.
همچنين آن حضرت در پاسخ «ابي صلت هروي» که ميپرسد:
ما علامات القائم منکم إذا خرج؟
نشانه هاي قائم شما به هنگام ظهور چيست؟
ميفرمايد:
علامته أن يکون شيخ السنّ، شاب المنظر، حتّي أنّ الناظر إليه ليحسبه ابن أربعين سنة أو دونها و إنّ من علاماته أن لايهرم بمرور الأيّام والليالي، حتّي يأيته أجله.12
نشانه او اين است که سن پيران و چهره جوانان دارد، تا آنجا که وقتي کسي او را مشاهده ميکند گمان ميبرد که چهل سال يا کمتر سن دارد. به درستي که از نشانه هاي او اين است که گذر شب و روز او را پير و سالخورده نميسازد تا زماني که اجل او فرا رسد.
آن حضرت در روايت ديگري به توصيف جمال نوراني امام دوازدهم پرداخته، ميفرمايد:
بأبي و أمّي سميّ جدّي، صلياللّه عليه و آله، و شبيهي و شبيه موسي بن عمران، عليهالسلام، عليه جيوب النور يتوقّد من شعاع ضياء القدس.13
پدر و مادرم به فداي او که همنام جدّم، شبيه من و شبيه موسي بن عمران است. بر او نوارهاي نوراني است که از پرتو نور قدس روشنايي ميگيرد.
4. غيبت و نهان زيستي امام مهدي(ع)
امام رضا(ع) نيز چون ديگر اجداد طاهرينش موضوع غيبت آخرين حجت حق را پيش بيني و شيعيان را براي برخورد با اين پديده آماده نموده است. در يکي از رواياتي که «حسن بن علي بن فضال» از آن حضرت نقل کرده، در اين زمينه چنين ميخوانيم:
کأنّي بالشيعة عند فقدهم الثالث من ولدي کالنعم يطلبون المرعي فلا يجدونه. قلت له: ولم ذاک يا ابن رسولاللّه؟ قال: لأنّ إمامهم يغيب عنهم، فقلت: ولم؟ قال: لئلاّ يکون لأحد في عنقه بيعة إذا قام بالسيف.14
گويا شيعيان را ميبينم که به هنگام فقدان سومين فرزند من،15 مانند گوسفنداني که به دنبال چوپان خود ميگردند سرگردانند و او را نمييابند. گفتم: چرا اينگونه است، اي پسر رسول خدا؟ فرمود: زيرا امامشان از آنها غايب شده است. پرسيدم: چرا؟ فرمود: براي اينکه به هنگام قيامش با شمشير، بيعت هيچکس بر گردنش نباشد.
آن حضرت در روايت ديگري به نقل از رسول گرامي اسلام(ص) ميفرمايند:
بأبي ابن خيرة الإماء ابن النوبيّة الطيّبة الفم، المنتجبة الرحم... و هوالطريد الشريد الموتور بأبيه و جدّه، صاحب الغيبة يقال مات أوهلک، أيّ واد سلک؟16
پدرم به فداي فرزند بهترين کنيزان، فرزند آن ]کنيز [ اهل نوبه17 که دهاني خوشبو و رحمي نيکنژاد دارد. او رانده شده (دور افتاده)، بيخانمان و کسي است که انتقام خون پدر و جدش گرفته نشده و صاحب غيبت است. گفته ميشود: او مرده يا هلاک شده است، در چه سرزميني سير ميکند؟
همچنين امام هشتم شيعيان(ع) در زمينه غيبت آخرين امام، به نقل از پدران بزرگوار خود از رسول اکرم(ص) چنين روايت ميکند:
والذي بعثني بالحقّ بشيرا ليغيبنّ القائم من ولدي بعهد معهود إليه منّي حتّي يقول أکثر الناس: ما للّه في آل محمد حاجة، و يشکّ آخرون في ولادته. فمن أدرک زمانه فليتمسّک بدينه ولا يجعل للشيطان إليه سبيلاً بشکّه فيزيله عن ملّتي و يخرجه عن ديني، فقد أخرج أبويکم من الجنّة من قبل، و إنّ اللّه عزّوجلّ جعل الشياطين أولياء الذين لايؤمنون.18
سوگند به آنکه مرا به حق به عنوان بشارت دهنده برگزيد، [ امام ] قائم از فرزندان من، براساس پيماني که ازجانب من برعهده اوست، از ديده ها پنهان ميشود تا آنجا که بيشتر مردم ميگويند: خدا نيازي به خاندان محمد ندارد. و گروهي ديگر در ولادت او شک ميکنند.
پس هر کس زمان او را دريابد بايستي به دين او درآويزد و به واسطه شک خود براي شيطان راهي به سوي خود باز نسازد، تا شيطان او را از آئين من زائل و از دين من بيرون نکند. همچنانکه پيش از اين پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد. به درستي که خداوند عزّوجلّ شيطان را سرپرست (وليّ) کساني که ايمان ندارند، قرار داده است.
5. فضيلت انتظار و چشم به راه بودن امام مهدي(ع)
موضوع ديگري که در زمينه باور مهدوي در کلام امام رضا(ع) يافت ميشود، موضوع «انتظار فرج» يا چشم به راه گشايش بودن است. آن حضرت در روايات متعددي به موضوع فضيلت انتظار فرج اشاره کرده اند. از جمله در روايتي خطاب به «حسن بن جهم» که از ايشان در مورد «فرج» ميپرسد، ميفرمايد:
أولست تعلم أنّ انتظار الفرج من الفرج؟ قلت: لا أدري إلاّ أن تعلّمني. فقال: نعم إنتظار الفرج من الفرج.19
آيا ميداني که انتظار فرج [ جزيي ] از فرج است؟ گفتم: نميدانم مگر اينکه شما به من بياموزيد. فرمود: آري انتظار فرج، جزيي از فرج است.
در روايت ديگري نيز ميفرمايد:
ما أحسن الصبر و انتظار الفرج أما سمعت قول العبد الصالح: «و ارتقبوا إنّي معکم رقيب»20 «وانتظروا إنّي معکم من المنتظرين»21 فعليکم بالصبر إنّما يجيء الفرج علي اليأس و قدکان الذين من قبلکم أصبر منکم...22.
چه نيکوست صبر و انتظار فرج، آيا سخن بنده صالح خدا [ شعيب ] را نشنيدي که فرمود: «و انتظار بريد که من [ هم ] با شما منتظرم» و «پس منتظر باشيد که من [هم] با شما از منتظرانم»، بر شما باد به صبر و بردباري؛ چرا گشايش بعد از نااميدي فرا ميرسد و به تحقيق کساني که پيش از شما بودند از شما بردبارتر بودند.
و بالاخره در روايت بسيار زيبايي فضيلت انتظار را اينگونه بيان ميکنند:
... أما يرضي أحدکم أن يکون في بيته ينفق علي عياله ينتظر أمرنا فإن أدرکه کان کمن شهد مع رسول اللّه، صلياللّه عليه و آله، بدرا، و إن لم يدرکه کان کمن کان مع قائمنا في فسطاطه...23.
... آيا هيچيک از شما خوش ندارد که در خانه خود بماند، نفقه خانواده اش را بپردازد و چشم به راه امر ما باشد؟ پس اگر در چنين حالي از دنيا برود مانند کسي است که به همراه رسول خدا(ص) در [نبرد] بدر به شهادت رسيده است. و اگر هم مرگ به سراغ او نيايد مانند کسي است که به همراه قائم ما و در خيمه او باشد.
6. ظهور امام مهدي(ع)
موضوع ديگري که در روايات رضوي به آن پرداخته شده، موضوع ظهور امام مهدي و آثار و پيامدهاي آن است. از جمله در روايتي که «حسين بن خالد» آن را نقل ميکند آن حضرت در پاسخ اين پرسش که:
يا ابن رسول اللّه و من القائم منکم أهل البيت؟
اي فرزند رسول خدا! قائم شما اهل بيت کيست؟
ميفرمايد:
قال الرابع من ولدي ابن سيّدة الإماء، يطهّر اللّه به الأرض من کلّ جور و يقدّسها من کلّ ظلم، [و هو] الذي يشکّ الناس في ولادته و هو صاحب الغيبة قبل خروجه.
فإذا خرج أشرقت الأرض بنوره [بنور ربّها] و وضع ميزان العدل بين الناس فلايظلم أحد أحدا، و هوالذي تطوي له الأرض ولايکون له ظلّ و هوالذي ينادي مناد من السماء يسمعه جميع أهل الأرض بالدّعاء إليه يقول: ألا إنّ حجةاللّه قد ظهر عند بيتاللّه فاتّبعوا فإنّ الحقّ معه و فيه و هو قول اللّه عزّوجلّ: «إن نشأ ننزّل عليهم من السماء آية فظلّت أعناقهم لها خاضعين»24.25
چهارمين از فرزندان من، فرزند سرور کنيزان، کسي است که خداوند به واسطه وي زمين را از هر ستمي پاک و از هر ظلمي پيراسته ميسازد و او کسي است که مردم در ولادتش شک ميکنند و او کسي است که پيش از خروجش غيبت ميکند
و آنگاه که خروج کند زمين به نورش [نور پروردگارش] روشن گردد و در ميان مردم ميزان عدالت را برقرار کند و هيچکس به ديگري ستم نکند واو کسي است که زمين براي او درهم پيچيده ميشود و سايه اي براي او نباشد و او کسي است که از آسمان ندا کننده اي او را به نام ندا کند و به وي دعوت نمايد به گونه اي که همه اهل زمين آن ندا را بشنوند،
ميگويد: «آگاه باشيد که حجت خدا در کنار خانه خدا ظهور کرده است پس او را پيروي کنيد که حق با او و در اوست» و اين همان سخن خداي تعالي است که فرمود: «اگر بخواهيم از آسمان برايشان آيتي نازل ميکنيم که در برابر آن به خضوع سر فرود آورند».
7. دعا به امام مهدي(ع(
ميان امام رضا(ع) و امام مهدي(ع) آنچنان پيوند قلبي وجود داشته که آن حضرت از سالها پيش از تولد نسل چهارم خود با بيانهاي متعدد و متفاوت او را دعا کرده و نصرت و ياريش را از خداوند طلب کرده است. در يکي از اين دعاها چنين ميخوانيم:
أللّهمّ أصلح عبدک و خليفتک بما أصلحت به أنبيائک و رسلک و حفّه بملائکتک و أيّده بروح القدس من عندک و اسلکه من بين يديه و من خلفه رصدا يحفظونه من کلّ سوء و أبدله من بعد خوفه أمنا يعبدک لايشرک بک شيئا ولاتجعل لأحد من خلقک علي وليّک سلطانا وائذن له في جهاد عدوّک و عدوّه واجعلني من أنصاره إنّک علي کلّ شيء قدير.26
خداوندا! [امور] بنده و جانشينات را اصلاح کن، آنچنانکه [امور] پيامبران و رسولات را اصلاح کردي؛ او را با فرشتگانت دربر گير و با روح القدس از جانب خودت ياري کن؛ در پشت سر و پيش روي نگهباناني قرار ده که او را از بدي درامان دارند؛
بيم و نگراني او را تبديل به امنيت و آرامش کن تا تنها تو را بپرستد و کسي را براي تو شريک نگيرد؛ هيچ يک از آفريدگانت را بر وليّات مسلط مساز؛ اجازه جهاد با دشمان تو و دشمنان خودش را به او عطا کن و مرا از ياران او قرار ده؛ چرا که تو بر همه چيز توانايي.
منبع : سبطین
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
www.MASAFPORTAL.com
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
1 .ر.ک: مؤسسة المعارف الإسلامية، معجم أحاديث الإمام المهدي عليهالسلام، ج1 و 2. در اين کتاب 560 حديث که از طريق شيعه و اهل سنت از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده جمع آوري شده است که البته اين رقم بدون احتساب احاديث مشابه است.
2 .ر.ک: همان، ج 3و4. مجموعه رواياتي که در اين کتاب از امام باقر و امام صادق(ع) نقل شده، بدون در نظر گرفتن احاديث مشابه، افزون بر 450 روايت است.
3 .ر.ک: عزيزاللّه العطاردي الخبوشاني، مسند الإمام الرضا(ع)، ج1، ص228-216.
4 .ر.ک: معجم أحاديث الإمام المهدي، عليهالسلام، ج4، ص179-153.
5 .ابو جعفر محمد بن الحسن بن فروّخ الصفّار القمي، بصائر الدرجات، ص489، ح8.
6 .ر.ک: همان، ص 489-488، ح4، 6 و 7؛ محمدبن يعقوب الکليني، الکافي، ج1، ص179، ح11؛ محمدبن علي بن الحسين بن بابويه (شيخ صدوق)، عيون اخبار الرضا، ج1، ص272، ح1.
7 .محمد بن علي بن الحسين بن بابويه (شيخ صدوق)، کمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص261؛ عزيز اللّه العطاردي، همان، ص221، ح385.
8 .محمدباقر المجلسي، بحارالانوار، ج51 ص43، ح31.
9 .ر.ک: عزيزاللّه العطاردي، همان، ص220، ح384، ص221، ح386.
10.محمد بن علي بن الحسين بن بابويه (شيخ صدوق)، همان، ج2، ص372.
11.همان، ص376، ح7.
12.همان، ص652، ح12.
13.همان، ص370.
14.همان، ص480، ح4.
15.ظاهرا در اينجا از سوي راوي يا کساني که از او نقل کردهاند اشتباهي رخ داده است؛ چرا که امام مهدي(ع) چهارمين فرزند امام رضا(ع) محسوب ميشود نه سومين فرزند.
16.محمد بن يعقوب الکليني، همان، ج1، ص323-322، ح14؛ محمدباقر المجلسي، همان، ج50، 21، ح7.
17.«نوبه» ولايتي از بلاد سودان از اقليم اول، به جنوبي مصر بر کنار رود نيل... هم اکنون نيمي از سرزمين نوبه جزو مملکت مصر و نيم ديگر جزو سودان است (علي اکبر دهخدا، لغتنامه، ج14، ص20158-20157). مراد از کنيز اهل نوبه (نوبيّه) مادر امام جواد(ع) است.
18.محمدبن علي بن الحسين (شيخ صدوق)، همان، ج1، ص51.
19.ابو جعفر محمدبن الحسن (شيخ طوسي)، کتاب الغيبة، ص276؛ محمدباقر المجلسي، همان، ج52، ص130، ح29.
20.سوره هود(11)، آيه 93.
21.سوره اعراف(7)، آيه 71.
22.عبداللّه بن جعفر الحميري، قربالاسناد، ص224، به نقل از: عزيزاللّه العطاردي، همان، ص217، ح373.
23.محمدبن يعقوب الکليني، همان، ج4، ص260، ح34.
24.سوره شعرا(26)، آيه 4.
25.محمدبن علي بن الحسين (شيخ صدوق)، همان، ج2، ص372، ح5.
26.ابوجعفر محمدبن الحسن (شيخ طوسي)، مصباح المتهجّد، ص326. به نقل از: معجم أحاديث الإمام المهدي(ع)، ح4، ص171
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: حکایات، ،